یافتن پست: #سحر

Mohammad
Mohammad
سحر گاه در چمن خوشــرنگ شد گل نگـــاهش كـــردم و دلتنگ شـد گـــل

به دل گفتم كه ناز است اين مينديش چو دستى پيش بردم سنگ شد گل
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/11 - 00:49 ·
7
Mohammad
hhe135.jpg Mohammad
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن


گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم


گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم

دیدگاه · 1392/04/7 - 15:06 در حسینیه ·
6
Mohammad
hhe134.jpg Mohammad
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

لی لا
لی لا
من تو را آهسته میبوسم
نرم تر از بال پروانه که بنشیند به روی گل
آهسته تر از نسیم سحر در طواف گل سرخ
و چون شبنمی بخار خواهم شد در حرارت بوسه های تبدارت
تو سرابش بنام
نازک اندام من .
لا
دیدگاه · 1392/04/4 - 17:34 ·
6
NEGAR
NEGAR
وقتی که صدای آسمانی تو در خاموشی شب های زیبا طنین می افکند تو،ای نغمه پرداز گشوده بال آسمان تنهای من، خبر نداری که من چشم به دنبال تو دارم.نمی دانی که گوش من چه سان در زیر درختان،غرق شنیدن صدای شیرین تو شده است. تا درباره این آهنگ سحر آمیز سرمست شود. نمی دانی که از بیم خاموش کردن نوای آسمانی تو،جرئت آن را که نفس بر آرم یا قدم بر برگ خشکی نهم،ندارم. نمی دانی که شاعر دیگری در نزدیکی تو هست که چنگی ساده تر از تو دارد و در دل خویش با یک دنیا غبطه و رشک سرور شبانه تو را در دل جنگل تکرار میکند. زمزمه تو،ترکیب موزونی از دل پذیرترین صداهای طبیعت و مبهم ترین آه های آسمانی ست.صدای تو،که شاید خودت هم از آن بی خبری صدای آسمان نیلگون و درختان سرسبز است. اینها ترکیبی ملکوتی پدید می آورد که خدا آن را با آن غریزه آسمانی که پرورش دهنده توست در می آمیزد و مرا چنین به خواندن سرود شب وا می دارد.
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/4 - 16:47 ·
6
♥هـــُدا♥
LoVe (88).jpg ♥هـــُدا♥
حضورت را لمس میکنم با تمام نبودنت،
سحر که می شود باز هم،
نفسهای بی تو ، نماز بی وقتم را قضا می کند...
دیدگاه · 1392/03/31 - 14:08 ·
7
لی لا
لی لا
می تراود مهتاب ؛

می درخشد شبتاب .

نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک ،

غم این خفته ی چند ،

خواب در چشم ترم می شکند .*

نگران با من استاده سحر

صبح میخواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر

در جگر خاری لیکن

از ره این سفرم می شکند .*

نازک آرای تن ساق گلی

که به جانش کشتم

وبه جان دادمش آب

ای دریغا ؛ به برم میشکند .*

دستها میسایم

تا دری بگشایم

بر عبث می پایم

که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته شان

بر سرم میشکند .*

می تراود مهتاب

می درخشد شبتاب ؛

مانده پای آبله از راه دراز

بر دم دهکده مردی تنها

کوله بارش بر دوش

دست او بر در ، می گوید با خود ؛

غم این خفته ی چند

خواب در چشم ترم می شکند



............ نیما ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/29 - 23:38 ·
8
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
اومدی اومدی اومدی چه خوب کردی اومدی
روزای خالی دلمو غروب کردی اومدی
اومدی وقتی که اشکم لحظهء چکیدنش بود
وقتیکه غنچهء لبهام صبح خوب چیدنش بود
اومدی وقتیکه بارون میومد رو طاق ایوون
وقتیکه پرندهء عشق لحظهء رسیدنش بود

اومدی وقتیکه دلگیر بودم
تو خودم اسیر و زنجیر بودم
اومدی مثل یه خورشید اومدی
وقتی از بود و نبود سیر بودم

اومدی اومدی اومدی چه خوب کردی اومدی
روزای خالی دلمو غروب کردی اومدی

تو که اومدی هوای شب من رنگ سحر شد
اومدی با تپش عشق همه جا زمزمه سر شد
تو که اومدی بهار گونه هام رنگ دگر شد
گل تازه جون گرفته روی شاخه تازه تر شد

اومدی وقتیکه دلگیر بودم
تو خودم اسیر و زنجیر بودم
اومدی مثل یه خورشید اومدی
وقتی از بود و نبود سیر بودم


♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد
بعد تو هیچ وقت آسمون
دستمال آبی سر نکرد
ابر سپید سحری
پنجره ها رو تر نکرد
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد
ای فال خوشبختی من
برای پیدا کردنت
رسوای عالمی شدم
بیا که از دوری تو
طعنه شنیدم از همه
زخمی هر غمی شدم
اگه تو بیای تو جشن عشق
من و هر چی گل تو باغچه هاست
به هوای تو پر میگیریم
اگه تو بیای تو جشن عشق
من و این پرنده های غم
به صدای تو پر میگیریم
بیا که دلم همیشه تو رو میخونه
وقتی تو باشی آفتاب و مهتاب میمونه
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد


♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
مهمون اومد مهمون اومد
اون یکی یکدونه اومد
اون که یه روزی رفته بود
خونده و ناخونده اومد
خسته و وامونده اومد
مهمون اومد مهمون اومد مهمون اومد
دلم میگه نازش بکن
که خستگیهاش در بره
نذاره مثل کولی ها
شب بمونه سحر بره
دوباره بی خبر بره دوباره بی خبر بره
مهمون اومد مهمون اومد مهمون اومد
شیطون میگه تلافی کن
اصلا بهش نگاه نکن
برو یه گوشه ای بشین
به حرفهاش اعتنا نکن
اما دلم بهم میگه
زار و پریشونش نکن
حالا که برگشته پیشت
دیگه پشیمونش نکن
مهمون اومد مهمون اومد مهمون اومد
... ادامه
♥هـــُدا♥
1_8801220825_L600.jpg ♥هـــُدا♥

زمن نگارم عزیزم خبر ندارد به حال زارم عزیزم خبر ندارد خبر ندارم من از دل خود دل من از من عزیزم خبر ندارد دل من از من عزیزم خبر ندارد کجا رود دل عزیز من آخ که دلبرش نیست کجا رود دل عزیز من آخ که دلبرش نیست کجا پرد مرغ عزیزم که پر ندارد کجا پرد مرغ عزیزم که پر ندارد امان از این عشق عزیز من آخ فغان از این عشق امان از این عشق عزیز من آخ فغان از این عشق که غیر خونِ جگر ندارد که غیر خونِ جگر ندارد همه سیاهی ، همه تباهی ، مگر شب ما سحر ندارد بهار مضطر عزیز من ، آخ، منالُ دیگــــــر که آه و زاری اتر ندارد ، جز انتظار و جز استقامت وطن علاج دگـــر ندارد زهر هر دو سر بر سرش بکوبد کسی که تیغ دو سر ندارد
... ادامه
MahnaZ
www.E-nter.IR_bazigaran_947.jpg MahnaZ
سحر قریشی
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
... ادامه
نگار
wb49sgvzk3bshekpc7j.jpg نگار
شهريار دوستت دارم شهریارم{-41-}
اسیرم در قلب مهربانت برای همیشه و تا ابد .



یک کلام ، تا ابد از ته دل دوستت دارم عزیزم.



مرا تنها نگذار ، با من باش و با یکدلی و یکرنگی دوستم داشته باش



خیلی دوستت دارم بیشتر از آنچه که تصور میکنی ،



از تمام دار و ندارم در این دنیا یک دل داشتم آن هم به تو تقدیم کرده ام



این دل شکسته ام برای توست و به عشق بودن تو زنده است...



لحظه به لحظه نام تو را زیر لب زمزمه میکنم ، لحظه طلوع



تا غروب خورشید و لحظه غروب تا سحرگاه فردا دلتنگ تو



هستم و در انتظار دیداری دوباره با تو...



تو تمام هستی منی ، با سرنوشت می جنگم تا به تو برسم ای هستی من..



به من محبت و عشق برسان که تنها امیدم به این زندگی تنها عشق توست.



همه عشقم ، همه هستی ام ، همه وجودم ، عطر نفسهایم



همه و همه برای توست....



سرت را بر روی شانه هایم بگذار و برایم درد دلهایت را در گوشم زمزمه کن...



شانه هایت را برای همیشه و تا ابد میخواهم ، بگذار من نیز سرم را بر روی آن



بگذارم و برایت از این قلب عاشقم بگویم....



دلم همیشه در جستجوی تو بوده است و
Mohammad
374393_IQxerhHT.jpg Mohammad
بزار تنها باشم تنها بمیرم

دیگه از درد و غم آروم بگیرم

برم پیدا کنم یه جای خلوت

بشینم اشک بریزم تا قیامت

برو ای دل بخواب که وقت خوابه

سلام تو همیشه بی جوابه

به تو بی دست و پا از من نصیحت

ا گه عاشق بشی خو نت خرابه

چرا ای دل تو اینقدر سر به زیری

به دام این و اون هر دم اسیری

چرا گول میخوری با یک اشاره

سحر شد تو هنوز چشمات بیداره

_
[فایل]
صوفياجون
تولدت-مبارک.jpg صوفياجون
پیشاپیش تولد{-35-}{-35-} بچه محلمون{-35-}{-35-} را به او تبریک عرض مینماییم انشاالله 100سال در کنار عشقش روز تولدشو جشن بگیره{-35-}{-35-}{-35-}
(((((البته من همش دوست دارم زودتر از بقیه تبریک بگم فقط 2روز دیگر مانده )))))))))){-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
صوفياجون
صوفياجون

شب به گلستان تنها منتظرت بودم باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم

آن شب جان‌فرسا من بی‌تو نیاسودم وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم

منتظرت بودم ، منتظرت بودم

بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه

غمها به سرآمد ، زنگ غم دوران ، از دل بزدودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم

پیش گلها ، شاد و شیدا ، می‌خرامید آن قامت موزونت
فتنة دوران دیدة تو ، از دل و جان ، من شده مفتونت

درآن عشق و جنون ، مفتون تو بودم اکنون از دل من ، بشنو تو سرودم

منتظرت بودم ، منتظرت بودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
این آهنگم خیلی قشنگه و خیلی هم قدیمه آهنگیه که مامان و بابامون باهاش کلی خاطره دارن
{-35-}{-35-}زنده یاد داریوش رفیعی{-35-}{-35-}
صوفياجون
صوفياجون

تو سینه این دل من میخواد آتیش بگیره
مونده سر دوراهی چه راهی پیش بگیره
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه

وای دارم آتیش میگیرم
دیگه از غصه و غم
دلم میخواد بمیرم
وای اگه برگرده پیشم
براش پروانه میشم
ازش جدا نمیشم

نمی تونه مرغ دلم از حسودی بخونه
نمی دونه روی کدوم شاخه باید بمونه
اگه یه روز ببینم کسی براش میمیره
حسودی رو میاره دلم آتیش میگیره
میترسم حرفای خوبی توی گوشش بخونه
میترسم اون تا به سحر تو خلوتش بمونه

وای دارم آتیش میگیرم
دیگه از غصه و غم
دلم میخواد بمیرم
وای اگه برگرده پیشم
براش پروانه میشم
ازش جدا نمیشم

یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدون
«««مرجان»» این آهنگم خیلی دوست دارم یعنی یکی این یکی هم سکه ماه عاشقشونم {-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}{-23-}
صوفياجون
صوفياجون
گل_پونه ها
گل پونه های وحشی دشت امیدم

وقت سحر شد

خاموشی شب رفت فردایی دگر شد

من مانده ام تنهای تنها

من مانده ام تنها میان سیل غمها

گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد آتشم زد

گل پونه ها بی همزبانی آتشم زد

می خواهم اکنون تا سحر گاهان بنالم

افسرده ام دیوانه ام آزرده جانم

گل پونه های وحشی دشت امیدم

وقت سحر شد

خاموشی شب رفت فردایی دگر شد

من مانده ام تنهای تنها

من مانده ام تنها میان سیل غمها
{-35-}زنده یاد ایرج بسطامی{-35-}
صوفياجون
صوفياجون


عاشقم من عاشقی بی قرارم

کس ندارد خبر از دل زارم

آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی از تو خرسندم

مهر تو ای مه آرزومندم

بر تو پابندم

از تو وفا خواهم

من ز خدا خواهم

تا به رهت بازم جان

تا به تو پیوستم

از هم بگسستم

بر تو فدا سازم جان

خیز و با من در افق‌ها سفر کن

دل نوازی چون نسیم سحرگاه

ساز دل را نغمه گر کن

همچو بلبل نغمه سر کن

نغمه گر کن

هم‌چو بلبل نغمه سر کن
«« زنده یاد بانو دلکش»»»»»»»»» این اهنگشو خیلو دوست دارم{-41-}{-41-}
saeid
saeid
اگر شب کسی را در حال گناه دیدی،فردا به آن چشم نگاهش نکن،شاید سحر توبه کرده و تو نمی دانی.(حضرت علی(ع)
صوفياجون
صوفياجون



چشماتو واکن ، که سحر..............تو چشم تو ، بیدار بشه

صدا بزن اسممو تا......................زمستونم بهار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست

توی دلم میگم که کاش...................دلم هزار هزار بشه

اونکه میون من و تو....................خط جدایی کشیده

دل میگه نفرینش کنم.....................به دردمون دچار بشه

سر به ستاره می زنم...................سکه ی ماهو می شکنم

یه روز اگه ،دستای من................با دستای تو یار بشه

با من بمون، با من بمون، نذار که تنها بمونم

نذار که خونه دلم، دوباره تنگ و تار بشه

عاشق بشیم ، دعا کنیم که شاید از دولت عشق

یه روز بیاد که روزگار ، دوباره روزگار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست
«مرجان» عشق منه{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}
ıllı YAŁĐA ıllı
1309938428_bazigarane-zane-irani-31.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
نگار
نگار
یکی از صوالایی که وختی ازم پرسیده میشه سعی میکنم نشنوم و صحنه رو با آرامش ترک کنم :
سحر ! آب کتری جوش اومده ؟
لامسب عواقب بعدی ناجوری داره از قبیل :
قوری رو باید بشوری
چای رو دم کنی
صبر کنی رنگ بده
یه سینی چایی بریزی ، اوووووووووووه ، اصن مصیر زندگی آدم عوض میشه …{-7-}
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ