یافتن پست: #سحر

♥هـــُدا♥
954937_174.jpg ♥هـــُدا♥
در قدمت سر بنهم تا که بیایی..

دل برده ای از دست من جانا کجایی..

بیا ای نسیم آرزو..

برای دلم قصه بگو ..

از خاک کویش..

که من بیقرارم..

کو به کو در جست وجویش..

به شهر غمت خانه کنم..

کجایی تو کاشانه کنم..

که شد در رهت..

جان من بیقرار رسیدن..

چه آتش زدی در دل من..

که دل میدرد جامه تن..

بگو ای نسیم سحری..

کی بر سرم میگذری..

خدا را پریشان توام..

بر من بیفکن نظری..

بهارا کنار من بمان..

مگر باشم از جور خزان..

همسایه تو،در سایه تو..

نداری خبرا ز لاله ها..

پریشانی آلاله ها..

کزین غم بگریم..

که دارم به جان ..

بار گران..

به لطف خیالت..

به شهر وصالت..

دلم رهسپار است..

به شوق بهاران..

چنان باد وباران..

دلم بیقرار است..

دلا مژده دادی..

که این بیقراری..

نشان بهار است..

نشان بهار است...

ღ×گیلدا×ღ
477413_hNK7VVhP.jpg ღ×گیلدا×ღ
گاه یک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...
دیدگاه · 1392/03/11 - 16:45 ·
5
ღ×گیلدا×ღ
583966_Fke94L1W.jpg ღ×گیلدا×ღ
یکی از همین سحرهای بی قراری ... دانه ای در زمینی کاشته شد.... نمی دانم که دانه از آن ِ تو بود یا من ؟ اما زمینش دل من بود ... به دانه ی خفته در دل خیره گشتم و آرام آرام اشک ریختن،آموختم دانه برای شدنش به اشک من نیاز دارد و پرتو نگاه تو
راستی!

از دانه ی من تا آستان تو ، چند کهکشان اشک راه است؟
دیدگاه · 1392/03/11 - 16:33 ·
4
Mostafa
Mostafa
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/10 - 00:28 ·
6
عسل
عسل
عشق یعنی ٬مستی و دیوانگی/عشق یعنی با جهان بیگانگی/عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر/عشق یعنی سر به دار آویختن/عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی سوختن و ساختن/عشق یعنی زندگی را باختن/عشق یعنی دیده بر در دوختن/

عشق یعنی در فراقش سوختن/ عشق یعنی انتظار و انتظار/عشق یعنی هر چه دیدن عکس یار

عشق یعنی شاعری دل سوخته/عشق یعنی آتشی افروخته/عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن/عشق یعنی یک شقایق.........
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/4 - 11:43 ·
6
Majid
Majid-Kharatha.jpg Majid
یه حسی دائما میگه از اول اشتباه کردم
از اینکه عمرم و با تو کنار تو تباه کردم

تموم زندگیم بودی شب و روزم کس و کارم
حالا نیستی و شب هامو کنار گریه بیدارم

بدون هیچکی به غیر تو به قلب من نمیشینه
دیگه هرگز کسی مارو کنار هم نمی بینه

صدای خنده های ما توی خونه نمی پیچه
خدایا سهم من از اون همه عشقم چرا هیچه ؟

میگفتی بی من ارومی ولی باور نمیکردم
دیگه از زور دلتنگی پشیمون بر نمی گردم

دیگه از تو توی ذهنم یه بی همتا نمی سازم
واسه برگشتنت دیگه بهت من رو نمیندازم

منو اصلا نمیدیدی تو روزایی که سر کردم
همه شبهامو با یادت. به عشق تو سحر کردم

که شاید فردایی باشه توهم . هم حس من باشی
بگی عاشق شدی آره. دقیقا مثل من باشی

ولی فردا و فرداها. گذشت و اتفاقی ؟نه
بگی عاشق شدی هرگز . یه بار از من سراغی؟ نه

اقلا این دم آخر برای من دعایی کن
خداوندا بیا امشب در حق من خدایی کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/3 - 23:21 ·
6
Majid
Majid
منواصلا نمیدیدی توروزایی که سرکردم...

همه شبهاموبایادت به عشق توسحرکردم....

که شایدفردایی باشه توم هم حس من باشی...

بگی عاشق شدی...
اره....
دقیقامثل من باشی...

ولی.....

فرداوفرداهاگذشت واتفاقی نه....


بگی عاشق شدی هرگز....

یه بارازمن سراغی نه......

عشق است مجیییییییدخراطهای عزیز
... ادامه
Mohammad
Mohammad
دیگه نکن گریه ما مال هم هستیم
ما رشته ی عمرو محکم به بستیم
دیگه نکن گریه چون روشنی پیداست
تا مال هم باشیم
آینده مال ماست آینده مال ماست

_
[فایل]
MONA
MONA
تنها پرنده ای که سحر خیزتر از
اذان ِ باد و
عطر ِ شبنم است..
میفهمد..
شب زنده دار ِ درمان ندیده ای
چون من..
از چه خیال ِ
یکی لحظه ی خواب ِ
شکسته اش در چشم ِ خسته نیست.. {-128-}
غزل
b9399_rt8tr4jthk1nwlhyddj.jpg غزل
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
شبی با خیال تو هم خونه شد دل
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل
نبودی ندیدی پریشونیامو
فقط باد و بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی به ویرونه می زد
دلم با تو خوش بود و پیمونه می زد

نه مرد قلندر نه آتش پرستم
فقط با خیالت شبا مست مستم
الهی سحر پشت کوها بمیره
خدا این شبا رو از عاشق نگیره

نه یک شب که هر شب دلم بی قراره
می خواد مثل بارون بباره بباره
شب مرد تنها پر از یاد یاره
پر از گریه تلخ بی اختیاره
شب مرد تنها شب بی تو مردن
شب غربت و دل به مستی سپردن

شبای جوونی چه بی اعتباره
همش بی قراری همش انتظاره
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست

تو یه رؤیای کوتاهی دعای هر سحرگاهی

شدم خواب عشقت چون مرا این گونه می خواهی



من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جوشم

ندارم هیچ گناهی چون که از تو چشم نمی پوشم

تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی

نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی



مرا دیوانه می خواهی زخود بیگانه می خواهی

مرا دل باخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی

شدم بیگانه با هستی ز خود بی خودتر از مستی

نگاهم کن شدم هر آنچه می خواستی



سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست

بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن

شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن

بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشقتر

نمی ترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست
♥هـــُدا♥
0.164303001314524524_taknaz_ir.jpg ♥هـــُدا♥
Mostafa
Mostafa
ای دل بشتاب



تا به کی این چنین بی خبر ز خود در زندگانی
دیده وا کن ببین، میرود ز کف دار جوانی
زین همه هیاهو یک زمان رها شو
گم گشتی، پیدا شو
تا به کی چنین سر گردان
خسته و غمین، بی سامان
بگذر زمان
برخیز از خواب ای دل بشتاب
خود را ای جان برهان از طوفان
شوری بر پا کن و دستی افشان
میرود عمر گران، مانند تیری ز کمان
وا کن دمی دیده جان، بنگر چرا آمدی به جهان
به صفا دل را، گلستان کن شب جان را چراغان کن
به هنگام سحر، یک نظر سوی جان بنگر
ز جا برخیز، شاد و شور انگیز
تا نفس داری از پا منشین
منشین یک دم پریشان و غمین
راحت ار خواهی، دل پریشان کن
گوهر جان را صرف جانان کن
در دل طوفان، دل به دریا زن
موج هستی را بر خود آسان کن
بنیاد بد عهدی ویران کن
ناله نیران در دلت بنشان
سینه را ای جان چون نیستان کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:40 ·
2
Mostafa
Mostafa
شمع سحری


به نگاهی یارا، غم دل را بنشان
گل رویت بنمای، در عوض جان بستان
هم چو شمع سحری سوزم از این عشق نهان
بی تو یک دم ای جانه جان، دم نزنم در جهان
سر ز پا نشناسم، از شوق روی تو
سر فرو کی آرم، جز بر ابروی تو
نور چشم من، خاک کوی تو
هر شب ای مه من دارم، با تو سخن
کی به پایان می آید، شب هجرانت یارا
یک جلوه نما پیش از آن کـ ـز غم آید جان بر لب ما
بر شب من گر گذری همچو پیک سحری
غم دل ببری
بر شب من گر گذری همچو پیک سحری
غم دل ببری
بر شامم بتاب، ای ماه شبم
از هجر رخت، در تاب و تبم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:40 ·
1
Mostafa
Mostafa
آتش سودا


با خیالش شبی سرخوش به صبح آورم
سرخوش به صبح آورم
شاید مگر یک نظر آید سحر در برم
شاید مگر یک نظر آید سحر در برم
با چشمان تر، حیران در به در
میجویم نشان، در هر رهگذر
آتش سودا به سرم، همچون صبا در سفرم
به شوق روی دلبرم، مگر به دنیا نگرم
هر دم به جستوجو در راهم
جان را برای او میخواهم
بی او چه سازم جان را
چو سر کنم هجران را
اگر آن جلوه روی زیبا نبود
دل مشتاق ما ناشکیبا نبود
چهره نماید یک دم آن نگار شکیبا
شور انگیزد
دیده گشاید عالم، چون از آن باغ زیبا
گل میریرد
من اگر بیدارم، بی قرارم
سرخوش از دیدارم
غم ندارم
سرخوش از دیدارم
غم ندارم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:35 ·
2
Mostafa
Mostafa
چشماتو واکن ، که سحر..............تو چشم تو ، بیدار بشه

صدا بزن اسممو تا......................زمستونم بهار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست

توی دلم میگم که کاش...................دلم هزار هزار بشه

اونکه میون من و تو....................خط جدایی کشیده

دل میگه نفرینش کنم.....................به دردمون دچار بشه

سر به ستاره می زنم...................سکه ی ماهو می شکنم

یه روز اگه ،دستای من................با دستای تو یار بشه

با من بمون، با من بمون، نذار که تنها بمونم

نذار که خونه دلم، دوباره تنگ و تار بشه

عاشق بشیم ، دعا کنیم که شاید از دولت عشق

یه روز بیاد که روزگار ، دوباره روزگار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست
... ادامه
♥هـــُدا♥
fu2947.jpg ♥هـــُدا♥
ﻧﺎﻣﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ{-5-}
شهرزاد
شهرزاد
بگو با من اگر در گوشه ی قلبت
هنوزم جای من خالیست
که از چشمان پر خونم هنوزم اشکها جاریست
بگو حتی اگر زلفت پریشان است
و این دستان سردم را طلب دارد
صدایم کن که از دستم هنوزم عشق می بارد
صدایم کن اگر حتی دو دستم از تو دور است
و دو چشم من به راهت خیس
اگر یه لحظه نامم بر لبت جاریست
که من صد سال تنهایم
اگر حتی فقط یک روز دور از تو
نمی بندم به دیگر دلبری من دل
گناه است این جفا بر تو
صدایم کن صدایت سالها
چون خون درون جان من جاریست
صدایم کن که چشمم بی تو هر شب
تا سحر درگیر بیداریست
نه می بینم نه می خندم نه حتی بی تو می میرم
زحسرت در خیال خود تو را آغوش می گیرم

دیدگاه · 1392/02/13 - 13:32 ·
3
ebrahim
317400_644967338863384_223629435_n.jpg ebrahim
فصل جابجایی هاست

بهار جایش رو داده به زمستون

طلوع جاشو داده به غروب

نور جاشو داده به تاریکی

مناجات سحر با خدا جاشو داده به گپ های تلفنی با نامحرمان

پول حلال جاشو داده با رباهای معلوم و مخفی

گریه های توبه گناه جاشو داده به گریه برای اهنگ های دپرسی

هیت امام حسین جاشو داده با پارتی ها مختلط

اشعار حافط مولوی جاشونو دادن ساسی مانک شاهین نجفی

شبکه قران و اموزش جاشونو دادن به فارسی وان جم تی وی

شنا و کوهنوردی جاشنو دادن بیلیارد یوگا

نیت های پاک جاشو داده با نیرنگ نفاق

خدا پرستی جاشو داده به لذت پرستی

صلح و دوستی جاشو داده به جنگ و خونریزی

مردانگی جایش را داده با زنانگی

خلاصه حواسمان نباشد روزگار آخرو زمانی ما رو چنان جابجا می کند که بدون انکه

متوجه شویم بجای درگاه الهی در دامن شیطانی سر در میاریم....
... ادامه
peyman
peyman
با ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﭘﺎﺭﮎ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺯﻧﮓ
ﻣﯿﺰﻧﻪ ...
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺍﺑﺎﻟﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﻠـــــــــــــ ¬ ـــــــﻪ ...
ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﮐﺠﺎﯾﯽ ... ؟؟؟
ﺑﺎ ﺧﻤﯿﺎﺯﻩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﭼﻄﻮﺭ ...
ﮔﻔﺖ : ﻫﯿﭽﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﻗﯿﻘﺎ
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﭘﺎﺭﮎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ ..
. ﻋﺎﺧﻪ ﺍﺯ ﮔﻠﮕﯿﺮ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻋﻘﺒﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ...
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ
ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺎﯼ ...
ﻣﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ ﺳﺮﯾﻊ ﺩﺳﺖ ﻃﺮﻓﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺳﻤﺖ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ...
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ...
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻡ : ﺑﺎﺑﺎ سحر ...
سحر ﺑﺎﺑﺎ
ﺍﻻﻧﻢ ﻣﺘﻮﺍﺭﯾﻢ ...
ﮐﺴﯽ ﺟﺎﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ ... ؟؟؟ |-:
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 00:52 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و تكاپوي كنان

عشق را بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست.{-35-}
دیدگاه · 1392/01/23 - 13:25 ·
3
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
كوك كن ساعتِ خویش !

اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

كوك كن ساعتِ خویش !

كه مـؤذّن ، شبِ پیـش

دسته گل داده به آب

. . . و در آغوش سحر رفته به خواب

كوك كن ساعتِ خویش !

ماكیان ها همه مستِ خوابند

شهر هم . . .

خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

كوك كن ساعتِ خویش !

كه در این شهر ، دگر مستی نیست

كه تو وقتِ سحر ، آنگاه كه از میكده برمی گردد

از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

كوك كن ساعتِ خویش !

اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ،

و در این شهر سحرخیزی نیست {-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:28 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
حس یک پرواز آرام

با خیالی سبز سبز
پر گرفتن تا خدا
رفتنی آن سوی مرز


وقت دیدار سحر با پنجره
وقت پرواز صدا از هنجره


آمدن دو تا شدن از نوع یار
گم شدن پیدا شدن در بیشه زار


رد شدن از حادثه در یک نفس
رد شدن از خاک از بوی هوس


دیدن مهتاب بر روی زمین
انتهای عاشقی یعنی همین


گفتن یک حس حسی آشکار
خواندنی مجنونی و دیوانه وار


دست دادن با خلوص یک دعا
رفتن راهی بدون انتها


گفتن یک راز را پیشه همه
خواندن شعر سکوت با زمزمه {-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:06 ·
4
MONA
Sahar - Hess - HD [AhangFA].jpg MONA
تو چه باشی چه نباشی
پیشم بمونی یا جدا شی
من واست عوض نمیشم
من واست عوض نمیشم
تو برام یه حس خوبی
که مثل ِ نفس میمونه
قدر این حس قشنگو
بگو جز من کی میدونه
نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم
چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم..

[لینک]
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ