یافتن پست: #زمستون

saeid
saeid
وقتی که همه پرنده ها برای زمستون به سوی جنوب حرکت می کنن.
یه پرنده ی عجیب و غریب راهشو کج کرده به سمت شمال بال بال زنون و جیک جیک کنون٬ توی سرما به سرعت به سمت شمال پرواز می کنه.
پرنده می گه٬"دلیل به شمال رفتن من این نیست که یخ با سوز باد و زمین پر از برف رو دوست دارم.
به خاطر این به شمال می رم که میخوام تنها پرنده ی یک شهر بودن رو تجربه کنم...
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/13 - 11:18 ·
5
آرماندو
آرماندو
اگه فصل افتادنت رسید ...
با غرور جدا شو!
یه وقت هایی لازمه برای حفظ غرورت !
قید آخرین نگاه
آخرین جمله
آخرین حرف رو بزنی ...
چون یه لحظه اسیر بغضی می شی ،که بعدها هر چی می باری دلت سبک نمی شه ...
اونوقت ذره ذره احساس میکنی که داری تموم می شی و خاکستری که ازت مونده با هیچ اشکی سرد نمی شه ...
اگه حس کردی زیادی هستی قبل از اینکه سنگینی سرمای زمستون سیاهت کنه
بارو بندیلت رو جمع کن و با لبخند عازم سفر شو ...
اینجوری به جز سیاهی تو کوله بارت، یه ذره رنگ میمونه که رویاهاتو باهاش رنگی کنی
و توُ مومیایی رنگـــــــــ به خوابـــــــــــ بری ...
خواب بهاری که هر گز نخواهی دید ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/6 - 01:40 ·
9
رضا
رضا
اولین برف پاییزی تو ارتفاعات رودسر بارید . زمستون امسال خیلی زود داره میاد .
Mostafa
Mostafa
من خیلی سردو گرم چشیدم تو زندگی: دیوار سمت راست اتاقم پشتش خالیه و رو به آفتاب،دیوار روبه رو پشتش خالیه رو به آفتاب یه پنجره بزرگم داره،سقفم که... .کلا زمستونا فریزره تابستونا ماکروویو.
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/30 - 03:14 ·
4
Noosha
411.jpg Noosha
آخرین روبوسی قبل از خواب زمستونی {-125-}
Mostafa
Mostafa
به پشه می گن : چرا زمستون پیداتون نیست ؟؟؟ می گه : نه اینکه تابستونا خیلی برخوردتون خوبه
دیدگاه · 1391/06/11 - 13:20 ·
2
شهريار
شهريار
وقتي گفتي به اندازه ي تمام برگهاي درخت سيب خونمون دوستت دارم، اونقدر خوشحال شدم که فراموش کردم زمستونه! #{-62-}
دیدگاه · 1390/09/14 - 02:52 ·
3
abbasali
abbasali
۷۷۷ سه تا هفت داره ، زمستونا خیابونا برفداره ؛ صابون که به دست بمالی کف داره ، ایران و اینجوری نبین نفت داره ، نونوایی محلمون صف داره ، آهنگای قدیمی توش دف داره
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/9 - 00:41 ·
رضا
رضا
اینجا است ساعت 2:58 دقیقه صبح جمعه 4 آذر 90 اولین برف زمستونی اومد .
abbasali
abbasali
بعد از خوردن غذا تو رستوران، رفتم دوتا خلال دندون آوردم، رفیقم میگه: ایول،‌خلال دندونه؟ پَــ نَــ پَــ زمستون نزدیكه دارم هیزم جم میكنم
abbasali
abbasali
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار
گفت واسه صبونه؟ پـَـ نـَه پــَـ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون.
... ادامه
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ