کودکی به پدرش گفت: «پدر، دیروز سر چهارراه حاجی فیروز را دیدم
بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند،
ولی پدر ، من خیلی از او خوشم آمد ، نه به خاطر
اینکه ادا در می آورد و می رقصید ، به خاطر اینکه چشم هایش خیلی
شبیه تو بود ...»
از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چهارراه می دیدند ...
... ادامه
امیر عصاب نداره ها نکنه با دوستت سزت بودی امروز
1392/10/27 - 23:52شقایق
1392/10/27 - 23:52ما که همه هستیم که
1392/10/27 - 23:53پس اینجا بترکونیم نماینده
1392/10/27 - 23:54سزی نه مژگان حامد
1392/10/27 - 23:54ندا
1392/10/27 - 23:54میدونم #همشهری خواستیم همه یه جا باشیم
1392/10/27 - 23:56خواسم بگم سبز ب تایپ نشد مزگان اره
1392/10/27 - 23:59