شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

ﺍﺯ ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﭽﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺭﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺩﺍﺩ : ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻢ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺯﻧﻢ ﺭﻭ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻨﯽ ﭼﯽ ؟ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﭽﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﺭﻭ ﻭﻫﻤﻪ ﺣﺮﮐﺎﺗﺶ ﺭﻭ ﻭ ....... ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺑﺮﺍﻡ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮﯾﻦ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﺶ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻭ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺘﻢ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﻻ ﮐﻪ ﭼﺮﻭﮐﻬﺎﯼ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺧﻄﻬﺎﯼ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻧﺎ ﻣﻼﯾﻤﺎﺕ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺳﺎﺧﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺲ ﻣﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺴﺘﻢ ﺯﻥ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﺩ ، ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻮﺩ ، ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ ، ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﺩ ، ..... ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﻮﺱ ﺷﺪﻥ ، ﻣﺤﺒﺖ ﺩﯾﺪﻥ ، ﺩﺳﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺍﺯﺵ ، ﻭ ﭼﺸﻤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺘﺎﯾﺶ .... ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪﯼ ، ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ، ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺳﺖ..

... ادامه

دیدگاه · 1394/07/9 - 22:38 توسط Mobile ·

جناب دکتر ظریف، وزیر مقتدر کشورم سلام شنیدم در سالن فرعی اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، هنگام خروج با رییس جمهور امریکا روبرو شده ای و بی هیچ ترس و لرزی با وی دست داده ای. دستی که حامل صدها پیام بوده، کاری ندارم به اظهار نظر برخی دلسوز نماهای دلواپس اما از زاویه ای دیگر و به عنوان یک شهروند خواستم بگویم: جناب ظریف عزیز دست دادنت با اوباما نشان داد که ما همیشه به دنبال صلح هستیم و برای رسیدن به این مهم حتی حاضریم دست دشمن را هم بفشاریم. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی ملت ایران به دسته ای از اصول انسانی معتقد است که مهمترین آن می گوید: تمام گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروتبا دشمنان مدارا. جناب ظریف عزیز دست دادی تا سرت را پایین نیندازی و حقیرانه عبور نکنی، تا مبادا دشمن با خود بیندیشد وقتی اینان از حضور یک گروه سیاسی اینقدر می رمند در برابر مقابل قوای نظامی مان حتما خواهند رمید. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی نماینده 7000سال تمدن و فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی هستی و اصول حرفه ای حاکم بر محافل دیپلماسی جهانی را خوب می شناسی. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی مردم بزرگ ایران بزرگتر از آنند که بخواهند دست رد بر سینه ای بزنند حتی اگر ان سینه مملو از کینه علیه خودش باشد. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی دست های بسته امروز مردم ایران در مناسبات سیاسی، اقتصادی جهان نتیجه 8سال دست ندادن دولتمردان بی تدبیرمان به نفع منافع ملت بوده است. جناب ظریف عزیز دست دوستی ات همیشه دراز باد و هرگز فکر نکن که جمعی کاسبان سیاسی و کینه توزان تو را تخریب یا رد می کنند به این بیندیش که با هر دست دادنت گره از کار فرو بسته ملت بگشایی. جناب ظریف عزیز درخت دوستی بنشان که کام دل برآرد/ درخت دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

... ادامه

دیدگاه · 1394/07/9 - 21:00 توسط Mobile ·

رضا

شما که الان بیدار هستین دفتر و کتاب ها تون رو جلد کردین ؟ کیف مدرسه رو مرتب کردین واسه صبح فردا ؟ {-7-}

اسمایلی شیطان برای یادآوری دوره ابتدایی .

2 دیدگاه · 1394/07/1 - 00:09 ·

- زن هر چقدر هم كه بزرگ شود؛ همسر شود؛ مادر شود؛ مادربزرگ شود... درونش هنوز هم "دختری" کوچک چشم انتظار است؛ انتظار می کشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی می خواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش... مهم نیست چند ساله شدی؛ زن که باشی، دنیای درونت همیشه صورتی ست...

... ادامه

دیدگاه · 1394/06/20 - 23:18 توسط Mobile ·

با اجازه رضا که دستی داره تو این کارای تغییر شعر و آهنگ و خواننده اینا:

دیگه اوستاد شدم من،
اسیر درس شدم من،

بقیه اش رو خواستین شماها بیایین تو دیدگاه جشن میگیریم {-7-}

17 دیدگاه · 1394/06/11 - 11:05 ·

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

مبارکه امیدوارم به عنوان استاد تو کارت موفق باشی . #شیرینی #شام

1394/06/11 - 13:23

مرررررررررررررسی
هرچند پول توش نیس ولی کلاس کاری داره
احتمالا در کنار همین کارم تدریس یه روز در هفته داشته باشم {-57-}

1394/06/11 - 13:28

برای تجربه خوبه کم کم پیش بری ببینی که دوست داری تدریس کنی یا نه .

1394/06/11 - 13:39

شهرزاد

تبریک می گم آبجی مرجان امیدوارم موفق باشی... {-35-}

1394/06/11 - 15:51

زحمتت نشه، 5 اگه 10 بدی خوبه

1394/06/11 - 16:07

خب به سلامتی
ما که چیزی نشدیم ، حداقل خوبه تو یه چیزی شدی
خانم استاد؟ ببخشید میشه جزوه تون رو تایپی بهمون بدید؟ ما نمیتونیم اینجوری تند تند بنویسیم آخه آخه خیلی تند حرف میزنید
خانم؟! ببخشید چند جلسه غیبت کنیم حذفمون میکنید؟ میشه من آخر سال بیام امتحان بدم و سر کلاسا نیام؟ آخه سر کار میرم ، نمیتونم بیام خب
حالا شوما استاد چی هستید؟ جبر و حساب و هندسه؟!!!!

{-11-} {-11-}

1394/06/11 - 18:41

بامداد
خب معلومه دیگه، استاد هندسه
سر زنگ هندسه میگم این حرفا بسه

1394/06/14 - 07:44

بامداد اتفاقا توواسه خودت یه پا دکتری هاااا
من جزوه نمیدم همتون کتاب بخرید بخونین البته منم خودم باهاتون میخونم
محمد تو دوباره شروع کردی؟
مگه شهرام شب پره تو کلاسه؟
خخخخخ
طناز 6331 متشکرم از تبریک ات.
شهرزاد ممنون عزیزم

1394/06/14 - 08:25 توسط Mobile

مگه بده شهرام شب پره تو کلاس باشه

1394/06/14 - 08:37

دکتر کجا بود؟!!!!
فعلا که درگیر جوجه ها هستم ، قبل فقط جوجه بودن ولی الان دارن کم کم مرغ میشن
روز 13 پرورش هستیم
منظورم از استاد شدنت بود که ما نتونستیم

1394/06/14 - 19:30

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقـــی
به صد دفتر نشاید گفت شرح حال #مردادی
-----------------------------------------------
امروز آخرین روز ماه مردادِ، خوش به حال اونایی که از این ماه بهره کافی رو بردن
واسه اونایی هم که بیخیال بودن، ناراحت نباشن مرداد 95 نزدیکه {-18-}

38 دیدگاه · 1394/05/31 - 10:59 ·

سر جلسه امتحان از بغل دستیم میپرسم جواب سوال 7 چی میشه؟
برگشته میگه عجب خنگی هستی تو صفحه 328 جوابش اومده بود دیگه

|||||||
.
انصافا مراقبا جلومو گرفتن نکشمش
شماره صفحه سوالارو هم حفظ کرده بود {-7-}

دیدگاه · 1394/05/18 - 15:13 ·

دیدگاه · 1394/05/9 - 19:34 در وبگردی ·

bamdad

بد شده ایم !
از وقتی شروع کردیم به قربانت بروم های تایپی
به دوستت دارم های اس ام اسی
به عاشقتم های فیس بوکی ، وایبری ، ویچتی ، لاینی

بد شده ایم !
از وقتی هر کدام از کانتکت هایمان چیزی فرستاد و ” قلب های سرخ ” را روانه ی تکست کردیم و عشقم و عزیزم و گلم صدایش کردیم
فرقی هم نمیکرد ، که باشد
دیگر کلمات دم دستی ترین ترفندمان شد
کلماتی که مقدسند ، که معجزه میکنند ! افتادند زیر دست و پا
فرقی برایمان نکرد که چه کسی باشد ، از چه جنسی باشد
فقط اینکه باشد و دمی بگذرد برایمان کفایت کرد
بد شده ایم !
از وقتی لبخند زدیم و بوسیدیم و نوازش کردیم
و آنسوی ماجرا پیچیدیم و پیچاندیم
و به زرنگی خودمان آفرین گفتیم
حال خیلی هامان خوب نیست
این روزها عادت کردیم مرگ خیلی چیزها را جشن بگیریم
دردناک است حال و روزمان
دردمان درمان دارد !
کمی صداقت
کمی شهامت
فقط همین . . .!!!

{-15-}

2 دیدگاه · 1394/04/9 - 20:37 ·

کاردستی با #پر

دیدگاه · 1394/03/17 - 15:31 ·

3

رضا

دیدگاه · 1394/03/6 - 16:12 در وبگردی ·

bamdad

پر از توام ، به تهیدستی ام نگاه نکن !
مگو که هیچ نداری …
ببین تو را دارم ...

{-35-}

دیدگاه · 1394/02/9 - 20:18 در نوشته هایی برای خدا ·

دیدگاه · 1394/01/13 - 22:45 در وبگردی ·

bamdad

این دخدرااااا..تو خونه سیب زمینی رو درسته قورت میدن ..

اما بیرون تو ملع عام ، یه دونه چیپسه نازوکو با 8 تا گاز و 2 تا ترمز دستی و 3

تا نیم کلاچ میخورن

والله
{-1-}

4 دیدگاه · 1394/01/1 - 23:34 در خنده بازار ·

bamdad

آرامش نه عاشق بودن است و…

نه گرفتن دستی که محرمت نیست ….

نه حرف های عاشقانه و قربان صدقه رفتن های چند ثانیه ای ……

آرامش حضور خدااااست ….

وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمیکند …..

وقتی نا گفته هایت را بی انکه بگویی میفهمد …

وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی و

غرورت را تا مرز نابودی پیش ببری

وقتی مطمئن باشی با او هرگز تنها نمی مانی …

آرامش یعنی همین که تو………

بی هیچ قید و شرطی خداااااا رو داری …

{-41-}

دیدگاه · 1393/12/27 - 19:34 ·

رضا

اون کسی که 2 نصف شب تو خیابون ترقه میندازه رو واقعا باید بستش به گاری . دیشب داشتم #نود نگاه میکردم هر 10 دقیقه صدای خیلی بلند از ترقه میومد . واقعا این عده عقل ندارن فکر نمیکنن پیر مرد و پیرزن یا بیمار قلبی یا خانم های باردار ممکنه بلایی سرشون بیاد . #چهارشنبه_سوری

12 دیدگاه · 1393/12/26 - 13:57 ·

7

Majid

دستی کشیدن با اسب
این هم یک صحنه ی اکشن و دیدنی از یک فیلم هندی

5 دیدگاه · 1393/12/10 - 14:14 ·

7

bamdad

قلم که یاری نمیکند از تو بنویسم

خودت دستی بالا بزن تا بزرگی ات رابه تحریر درآورم

من اندازه ی عظمتت را نمیدانم

تو که خودت راخوب میشناسی،خودت را بنویس

{-15-}

دیدگاه · 1393/12/8 - 23:24 ·

bamdad

از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه ：چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم . . . اتو کردم
غذامو پختم . . . ظرفامو شستم . . . شیشه هارو تمیز کردم زیر بچه رو هم عوض کردم!
اونی که کاراش مونده باید بترسه . . . !!!

{-7-}

رونوشت برای

61 دیدگاه · 1393/10/15 - 18:58 در خنده بازار ·

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

اینا هم آماده بودن {-105-}

1393/10/20 - 12:55

همون {-212-} دیگه!!!!!
آخه یه وقت بهش فشار نیاد اینهمه کار میکنه تازه از اینا هم مصرف میکنه
از مامی اجازه میگیره واسه {-212-} ؟

بگذریم
بازم که با آبروی مومن بازی کردی که!!!!
مکه نگفته بودم منتشرش نکن؟!!! {-194-}

ولی خودمونیما ، یه پا شیرزنیه واسه خودش
تبریک میگم
{-7-}

ولی از شوخی گذشته اینکه یه مرد تو کارا به همسرش کمک کنه چیز بدی نیست
ولی نه با این شوری ، البته فکر میکنم ممکنه خودش الکی پیازداغش رو زیاد کرده باشه تا تو رو تحت تأثیر قرار بده ، وگرنه اینجور کارا واسه یه پسر تو خونه زیاد منطقی نمیتونه باشه!!!!!!

1393/10/20 - 19:23

همین بامداد همش میگه دارم ب مامی و بابام کمک میکنم من موندم یه پسر ۳۵ساله تک فرزند که نباید آنقدر مادرپدر ذلیل باشه.
پدرش ارتشی هست ولی این آب شنگولی چطوری بی اجازه مى خوره جای سواله.
من کلا از این تیپ مردا بدم میاد مرد باید مرد باشه.

1393/10/20 - 19:42 توسط Mobile

35 سالشم هست حالا؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بروووووووووووووو
من دیگه حرفی ندارم {-7-}

1393/10/20 - 19:46

{-62-}
بعد دخترا میگن خواستگار نداریم

ببین شما چ خواستگارایی با چ آپشن هایی...
این دیگه فول آپشن هست {-105-}

1393/10/21 - 10:38

فرمون هیدرولیک

1393/10/21 - 14:36

ایر بک هم داره ناخوشی {-7-}
همچین تعریفاتی که تو کردی من گفتم 23-4 سالشه شیطون ، نگو 35 رو هم رد کرده!
بیچاره ، دلم براش میسوزه ایشالله یه خواستگار خوب واسش پیدا بشه ، بچه ها دعاش کنید لطفا {-7-}

1393/10/21 - 19:04

{-18-}

1393/10/22 - 09:07

{-7-}

1393/10/22 - 19:19

#خواستگار نازنازی هم تازه مد شده

1393/11/9 - 12:24

باج به استاد راهنما! {-7-}

از نوع صنایع دستی!!!
(سفارش دادم یکی دو روز دیگه از اصفهون می رسه)
مبلغ 54000 هزار تومان وجه نقد!
حرومش بشه ایشالا

18 دیدگاه · 1393/10/1 - 11:07 ·

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

یلدا راست میگیا من اصلا از اون زاویه نیگا نکرده بودم {-7-}
آقا مدیر {-7-}
استاد ب استاد مشکل نداره در واقع مثل عمل کارت ب کارت پولی هست، {-79-}
(نقل از کتاب چگونه استاد را خر کنیم/فصل دوم/ص145/بند 4)

1393/10/3 - 11:44

اگر پنداشتید که روزی استادی را خر کرده اید بدانید و آگاه باشید که روزی کسی شما را ...... {-105-}
(نقل از کتاب چگونه استاد را خر کنیم/فصل آخر/ص466/بند اول)

1393/10/3 - 11:56

چه خر شدنی بهتر از این..... {-81-}
آقا نصف پولایی که من خرج این استاد راهنمام کردما بیارن بدن من راضی ام {-105-}

1393/10/3 - 11:59

یک درصد فکر کن همون استاد بیان نمیدونم عضو بشه {-7-}
(نقل از کتاب چگونه نابود شدم / صفحه 12 )

1393/10/3 - 23:43

آخ اگه بیاد من خودم یه کتاب دیگه واسش چاپ می کنم

1393/10/6 - 08:16

محمد منم کمک میکنم {-7-}

1393/10/6 - 15:36

استاد اصلا وقت این حرفا رو نداره انقدرم ذوق کرد....
اصلا یه وضعی...
نخونده فرم مجوز دفاع رو امضا کرد... {-7-}
(نقل از کتاب چگونه می توان سیاستمدار خوبی بود و پیروز شد/صفحه 15)

تازه یه جعبه باقلوا هم گرفتم بردم برا رئیس دانشکده گفت تو چرا درست رو تموم نمی کنی بیای پیش خودمون تدریس کنی من واقعا شیفته شخصیت شما شدم خانم محترم {-15-}
نقل از مقاله پژوهشی چگونه آقای دکتر را رام کنیم/پاگراف سوم/ خط پنجم/بهار 93)

1393/10/6 - 16:09

صوفياجون

{-64-}

1393/10/6 - 16:12

{-105-}

1393/10/6 - 16:53

{-7-}

1393/10/6 - 17:52

bamdad

قرار نیست "دوستت دارم" ها

همیشه از همین کلمات دستمالی شده ی تکراری شکل بگیرد

گاهی نگاهی گاهی فشار دستی/

مثلأ از سرناخودآگاهی

می تواند تمام "دوستت دارم" ها را کلمه به کلمه بارها برایت بیان کند !

{-152-}

دیدگاه · 1393/09/18 - 21:15 ·

2

متین (میراثدار مجنون)

رفتن که بهانه نمی خواهد
یک چمدان می خواهد
پر از دلخوریهای تلنبار شده
... ... و گاه حتی دلخوشی های انکار شده
. . .
... رفتن که بهانه نمی خواهد
وقتی نخواهی بمانی
با چمدانِ خالی که هیچ
بی چمدان هم می روی
. . .
ماندن
. . .
ماندن امّا بهانه می خواهد
دستی گرم
نگاهی مهربان
دروغهای دوست داشتنی
دوستت دارم هایی که هرگز نمی شنوی
دوستت دارم هایی که می شنوی
امّا باور نمی کنی
یک فنجان چای
بوی عود
یک آهنگ مشترک
خاطرات تلخ
خاطرات شیرین
بحث و جدل های گهگاه
و
. . .
وقتی بخواهی بمانی
حتّی اگر چمدانت پر از دلخوری باشد
خالیش می کنی
و بااااااااااززز هم می مانی
. . .
می مانی
. . .
وقتی بخواهی بمانی
نم باران را رگبار می بینی و
بهانه اش می کنی برای نرفتنت
. . .
آری
آمدن دلیل می خواهد
ماندن بهانه
رفتن هیچ کدام,,,,,,

... ادامه

2 دیدگاه · 1393/08/6 - 17:41 ·

sam

سرد بود ...
زمستونی که اون شب برامون قدر هزار شب گذشت
2 تا خورده بودیم و چند تام نخوردیم ...
حقیقتش ته دل خوش بین ترین هوادارم با اخراج اولادی یه حسی بود ...
خدایا
آبرومون رو حفظ کن ...
بغض ...
آخ آخ بغض داشت خفمون میکرد...
غلام تعویض شد ...
ای بابا این کـــــــــــــــیه اوردی تو ...
زد
ایمون زد
بغض بیشتر شد ... مثه بچه یی که گم شده باشه
ایمون دومی رو زد
اقا بغض داشت میترکید ...
وای
اوت دستی
افندی اشاره کرد رو به جلو
50 هزارتا سیخ واستاده بودن ما خوشحال بودیم با همین بازی باخت رو مساو کرده اشک هااا میخواسیم در بیاریم تو کوچه بازار
توپ رفت گوشه زمین همه گفتیم خوبه وقتو بکشید
حسین بادامکی چرخید فرستاد رو دروازه ایمون گرفت چرخید

دیگــــــــــــــــــــــــــه یادم نمیاد ....

... ادامه

دیدگاه · 1393/08/2 - 18:02 در perspolisi ha ·

ﺍﺯ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﺘﻮﺷﺎﭖ ﺑﻠﺪﻥ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺗﻮ ﻋﮑﺴﺎﯼ ِ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯿﺸﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ
ﺭﻭﺗﻮﺵ ﻧﮑﻨﻦ ﻭ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻘﯿﻪ
ﺑﮑِﺸَﻦ !
ﻫﻢ ﺛﻮﺍﺏ ﺍُﺧﺮﻭﯼ ﺩﺍﺭﻩ ,
ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺎﻝ
ﺩﺍﺩﯼ .... ﻭﺍﻻ {-7-}

2 دیدگاه · 1393/07/28 - 11:50 ·