از خانه بيرون ميزنم ، اما کجا امشب ؟
شايد تو ميخواهي مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سايهها ، روي درخت شب
ميجويم اما نيستي در هيچ جا امشب
ميدانم آري نيستي ، اما نميدانم
بيهوده ميگردم بدنبالت چرا امشب ؟
هرشب تو را بيجستجو مييافتم اما
نگذاشت بيخوابي بدست آرم تو را امشب
ها ... سايهاي ديدم ، شبيهت نيست ، اما حيف
ايکاش ميديدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صداي پاي تو ميآمد از هرچيز
حتي ز برگي هم نميآيد صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بيرون نيامد ماه
بشکن قرق را ، ماه من بيرون بيا امشب
گشتم تمام کوچهها را ، يک نفس هم نيست
شايد که بخشيدند دنيا را به ما امشب
طاقت نميآرم ، تو که ميداني از ديشب
بايد چه رنجي برده باشم ، بي تو ، تا امشب
اي ماجراي شعر و شبهاي جنونم
آخر چگونه سرکنم بيماجرا امشب.....
"محمد علی بهمنی"
... ادامه
من داشتم میرفتم که بخوابم
1392/10/19 - 23:52ولی آلبالو رو که دیدم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
من عاشق آلبالو هستم عجیب
اصلأ وقتی آلبالو میبینم از خود بیخود میشم
الان دلم آلبالو میخواد...
شقایق خدا ازت نگذره
1392/10/19 - 23:53منم دلم میخواد بامداد اخرین بستشو بردم برا امیر دیگه نداریم...
1392/10/19 - 23:55وای الان باید تا صبح خوابشو ببینم
1392/10/19 - 23:57وای دیر شد باید بخوابم
صبح ساعت 6 باید برم سرکار
فعلأ شب بخیر
فردا شب حسابتو میرسم
حالا شبا آلبالو میزاری؟ ها؟ ها؟
او دنيابايد جواب بدي بخدا شششششششششششقااااااااااااااااااااااااااايق منم ميخخخخخخخخخخخخخخخوام
1392/10/20 - 00:02اصن فردا شب نمیام
1392/10/20 - 00:02نه بيا حالا جو گير نشو اين نشونه علاقمنديه باور كن
1392/10/20 - 00:05خوب فك كن اگه نيومدي ميدوني چي ميشه ؟چن نفر از گشنگي ميميرن اخه پس بيا
1392/10/20 - 00:09میام پس
1392/10/20 - 00:11