#گمشده
از وقتی که گم کردمت پرپر شدن آسون تره
مِهی رو قلب آینه هاست اجاق شب شعله وره
از وقتی که گم کردمت کوچه صدام نمی کنه
خودم رو حس نمی کنم خدا نگام نمی کنه
سرابی هم شکل چشات رو خاک جاده می باره
شبیه یه کولی شدم که سرزمینی نداره
جقد تو رو گریه کنم تا غربتم خط بخوره
کدوم ستاره می تونه شب مرگیامو بشمره
هنوز ته آرزوهام یه بغضی آزارم میده
من طرحی از یه برکه ام که رنگ ماهو ندیده
فوج پرستوهایی که از روی جنگل میگذرن
روح منو به سمت تو به سمت توفان می برن
از وقتی که گم کردمت انگار خودم هم گم شدم
تو گدر از پاییز تو پرپر شدم توی خودم
از وقتی که گم کردمت کوچه صدام نمی کنه
خودم رو حس نمی کنم خدا نگام نمی کنه
#بتی
این داستان واقعی خودم هست
1392/07/21 - 22:11واقعا؟؟؟
1392/07/21 - 23:22حالا امروز عصر زمانی که خواب بودم ی خانومه ب تلفن خونمون زنگ زد میگفت از اتحادیه زنگ میزنم با سرپرست خانوار کار دارم گفتم نیستند گفت شماره همراه شون لطف کنید گفتم من شماره همراه بابامو نمیدم شما بگو کارت چیه ... گفت خانوم من میگم از اتحادیه زنگ میزنم راجع ب سهمیه گازشهریه.. ایشون که سرپرست خانوار هستن باید جواب بدن منم گفتم شما بگو من جواب میدم .. عصبانی شد گفت سهمیتون قطع شد زارت گوشیو قطع کرد مردم اعصاب ندارنا.. حالا این سهمیه بدجور مغزمو درگیر خودش کرده .. اگه ب خونتونم زنگ زدن بمن بگید موضوع چی بوده..
باشه من بردارم میگم خودم سرپرست خانوادم
1392/07/21 - 23:32اره مصطفی حتما اینکارو بکن لامصب بدجور منو درگیر کرده...
1392/07/22 - 01:28مهناز ههههه گند زدياااا
1392/07/22 - 06:53