اسراری برای حفظ
#سفیدی_دندان ها
دندان
داشتن دندانهای سفید احساس جوانی و اعتماد به نفس را افزایش می دهد و در عین حال موجب میشوند که در برخورد با دیگران تاثیر روانی خوبی روی آنها بگذارید.
اکثر ما وقتی تبلیغات تلویزیونی و مجلات را در مورد روشهای سفید کردن دندانها میبینیم به فکر میافتیم که در این زمینه اقدامی کنیم و در نتیجه لبخندی زیبا داشته باشیم اما گاهی نگران اثرات سوء استفاده از این روشها هستیم.
شبکه خبری تورنتو نیوز در مقاله جدیدی در این باره پنج راهکار مفید و در عین بیضرر برای داشتن دندانهای سفیدتر ارائه کرده که به شرح زیر است :
- بیش از اندازه مسواک نزنید. زیاد مسواک نزنید و برس را محکم روی دندانهایتان نکشید با این کار مینای دندان شما آسیب میبیند. حداقل 30 دقیقه تا یک ساعت صبر کنید و دوباره دندانهایتان را در صورت نیاز مسواک بزنید، مسواک را هم همیشه نرم روی دندانهایتان بکشید.
- چای و قهوه کمتری بنوشید. برای اینکه دندانهای سفیدی داشته باشید چای و قهوه کمتری بنوشید. این نوشیدنیها با گذشت زمان رنگ دندانهای شما را تغییر میدهند.
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره.
1392/04/24 - 15:09روز اولی که به مدرسه جدید آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند .
نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت.
او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند.
اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند:
اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد.
و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و...
به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود.
آری ویژگی برجسته او، تعریف و تمجیدهایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد.
مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت.
آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.
پنج سال پیش وقتی برای خواستگاریاش رفتم، دلیل علاقهام را جذابیت سحرآمیزش میدانستم.
و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟
همسرم جواب داد :
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.
شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت.
آیا می دانید این داستان از کیست؟
ارنستو چه گوارا
خسیس ی گل چرا دادی؟؟؟؟؟؟؟ ما بت 2تا گل دادیم، همه دوتا اضافه میکنن شما 2تا کم کردی
1392/04/25 - 01:43