یافتن پست: #صدایی

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1367268342924812_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هر بار که کسی مخاطبم قرار میدهد که

"تو بهترینی، فوق العاده، حرف نداری، خوش به حالِ نزدیکانت..."

صدایی آشنا، در درونم نجوا میکند:

"جدی نگیر! تو همونی هستی که یه کی، یه روزی، یه جایی، تو رو

نخواست، واسه هیچوقت."
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/15 - 22:57 ·
2
شهرزاد
24865202154785469655.jpg شهرزاد
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند …
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: “باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه “
پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند :
او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. امروز به حد کافی دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود !
یکی از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند .
پیرمرد با اندوه ! گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد ! او حتی مرا هم نمی شناسد !
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است !
... ادامه
رضا
71276.jpg رضا
صدای الکساندر گراهام بل مخترع تلفن اولین صدایی که در دنیا ضبط شده .
فایل رو ضمیمه کردم دانلود کنید جالبه
[فایل]
شهرزاد
شهرزاد
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید...عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند...پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند... سپس به او گفتند:باید ازت عکسبرداری بشه تا جایی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه...پیرمرد غمگین شد و گفت: عجله دارم و نیازی به عکسبرداری نیست...پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند..."زنم در خانه سالمندان است" هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم...نمی خواهم دیر شود... پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم...پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم او آلزایمر دارد چیزی را متوجه نخواهد شد!!!حتی مرا هم نمی شناسد!!!پرستار با حیرت گفت:وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: او نمیداند من کی هستم اما من که می دانم او چه کسی است...!!!
... ادامه
رضا
رضا
به صدای بلند تلویزیون حساسم رو اعصابمه
شهرزاد
شهرزاد
یک نفر با اسب می آید
دلم می گیرد از دلگیری مردان تنهایی
که شب هنگام
سر به زیر افکنده
شرم خالی دستان خود را،در کویر مهربانی
چاره می جویند
دلم می گیرد از این سفره های کوچک بی نان
ودستان نحیف کودکی یخ کرده ، بی فرجام
نگاه سرد و رد این هزاران سیلی بر گونه
و از احساس آن مردی که با تردید ، با اندوه
بر روی قامت شب می نویسد:
تا طلوع صبح راهی نیست!!
خدا را ای عزیزان مقوا فرش و آسمان شولای هم کیشم
با چه کس گویم
که این خلیفه ، اشرف مخلوق عالم
سرد و یخ کرده
کنون در جوی می خوابد!!
خجالت می کشم از سجده های رفته بر آدم
خلف فرزند آدم ، شرمگین سفره خالی
برای رهن خانه کلیه های خودش را می فروشد
دخترش ، آری عزیز دامن حوا
برای لقمه ای نان ....
خدای من چه گویم؟؟
دلم می گیرد از این استخوان در گلو
این خار در چشمی
که می میراند این شادی خوشبختی در جمع فقیران را
چه سخت است آن زمانی را که می فهمم گمان کردم مسلمانم
شنیدم آن صدایی را که می خواند من را
و دیدم خالی دستان بابا را،که آب و نان نمی آرد
و لیکن آبرو دارد
که فقیر مردمان تقدیر آن هانیست آیا هست؟
...
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
صدایی که از جیب پالتوی من می آید از آن هیچ موبایل نداشته ای نیست دستان نیمه آهنی من است که دارد از فرط بی کسی زنگ می زند...
دیدگاه · 1392/01/4 - 00:52 ·
1
Mohammad
fardin2.jpg Mohammad
خاطره ای از فردین
MONA
MONA
واای سر درد گرفتم از سرو صدایی که این بچه ها توو کوچه راه انداختن..{-152-}نمیدونم چرا هیشکی هیچی بهشون نمیگه..{-157-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
475396_BpU6CQfM.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بوسیدمت و به آغوشت پناه آوردم

و تو مثل همیشه مرا میان دستانت گرفتی

و توی گوشم جمله ی زیبایی را زمزمه کردی و خندیدی

و اشتباه بچگانه ی مرا از یاد بردی

... .. . .

از تمام دنیا تنها وجود تو برایم کافی است ..

و میخواهم عشق تو سهم من از این زندگی شود ..

...

برای اینکه این حقیقت را باور کنم حاضری یکبار دیگر با صدایی بلند بگویی:

دوستم داری؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 01:34 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
475396_lLD55wgl.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شالش را باز کرد و دور سرش بست

نگاهی به آینه انداخت و

آرام به صندلی ماشین تکیه داد

شیشه را کاملا پایین کشید و

با چشمان بسته به موسیقی در حال پخش گوش سپرد

... .. .

صدایی از او پرسید: "وقتی چشماتو میبندی یادش میفتی؟"

چشمانش را گشود و به طرف صدا برگشت .. . بعد از اندکی مکث لبخندی زد و پاسخ داد:

"آره! تازه وقتی چشمامو باز میکنم هم یادش میفتم"
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 01:23 ·
LeilA
LeilA
سه تا یارو میرن دزدی ، صابخونه بیدار میشه و هر کدوم میرن تو یه گونی قایم میشن!

صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره!

به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره!

به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..

دویاره محکمتر لگد میزنه … باز صدا نمیده !

دفعه سوم که لگد میزنه ، یارو با عصبانیت میاد بیرون

میگه بابا … آرده ، آرد !… آرد صدا نداره ! نفهم !
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
dvmf76q771b3rfu0rkdu.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری…
هیچ صدایی نخواهی شنید …
قلـــــــــــــــــبِ مـــــــــــــــــن طاقت این همه خوشبختی رو نداره….
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/4 - 23:11 ·
♥هـــُدا♥
2RPCWHH.JPG ♥هـــُدا♥
میشنوی؟

گوش کن...

صدایی می آید...

خوب گوش کن...

صدای ناله زمین است...

که مردی با کلنگی

گودالی در حال زدن است...

گودالی به شکل مستطیل...

برای من...

ناله زمین از تیزی کلنگ نیست...

از جا دادن منه بیگناه در خودش است !!!
... ادامه
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
وقتی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمون داره توله سگ…
چه صدایی داره کثافت …
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شرف کارش خیلی درسته…
دوستت دارم وحشتنـــــاک…

...
وقتی که میخوایم ناسزا بگیم یا نیش و کنایه بزنیم ؛
برو شازده…؟
چی میگی بامعرفت …؟
آخه آدم حســـابی…؟
چطوری آی کیو…؟
به به استاد معظــــم…؟
کجایی با مرام…؟
آقای محترم…؟
برو دکتر برو...؟
... ادامه
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
یادمان باشد ازامروزخطایی نکنیم، گرچه درخویش شکستیم صدایی نکنیم
پرپروانه شکستن هنرانسان نیست، گرشکستیم زغفلت من ومایی نکینم
یادمان باشداگرشاخه گلی را چیدیم، وقت پرپرشدنش ساز و نوایی نکینم.
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/4 - 07:33 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
انگار همین امروز بود
نیمکت چوبی
زیر درخت چنار پاییزی
آن زمان که عطر برگ باران زده
ازدیوار این خاطره سرک می کشید
صدایی صدایم زد ...
ببخشید اینجا جای کسی ست ؟؟؟؟
جرقه یک نگاه بارانی با چشمهای آشنای تو !!!
و حالا ....
من به یاد آن روزها ....
برای جای خالیَت
آه می کشم... !!!
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/1 - 22:56 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دلم می خواهد همه درد دلم را فریاد بزنم

تا حدااقل یکی بشنود
ولی............

صدایی به من میگه!
هیس..........
اینجا حرفی برای گفتن نیست!
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/1 - 22:43 ·
4
صوفياجون
ramesh01.jpg صوفياجون
{-23-}{-41-}صداشو خیلی دوست دارم
رامش (آذر محبی), متولد تهران در سال ۱۳۲۵, در خانواده ای با ۳ خواهر و یک برادر به دنیا آمد و تا سوم دبیرستان به تحصلات خود ادامه داد.با برنامه گلها(یک شاخه گل)پا به عرصه خوانندگی گذاشت وبا اجرای زیبای که داشت بسیار مورد توجه قرار گرفت وگویا از شاگردان استاد مهرتاش میباشدکه تا چند به تنها ترانه های اصیل میخواند.وی ۵-۶ سال پس از فعالیت هنری خود, با پرویز مقصدی, که وی نیز به تازگی پای به عرصه ی آهنگسازی گماشته بود, و در همان آغاز در ردیف چهره های برگزیده هنری قرار گرفته بود, سازمانی دایر کردند با نام "هارمونی". این دفتر به گفته ی خود رامش پاتوق خواننده هایی بود, چون رامش, که کاری برتر از سایرین ارایه میدهند! رامش در سالهای پیش از انقلاب بیش از ۶۰۰ ترانه خواند, وی نیز ترانه های دو صدایی زیادی باخوانندگانی چون, رامین, ضیاء اتابای, امیر رسایی و ... داشته.
شهرزاد
شهرزاد
پیرمرد وفادار
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد...در راه با یک ماشین تصادف کرد و اسیب دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین در مانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند: ((باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت اسیب ندیده)) پیرمرد غمگین شد،گفت عجله دارد و نیازی به عکس برداری نیست . پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.پیرمرد گفت:همسرم در خانه سالمندان است.هر روز صبح به انجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمی خواهم دیر شود!پرستاری به او گفت:خودمان به او خبر می دهیم.پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متاسفم،او الزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا نمی شناسد!! پرستار با حیرت گفت:وقتی نمیداند شما چه کسی هستید،چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته،به ارامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است
... ادامه
Majid
Majid
صدایم را ، آوایم را از دست می دهم ؛ وقتی تو صدایم می کنی ... زمانی که به تو می اندیشم

تصویری از تو در برابرم ظاهر می شود ؛ شفاف و واضح می توانم صورتت را ببینم

لا به لای گنجه های ذهنم را که می گردم ؛ خاطرات بسیاری پیدا می کنم از گذشته ها ی دور و نزدیک

خاطرات تلخ و شیرین بسیار ؛ ناگهان این صدا در سرم می پیچد ...با لحنی الهی

در کنارم باش ، در کنارت هستم ؛ با همدیگر از این دالان تاریک تو در تو عبور می کنیم

به خاطر میارم صدایی که نام مرا می خواند ؛ لحنی غریب ، با آهنگی آشنا

صدایی از دور دستها که احساس می کنم ؛ از اعماق وجودم منشا داره...

آوایی که می گفت در کنارم باش ؛ در کنارت هستم ... همین جا ، به همین سادگی

فاصله برایم اهمیتی نداره ؛ این را می دانم تو هم روزی ... به این حسی که دارم می رسی

ورای زمان و مکان سیر می کنم این روزها ؛ رویاهایی میبنم رنگارنگ . با لبخندی شیرین پرواز می کنم

در آسمانی روشن و آبی ؛ گویی که در چشمان تو حرکت می کنم

آوازی را با هم زمزمه می کنیم ؛ رقصی جانانه و پایکوبی وصف ناپذیر

با آهنگی آشنا که انگار از آسمان انعکاس دارد ؛؛؛؛ در کنارم باش ، در کنارت هستم
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/15 - 17:07 ·
3
رضا
رضا
در سال 1324 روح الله خالقی آهنگساز و رهبر ارکستر انجمن موسیقی ملی ایران در ساختمان شهرداری رشت برنامه اجرا کرد . در پایان خالقی در برابر مردم اعلام کرد اکنون سرود ای ایران ای مرز پر گهر برای شما اجرا خواهد شد .از تهیه و تمرین این اهنگ چند ماهی میگذرد به دلایلی اجازه اجرا و پخش آن در تهران به دست نیامده .
اینک خوشوقتیم که برای اولین بار اینجا و در شهر رشت برای شما مردم وطن خواه اجرا می کنیم . و شعر ماندگار حسین گل گلاب با هم صدایی بنان و عاشورپور و روحبخش در این اجرا طنین انداز شد . همشهری ویژه گیلان تاریخ 9 دی 1391 صفحه 4 . البته خلاصه نوشتم .
... ادامه
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ