یافتن پست: #شوهر

bamdad
bamdad
شوهری یک پیامک به همسرش ارسال کرد :
سلام ، من امشب دیر میام خونه ؛ لطفا همه لباسهای کثیف من رو بشور و غذای مورد علاقه ام رو درست کن … ولی پاسخی نیومد !
پیامک دیگری فرستاد :
راستی ! یادم رفت بهت بگم که حقوقم اضافه شده و آخر ماه میخوام برات یه ماشین بخرم …
همسر : وای خدای من ! واقعا ؟
شوهر : نه ، میخواستم مطمئن بشم که پیغام اولم به دستت رسیده یا نه !!!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1394183051296457_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وااااای{-4-}
sam
sam
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺧﺎﻧﻤﺎ؟ !!
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻦ؟ ! ﺍﮔﻪ ﺷﻮﻫﺮﺗﻮﻥ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎ ﺯﻥ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ، ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ
ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯿﺸﻪ ! ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﺪ ﺗﻮ ﺍﻭﻗﺎﺕ
ﻓﺮﺍﻏﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﮑﻢ 4 ﻧﻔﺮﻩ ﻫﻢ
ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﺪ !!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/14 - 20:42 ·
5
حامد دراگون
حامد دراگون
پروفایل بعضی از این دخترا تو وبلاگاشون:

آرومم

صبورم

مهربون

دوست داشتنی

خانوم

از دروغ بدم میاد

وفادار

خو لامصب یهو مینوشتی زن زندگیم دنبال شوهر میگردم!چرا حاشیه میری آخه؟:|
دیدگاه · 1392/12/12 - 23:49 ·
6
bamdad
bamdad
سوال دختر بچه ای از پدرش در حین

تماشای یک سریال ایرانی:{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}


«بابا جون؟»

«جونم بابا جون؟»
«این خانمه چرا با مانتو خوابیده؟»
«خب… خب… خب حتما این‌جوری راحت‌تره دخترم.»
«یعنی با لباس راحتی سختشه؟»
«آره دیگه، بعضی‌ها با لباس راحتی سختشونه!»
«پس چرا اسمشو گذاشتن لباس راحتی؟»
«…….هیس بابایی، دارم فیلم می‌بینم.»
« باباجون، كم آوردی؟!»
«نه عزیزم، من كم بیارم؟ اصلا هر سوالی داری بپرس تا جواب بدم.»
«خب راستشو بگو چرا این خانمه با مانتو خوابیده بود.»
«چون خانم خوبیه و حجابشو رعایت می‌كنه.»
«آهان، پس یعنی مامان من خانم بدیه؟»
«نه دخترم، مامان تو هم خانم خوبیه.»
«پس چرا بدون مانتو می‌خوابه؟»
«خب مامانت این‌جوری راحت‌تره.»
«اون آقاهه هم چون می‌خواسته حجابشو رعایت كنه با كت و شلوار خوابیده بود؟»
«نه عزیزم، اون چون خسته بود با لباس خوابش برد.»
«پس چرا خانمش كه خیلی هم خانم خوبیه بهش كمك نكرد لباسشو در بیاره؟!»
«چون می‌خواست شوهرش روی پاهای خودش بایسته.»
«واسه همینه كه شما نمی‌تونید روی پاهای خودتون بایستید؟»
«عزیزم مگه تو فردا مدرسه نداری؟»
«داری می‌پیچونی؟»
«نه قربونت برم عزیزم، اما یه بچه خوب كه وسط فیلم این‌قدر سوال نمی‌پرسه؛ باشه عسل بابا؟»
«اما من هنوز قانع نشدم.»
«توی این یك مورد به مامانت رفتی؛ خب بپرس عزیزم.»
«چرا باباها توی تلویزیون همیشه روی مبل می‌خوابن؟»
«واسه اینكه تخت‌خوابشون كوچیكه، دو نفری جا نمی‌شن.»
«خب چرا یه تخت بزرگتر نمی‌خرن؟»
«لابد پول ندارن دیگه.»
«پس چرا اینا دوتا ماشین دارن، ما ماشین نداریم؟»
«چون ماشین باعث آلودگی هوا می‌شه، ما نخریدیم عزیزم.»
«آهان، یعنی آدما نمی‌تونن هم‌زمان دوتا كار خوب رو با هم انجام بدن؛ اون آقاهه و
خانومه كه حجابشون رو رعایت می‌كنن، باعث آلودگی هوا می‌شن، شما و مامان
كه باعث آلودگی هوا نمی‌شین حجابتون رو رعایت نمی‌كنین؛ درست گفتم بابایی؟»
«آره دخترم، اصلا همین چیزیه كه تو می‌گی، حالا می‌شه من فیلم ببینم؟»
«باشه، ببین بابایی اما تحت تاثیر این فیلم‌ها قرار نگیری بری ماشین بخری‌ها، به
جاش برو به مامان یاد بده حجابشو موقع خواب رعایت كنه كه تو این‌قدر موقع
جواب دادن به سوالاتم خجالت نكشی»
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
عاقد: عروس خانوم وکیلم ؟ عروس : پَـ نـه پَـ تو این بی شوهری برم گل بچینم؟!{-7-}
صوفياجون
صوفياجون
ıllı YAŁĐA ıllı
امروز بعد مدتها داریم میریم خونه یکی از دوستامون یعنی خیلی وقته ندیدیمش ابانماه عقد کردش الان استرس دارم شدید{-65-} .. اول قرار گذاشتم چهارتایی باهم بریم . بعدش یکی از دوستام گفت 4:30 میرسه رشت تازه از میادش. بعد یکی دیگه از دوستام بچه ولی واسه شغل شوهرش الان یه 8سالی هست تو زندگی میکنن بعد قراره بعد عید برگردن {-60-} خیلی ناراحنم {-60-} البته هر وقت برم مشهد پش دوستمم از این به بعد میریم . {-64-} بعد از شانس بدمون امروز هوا . {-60-}{-9-}{-7-}
رضا
2e2c8ef31ae7b17e066b43e34ffac4f0cb984fde رضا
صوفياجون
a7dfe54057dce55e43e32b3df35dfdca_500.jpg صوفياجون
جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هردو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان هم زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند. ملت ایران از جمله ملت هاییه که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته. به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده ی فرهنگ، نحوه ی زندگی، خلق و خوی، فلسفه ی حیات و کلا جهان بینی ایرانیان باستان است. از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود کمتر آشناییم، شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده.
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/28 - 23:25 ·
7
soheil
soheil
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه ی زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر

راز این حلقه که در چهره ی او
این همه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت :
حلقه ی خوشبختی است ، حلقه زندگی است

همه گفتند : مبارک باشد
دخترک گفت : دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سال ها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر
دید در نقش فروزنده ی او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته ، هدر

زن پریشان شد و نالید که وای
وای ، این حلقه که در چهره ی او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه ی بردگی و بندگی است
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 15:29 ·
2
صوفياجون
صوفياجون
{-60-}{-60-}{-60-}الان من اضافه بودم تا اوووومدم همه پیداشون شد بیچاره @‏yalda‏ الان درکش میکنم چی میکشه ‏{-60-}{-60-}
11 دیدگاه · 1392/11/13 - 01:26 توسط Mobile ·
7
mohammadreza
mohammadreza
توهمایشی به زنامیگن الان به شوهراتون پیام بدین که عاشقتم وجواباشوباصدای بلندبخونین جوابا:
شما؟
اوه مریض شدی؟
عزیزم منم با منی؟
بازم ماشین رو کجا کوبوندی؟
من منظورت رو متوجه نمی شم؟
دوباره چه دست گلی به آب دادی؟
برو سر اصل مطلب چقدر پول لازم داری؟
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
ıllıllᗩllᗩTarsa_H00pEᗩıllıllᗩllᗩ
ıllıllᗩllᗩTarsa_H00pEᗩıllıllᗩllᗩ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ !
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ
ﭘﺴﺮﻫﺎﯼ ﺯﺭﻧﮓ
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ !
ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ !
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣﺎ !
ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻮﻫﺮﺩﺍﺭ .....
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ... ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﭘﺴﺖ ...
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺣﻤﻖ ﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/9 - 15:54 ·
11
bamdad
bamdad
ﺯﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻯ ﺑﺎﻝ ﺩﺭﻣﻴﺎﺭﻥ !

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﻡ..... !!

ﻭﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ ﺷﻮﻫﺮﺷﺎﻥ ﺷﺎﺥ
{-7-}
soheil
soheil
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر
بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر
زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر
یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان
خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم
زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
... ادامه
Morteza
Morteza
ﺑﭽﻪ که ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ !!! .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺜﻼ ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﯾﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﯾﻢ ﺭﻭﻣﻮﻥ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺑﺎﺱ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ :|
ﺍَﯼ ﺗُﻔــــــــــــــــ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ! ﭼﻮﺏ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻧﺎﻗﺼﻤﻮ ﺧﻮﺭﺩﻡ !
دیدگاه · 1392/11/1 - 21:15 ·
7
صوفياجون
صوفياجون


ما هم یه شهسوار داریم اینقد باحاله یه 5کیلو تخمه آفتابگردان تو یک ساعت تموم میکنه
بعد تو دماغی حرف میزنه عین این واسه برادر شوهر خواهرمه هر وقت میریم خونشون سر سفره همش میگه میخوررم . میخورم .
خیلی بامزه هستن انی طوطی های سخنگو {-41-}{-41-}{-41-}{-23-}{-23-}{-57-}
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ