یافتن پست: #سحر

Mohammad
2481.jpg Mohammad
(س)

ای یاس قد کمانم بر حال من نظر کن

از کوی قلب من با چشمان خود گذر کن

کمتر ز داغ خود گو طاقت ندارد این دل

در پیش چشم مستم کمتر نگه به در کن

من صید دامت هستم بار دگر بیا و

یک تیر از دل خویش در قلب من هدر کن

با گوشه ی نگاهت دل را پر از صفا کن

از قلب خسته ی من تو خستگی بدر کن

دلواپسم برای پهلو و دنده هایت

گر که گرفت پهلوت من را سریع خبر کن

ناله نزن عزیزم فریاد سر مده ، جان

از درد سینه مادر کمتر تو دیده تر کن

قنفذ چگونه زد که این طور گشته ای تو

بر دخت خویش تعریف از دنده ی کمر کن

در پشت درب خانه افتادی ای عزیزم

بر دخت خویش تعریف از ضربه ی عمر کن

ای داغ، سینه ی من، آتش بزن، بسوزان

ای داغِ مادرِ من، در جان من اثر کن

غمدارم از غریبی از درد بی حبیبی

ای درد سینه ی من، دل را پر از شرر کن

من با غم تو دلبر سر می کنم شب و روز

یک امشب ای عزیزم، با درد سینه سر کن

شب را به گریه کردم صبح ای مه امیدم

خود گفتی ای مسافر شب را چنین سحر کن

... ادامه
دیدگاه · 1392/01/5 - 01:47 در حسینیه ·
6
Mohammad
Mohammad
یارب

بگو یا رب چه بد گفتم چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم

بگو یا رب چه بد گفتم چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم

به جز عشقی که دردش را
به من دادی به من یا رب
چه بخشیدی که رد کردم

فقط در عاشقی یا رب
مدد گفتم شدم عاشق
تمنای مدد کردم

به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

شب مستی اگر یک توبه بشکستم
سحر تکرار توبه صد به صد کردم
به سیلابم کشاندی زیر و بم دیدم
تحمل در عذاب جزر و مد کردم

برایم آتش دوزخ فرستادی
برایت لاله ها را در سبد کردم

به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

گرفتی جامه فضل مرا از من
صبورانه کله را از نمد کردم

نشانم ده اگر یک مور آزردم
اگر یکدانه گندم را لگد کردم

مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم

به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یا رب
... ادامه
ღ×گیلدا×ღ
ღ×گیلدا×ღ
انواع اسم دختر در ایران

خوردنی باشد: مثل عسل
ساعات مختلف روز: مثل پگاه، سپیده، سحر
اسم جک و جونور باشد!
اعم از پرنده: مثل پرستو، درنا…
حشره: مثل پروانه
چهارپا: مثل غزال
اسم علف باشد: مثل ریحانه، پونه و…
اسم مکان باشد: مثل صحرا، دریا، خاور، ایران
خیس باشد: مثل شبنم، دریا، ساحل، باران.
و کلا هر اسمی تو این مایه ها باشد اسم دختر و در غیر این صورت اسم پسر می باشد {-54-}
رضا
رضا
دل روشنی دارم ای عشق / صدایم کن از هر کجا میتوانی
♥هـــُدا♥
l_negin.jpg ♥هـــُدا♥
شِیـطاטּ نیـستَم

فِرشـته هـَم نیـستم

خُدا هَم نیستم

فـَقط دُختَـرم!

ازنـوعِ سـاده اش...

حـَـوا گونہ فـِکـر میـکُنم

نہ سیبـ خورده‌ام نہ گندم

ولے در سحرگاهـ یكـ روز ...

مرا از بهشتـ بہ دنیاے زمینے آوردند

همینــ !
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/17 - 17:26 ·
1
Mohammad
Mohammad
ای مالک! اگرشب هنگام کسی را مشغول گناه دیدی،فردا به آن چشم نگاهش مکن; شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی...
نگار
نگار
به حیف نون میگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم. خودم فردا بهش زنگ میزنم!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
برم بخوابم تا بابام منو این کامپیوترو شوت نکرد تو کوچه{-7-}
سحرتون بخیر
خوب بخوابین{-82-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
250px-Ahmad_shamlu.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
نیمه شب ، آواره و بی حس حال در سرم سودای عشقی بی زوال

پرسه ای آغاز کردیم در خیال دل به یاد آورد ایام وصال

از جدایی یک دو سالی می گذشت یک دو سال از عمر رفت و بر نگشت

دل به یاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی آن اسرار را آن دو چشم مست آهو وار را

همچو راضی ، مبهم و سر بسته بود چون من از تکراره او هم خسته بود

آمده هم اشیان شد با من او هم نشین و هم زبان شد با من او

خسته جان بودم که جان شد با من او نا توان بودو توان شد با من او

دامنش شد خوابگاه خستگی این چنین آغاز شد دلبسگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر وای از آن عمری که با او شد به سر

مسته او بودم زدنیا بی خبر دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمدو با خلوتم دم ساز شد گفتگو ها بین ما آغاز شد

گفتمش در عشق پابرجاست دل گر گشایی چشم دل زیباست دل

گر تو زورق بان شوی دریاست بی تو شام بیفرداست دل

دل ز عشق روی تو حیران شده در پی عشق تو سرگردان شده

گفت، گفت در عشق
... ادامه
[لینک]
شهرزاد
557372_462462153774855_1772145298_n.jpg شهرزاد
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم


با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم


او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم


تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم


با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم


هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم


تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم


از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم



«حسین منزوی»
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
گاه یک سنجاقک به تو دل میبندد و تو هر روز سحر مینشینی لب حوض
تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره اب کف دستت بخورد ...
گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است ...
... ادامه
Majid
Majid
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟ چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت وه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل‌افگار چه کرد
ساقیا! جام مِی‌ام ده؛ که نگارنده غیب نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق، آتش غم در دل حافظ زد و سوخت یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/25 - 16:28 ·
1
MONA
MONA
خاموشی آیا
سرآغازِ فراموشی است؟
عجیب است،
شرطِ عبور از تخیلِ این شبِ عجیب
تنها تحملِ تاریکی ست!

رضا
رضا
ای نفس خرم باد صبا/از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله شب چه شنیدی ز صبح/مرغ سلیمان چه خبر از سبا

بر سر خشمست هنوز آن حریف/یا سخنی می‌رود اندر رضا

از در صلح آمده‌ای یا خلاف/با قدم خوف روم یا رجا

بار دگر گر به سر کوی دوست/بگذری ای پیک نسیم صبا

گو رمقی بیش نماند از ضعیف/چند کند صورت بی‌جان بقا

آن همه دلداری و پیمان و عهد/نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دور وصالی بود/صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دست مرگ/دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او/دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحتست/درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ/ور چو دفم پوست بدرد قفا

هر سحر از عشق دمی می‌زنم/روز دگر می‌شنوم برملا

قصه دردم همه عالم گرفت/در که نگیرد نفس آشنا

گر برسد ناله سعدی به کوه/کوه بنالد به زبان صدا


دیوان اشعار
غزل ۲
شهرزاد
شهرزاد
ای چشم بیا لحظه ای از همزدن پلک حذر کن
بگذار بلغزد غم دل، بغضِ فرو خورده بدر کن

ای دل سفری کن به سرِ نقطه ی پرواز نخستین
پس عاقل و هوشیار بسوی دگری عزم سفر کن

نگذار که آشوب درونت بشود شعله ی جانسوز
خاموش کن این وسوسه ی بیهُده را فکر دگر کن

چندی سرسودای دل و دیده ی خونبار نشستی
یک چند هم ازخویش برون آی و درآیینه نظر کن

تاکی پی سرمستی اغیار به خمخانه نشینی
دریاب دل خود، قدحی نوش و از این خانه گذر کن

اندیشه ی این خیل فرو خفته ی ناقابل و خاموش
حیلت صفتان را بگذار و بگذر، دست به سر کن

هرچند که تاریک شود عاقبت این منزل روشن
خود شمع شب افروز شده، رقص کنان فکر سحر کن
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
زذتعغع.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
زندگی نامه ی شقایق چیست ؟
رایت خون به دوش وقت سحر
نغمه ای عاشقانه بر لب باد
زندگی را سپرده در ره عشق
به کف باد و هرچه باداباد
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
از تو ای عشق

در این دل چه شررها دارم

یادگار از تو

چه شب ها چه سحرها دارم

بوسه ها از لب یارم

به رقیبم دادی...

داروی کشتن من یاد طبیبم دادی

آری ای عشق!!

تو بودی که فریبم دادی..

دل سودا زده ام را به طبییبم دادی..
... ادامه
نگار
نگار
طبیبان بر سر بالین من آهسته میگفتند که امشب تا سحر این عاشق دلخسته میمیرد, ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا بپا خیزد ,چه
سنگین میرود این مرده از بس آرزو دارد
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/10 - 03:00 ·
6
شهريار
شهريار
نگار {-35-}
دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!
دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!
دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می داری!
دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!
دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!
دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرامیخواهی!
دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!
دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می کنی.
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
هر سحر آفتاب من بودی / همه شب ها شهاب من بودی
ور شکستم بدون چشمانت / تو تمام حساب من بودی
دیدگاه · 1391/11/4 - 09:33 ·
6
صوفياجون
marjan01.jpg صوفياجون
(من خیلی این آهنگشو دوست دارم)
سکه ماه{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}

چشماتو واکن ، که سحر..............تو چشم تو ، بیدار بشه

صدا بزن اسممو تا......................زمستونم بهار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست

توی دلم میگم که کاش...................دلم هزار هزار بشه

اونکه میون من و تو....................خط جدایی کشیده

دل میگه نفرینش کنم.....................به دردمون دچار بشه

سر به ستاره می زنم...................سکه ی ماهو می شکنم

یه روز اگه ،دستای من................با دستای تو یار بشه

با من بمون، با من بمون، نذار که تنها بمونم

نذار که خونه دلم، دوباره تنگ و تار بشه

عاشق بشیم ، دعا کنیم که شاید از دولت عشق

یه روز بیاد که روزگار ، دوباره روزگار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ