این متن رودتقدیم میکنم به خانمهای شاغل
کفش های مردانه ام را پایم مى کنم
صبح های زود ، زودتر از همه از خانه بیرون و زندگی را آغاز می کنم .
به اندازه ی تمام روز می دوم .
اعتراف می کنم که سالهاست پاهایم درد می کند .
هوا تاریک می شود به خانه بر می گردم و حالا...
کار های زنانه ام را شروع می کنم .
مو هایم را شانه می کنم لباسم را عوض می کنم رژ می زنم
به دستانم لاک می زنم و ....
تمام سعی ام را می کنم که این دو نقش را اشتباه نکنم ...
زن بودن با تمام زیبای هایش خیلی سخت است
خصوصا اگر شاغل باشی
و آرزو های بزرگ براي زندگي هم داشته باشی ....
فاصله ی مرد و زن بودنم "درب " خانه است
موقع ورود و خروج جنسیتم عوض می شود
در خارج از خانه شبیه مردها می شوم
مثل آنها نگاه می کنم و حتی حرف می زنم
روزها مرد می شوم و شب ها زن "
چقدر ایفای این دو نقش در کنار هم ... دو جنس بودن ... سخت است .... "
صبح ها زودتر از همه بیدار شدن و
شب ها دیر تر از همه خوابیدن عشق مى خواهد ...
عــــــــــ ــــ ـــ ــ ـ ـشق
حالا بخند....
1394/02/2 - 10:55طرف بعد از 48 ساعت اومده میگه خوب نیس...
آخه من سرم رو ب کدوم دیوار بکوبم؟؟/
کجا 48 ساعت بود
1394/02/2 - 10:56همش 24 ساعت شد
گفتم نکنه تو این راه استخاره شهید شدی....
1394/02/2 - 11:27شهید راه استخاره
1394/02/2 - 11:34شهید راه استخاره
1394/02/2 - 11:42