Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #زنگ

NEGAR
NEGAR
آقا(بله من املام 20ته) ما ی بار اومدیم مثل این فیلمها کلاس گذاشتیم بدون خدا

حافظی

گوشی رو قطع


کردم(در ضمن بابام پشت خط بود) یهو دیدم بعد نیم ساعت مثل این نیروهای ضربت اومد


خونه با دمپایی ابری خیس چنان زد تو دهنم که بعد اون هر وقت بهش زنگ میزدم با چن

تا زبان ازش خداحافظی میکردم...

این وضع ما...
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/13 - 15:58 ·
6
NEGAR
NEGAR
طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن!
میگه:اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!
…طرف میگه: آدرستون؟!
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!
… … … طرف میگه :ظفر منظورته ؟
میگه: نننننننـــنه!
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
۲هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟
باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ
ظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!
باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه
۳! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند
گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!
طرف میگه :آدرستون؟!
باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!
طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛
آآآآررره کککککثافت
ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش‬‬‬‬‬‬‬‬
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
به بعضیا باید گفت :
این قدر کلاس میذاری ، زنگ تفریحم داری ؟ :|
دیدگاه · 1392/06/13 - 02:16 ·
7
رضا
رضا
بخش تولید رو به مبلغ 5.5 میلیارد یورو میخرد .
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
ﺍﯾﻨﺎ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﺗﻌﻄﯿﻠﻦ،
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻦ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﺯﻧﮓ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﺩ
یادش به خیر واقعا …
دیدگاه · 1392/06/12 - 13:35 ·
6
شهرزاد
Yas Ft Aamin - Amen [128].jpg شهرزاد
ترانه هامو گوش بده وقتی که بارون میزنه
وقتی که اشک ادما معنیه فریاد منه

ترانه هامو گوش بده وقتی دلت پر از غمه
وقتی تو سفرت شب و روز یه چیزی مثل نون کمه

با من بخون از مادری که توی درداش سوخته بود
از اون جوونی که برا نون شبش کلیه اشو فروخته بود

از پدری بخون که صد هیچ باخته بود به سرنوشت
از بچه ای که گشنه بود ولی مشق بابا نون داد مینوشت
... ادامه
Mostafa
Mostafa
پير مرد به منشي اش گفت يک هفته بريم شمال!
منشي به شوهرش گفت يک هفته ميرم ماموريت!
شوهره به دوست دخترش گفت يک هفته خونه خاليه!
دوست دخترش به شاگرد خصوصيش گفت يک هفته ميره مرخصي!
شاگرده به بابابزرگش گفت آقا جون يک هفته تعطيلم ميشه بريم شمال؟!
پيرمرد زنگ زد قرارو با منشي کنسل کرد!
... ادامه
شهريار
زنگ انشاء.jpg شهريار
زنگ انشاء ... هر چه ميخواهد دل تنگت بگو ...
...
...
بدترین فریب عاشق شدنه
چون خودت رو به چیزی متعلق میکنی
که یه روزی ازدستت میره{-60-}
صوفياجون
صوفياجون
میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ و ‘ب ام و’ جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده…

یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن …

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستند و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نیست! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!

جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟

جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه… این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!… حالا هم که… ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم …. اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!!{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
iman
iman
یارو دوس دخترش زنگ زده
با گریه میگه پویا میخوان منو از تو جدا کنن
داره واسم خواستگار میاد
پویا نمیدونم قراره چی بشه
وااااای خدای من اگه جوابم مثبت باشه چی؟
هیچ وقت خودمو نمیبخشم !!



من o_O
خواستگار ^_^
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/4 - 23:23 ·
6
iman
iman
این دخترا واسه چی اینقدر حساس شدن ؟
زنگ زدم به ساناز تا اسم سارا رو شنید قطع کرد ؛
همش به خاطر این نیلوفره که حواس واسه آدم نمیذاره ،
گیر داده میگه لاله کیه ؟ گفتم منظـورت لادنه ؟ اونم قهر کرد …
اصن ولشون کن بابا … :D
بذار یه زنگ بزنم به شادی چون فقط اون و مهسا و نسترن و سمیرا و شیما منو درک میکنن !
hadi
hadi
صِفر را بستند،
تا ما به بیرون زنگ نزنیم.
از شما چه پنهان،
ما از درون، زنگ زدیم!

اکبر اکسیر
دیدگاه · 1392/06/1 - 12:04 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
هـــوی وقتی دارم باتــــ صحبتــــ میکنم



سرتـــــ تــکـــون نــــב ه



صــدای زنگــولــه اتـــــ رو عصابمـــﮧ
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/1 - 11:33 ·
3
مائده
مائده
در پشت سکوت
شاید هم در پناهش
و نگاه تلخ تو
شاید هم در پناهش
باتو..شاید هم در پناه تو
دم با تو خرج میکنم
میگذرد و میگذردو در شاهد شب
و سوگندی غریبانه به ماه
من را هدیه میکنم به غریزه ات
آن دم ، دردَم... بی فوت وقت می پذیری
بی چرا
بی شک
بی چون.بی زیرا
رخوت هذیان هایت در تنم می پیچد
و دردم،در دَم در ناله ای گم میشود!
صدای گرمت
نوای رحمی که به من داری
و تلاطم نبض های داغت
همه و همه دردم را مسکوت میکند
شب است.. شاهد ما
ودر ناله ی جیرجیرک ها
بی شک و بی چرا
با خود میگویم
تو عاشق ترینی اما
بی شک کذب محض است
صبح میشود وباز اغاز بازنگری لحظات قبل تر از شب
هذیان نمیگویی
شاهدی نیست
پر از شک وچرا
پر از خالی.
اما بازمیگویم تو عاشق ترینی
درپناه بی پناهی ها
هر لحظه ذکر زبانم دوستت دارم جاری میکنم
تا باورکنی...
اما...من...باور نمیکنم
و دوستت دارم
من ِ بی منم را پیش تو امانت میدهم
تا در بی قراری فردا
بی پناهی ها
زیر سلطه ی جمع من و تو
فردا روزی
در صبحِ خود صبح
بی غریزه
نه به یاد قبل تراز شب
جان نثار که نه
یک محبت بی غریزه نثارم کنی
یک بوسه ی بی هوس
یک بوسه ی بی هویت
تا باشد صبحی بی هیچ شبی
شک طلب نکنی
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/1 - 00:40 ·
8
amir hossein
amir hossein
۱مرده از گربه زنش متنفر بود. چندبار گربه رو تو خیابونا ول کرد، ولی گربه هه باز برمیگشت. ۱روز گربه رو گذاشت تو ماشین، بعد چندتا خیابون انداختش بیرون. ۱ساعت بعد زنگ زد خونه پرسید :"اون گربه کره خر خونه س؟ "زنش گفت آره. مردگفت :گوشیو بده بهش، من گم شدم!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 20:08 ·
8
iman
iman
پســـــر باید اینقدر اوبوهت داشته باشه ... .


که وقتی به دوست دخترش زنگ زد ... .

دختره بگه : اوه اوه "آقامون" زنگ زد … .


نه اینکه بگه :
ای وای ... .
"جوجوى" من داره میزنگه ....
... ادامه
iman
iman
دختر بودن یعنی “خوب به سلامتی لیسانس هم که گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم”
::
دختر بودن یعنی “کجا داری میری؟”
::
دختر بودن یعنی ” دخترو رو چه به رانندگی ؟ ”
::
دختر بودن یعنی ” تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم “
::
دختر بودن یعنی ” شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده ۱۲ میلیون ؟”
::
دختربودن یعنی ” برو تو ، دم در وای نستا”
::
دختر بودن یعنی همونی باشی که مادر و خاله وعمه ت هستن
::
دختر بودن یعنی ” به به خانوم خوشگل….هزار ماشالاااااا”
::
دختر بودن یعنی “کی بود بهت زنگ زد؟! با کی حرف میزدی؟”
::
دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت
::
دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس کشیدن…
::
دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی …
::
دختر بودن یعنی “ببخشید میشه جزوه تونو ببینم ؟”
::
دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول کنی پاشی چایی بریزی
::
دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن
::
دختر بودن یعنی لباست ۴ متر و نیم پارچه ببره که آقایون به گناه نیفتن
::
دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری که تو عقدنامه نوشته باشه
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 17:20 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن...اون وخت من بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میدم غذامو نخورن...

هعی روزگار{-15-}
♥هـــُدا♥
picsgallery.blogfa.com (11).jpg ♥هـــُدا♥
دلم برایت تنگ شده اما می ترسم زنگ بزنم می ترسم تلفنت اشغال باشد یا در دسترس نباشی آن وقت همه رویاهایم خراب شود من از نا امیدی می ترسم.
دیدگاه · 1392/05/29 - 22:00 ·
4
Mostafa
Mostafa
یارو زنگ زده بود رادیو میگفت:
پیغام من به اوباما اینه که اگر روزی صد تا موشک بزنی به تهران ما یک قدم عقب نمیریم!!
مجری پرسید از کجا تماس میگیرید؟ گفت: شیراز
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/29 - 02:27 ·
6
LeilA
LeilA
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم
مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند
و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/28 - 22:09 ·
6
MahnaZ
MahnaZ
دیروز از سر کار برمیگشتم دیدم یه پسر بچه قدش به زنگ ایفون نمیرسه هی داره خودشو میکشونه بالا ،
منم مثل یه رابین هود رفتم ، گفتم : میخوای برات زنگ بزنم ،
اونم سرشو تکون داد و گفت اوهوم..... منم برای اینکه سریعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم.
بعدش با لبخند بهش گفتم : خوب دیگه چیکار کنم برات کوچولو ؟؟
گفت هیچی دیگه فرار کن تا صاحبخونه نیومده ...!!!!
تو از اون ور برو من از این ور .....!!!!!! :|
بچه نیستن بخدا گرازن
Morteza
Morteza
خواهرم واسم اس ام اس داده ش م خ د …
هر کاری کردم نتونستم بخونم ؛ زنگ زدم میگم چی نوشتی ؟
میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش ، نوشتم شام مهمونیم خونه داداش !
فکر کنم باید ۳۷واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانوادم پاس کنم …
... ادامه
صفحات: 26 27 28 29 30

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ