یافتن پست: #طعنه

Mostafa
Mostafa
ازهیچکارکودکیم پشیمان نیستم...

جز آرزوی بزرگ شدن....!
♥هـــُدا♥
184b1jur61xocevhtb17.jpg ♥هـــُدا♥
یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یه پسر ایرانی میگه:چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن که نمیتونن خودشون رو کنترل کنن؟؟

پسره لبخندی میزنه و میگه:ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟و هر مردی ملکه انگلستانو لمس کنه؟!پسر انگلیسی با عصبانیت میگه:......نه!مگه فرد عادیه؟!!فقط افراد خاصی میتونن با ایشون در رابطه باشن!!!پسر میگه:خانومای ما همه ملکه هستن!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/1 - 16:01 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1364928851786033_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد تو میندازد

طعنه های دیگران است!!!

شاید اگر این "دیگران" نبودند،

تو

زودتر از اینها

برای من مرده بودی...
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 16:52 ·
3
♥هـــُدا♥
5.jpg ♥هـــُدا♥
چقد ساده بودم که تورا ساده میپنداشتم...

به سادگیم طعنه نزن...

من هنوزم به دروغهای تو ایمان دارم!!!!
شهرزاد
شهرزاد
انسانیت، ساده یا پیچیده!

چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ,, افراد زیادی اونجا نبودن , 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود ...,,

ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد , البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم , بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و ...

بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم ,,

...
... ادامه
peyman
1365411195625203_large.jpg peyman
خَـــــستم از این هــــَمه...؟{-31-}
parsa
parsa
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﺎ ﻃﻌﻨﻪ ﺑﻪ ﯾﻚ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺎﻣﺮﺩﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻥ ﯾﺎ
ﻟﻤﺴﺸﻮﻥ ﻛﻨﻦ؟؟ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺮﺩﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺷﻬﻮﺕ
ﭘﺮﺳﺘﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭﮐﻨﺘﺮﻝ ﻛﻨﻦ؟؟
ﭘﺴﺮﻩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻠﻜﻪ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎ
ﻫﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻩ؟ﻭ ﻫﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻠﻜﻪ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻧﻮ ﻟﻤﺲ
ﻛﻨﻪ؟!
ﭘﺴﺮﻩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺎﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻣﯿﮕﻪ : ... ... ﻧﻪ! ﻣﮕﻪ ﻓﺮﺩ
ﻋﺎﺩﯾﻪ؟ !! ﻓﻘﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﺻﯽ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ
ﺑﺎﺷﻦ!!!
ﭘﺴﺮ ﻣﯿﮕﻪ: ﺧﺎﻧﻮﻣﺎﯼ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﻜﻪ ﻫﺴﺘﻦ!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/20 - 23:45 ·
3
شهرزاد
شهرزاد
بر روي ما نگاه خدا خنده مي زند،
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ايم

زيرا چو زاهدان سيه كار خرقه پوش،
پنهان ز ديدگان خدا مي نخورده ايم

پيشاني ار ز داغ گناهي سيه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ريا

نام خدا نبردن از آن به كه زير لب،
بهر فريب خلق بگوئي خدا خدا

ما را چه غم كه شيخ شبي در ميان جمع،
بر رويمان ببست به شادي در بهشت

او مي گشايد … او كه به لطف و صفاي خويش،
گوئي كه خاك طينت ما را ز غم سرشت

توفان طعنه، خنده ي ما را ز لب نشست،
كوهيم و در ميانه ي دريا نشسته ايم

چون سينه جاي گوهر يكتاي راستيست،
زين رو بموج حادثه تنها نشسته ايم

مائيم … ما كه طعنه زاهد شنيده ايم،
مائيم … ما كه جامه تقوي دريده ايم؛

زيرا درون جامه بجز پيكر فريب،
زين هاديان
راه حقيقت، نديده ايم

آن آتشي كه در دل ما شعله مي كشيد،
گر در ميان دامن شيخ اوفتاده بود؛

ديگر بما كه سوخته ايم از شرار عشق،
نام گناهكاره رسوا! نداده بود

بگذار تا به طعنه بگويند مردمان،
در گوش هم حكايت عشق مدام! ما

“هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده عالم دوام ما”


فروغ فروخزاد
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/12 - 03:02 ·
9
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
امروز در اوج بی پولی به حالت طعنه این اس رو از خوابگاه بعداز یه ماه به مامانم زدم:
سلام مامان
خوبین؟خوشین؟
بابا چه طوره؟
پول لازم ندارین؟اگه لازم دارین بگین براتون بفرستم…پول هستاااا..!!{-7-}
دیدگاه · 1391/12/28 - 16:31 ·
3
♥هـــُدا♥
7750152563f1b2.jpg ♥هـــُدا♥
چقد ساده بودم که تورا ساده میپنداشتم...

به سادگیم طعنه نزن...

من هنوزم ساده و صادقانه به دروغهای تو ایمان دارم!!!!
دیدگاه · 1391/12/7 - 15:14 ·
♥هـــُدا♥
266908715387512186_9VFZXuEE_c.jpg ♥هـــُدا♥
✖حــالا کـہـ قـرار اسـت از تــو عــبـور کــלּـم
✖بـگـذار کـفـش ـہایـم را در آورم
✖تـــ✘ــو هـלּـوزم بـرایــم مـقـدســی
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
72a7ed335141.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد

طعنه های دیگران است !

شاید اگر این " دیگران " نبودند ،

تو

زودتر از اینها

برای من ، مـُرده بودی ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/16 - 23:23 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت
دیدگاه · 1391/11/2 - 00:28 ·
7
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
مکالمات خیام با دوس دخترش

[صدای زنگِ موبایل احتمالا!]


- در چه حالی عزیزم؟

+ ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

- مشروب !؟؟ مگه تو نگفتی من نماز میخونم ؟؟؟ :|

+ می خوردن و شاد بودن آیینِ من است
/فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است!
...

- با کیا هستی حالا ؟؟؟

+ فصل گل و طرف جویبار و لب کشت/
با یک دو سه دلبری حوری سرشت

- :||| آدرس بده ببینم !!! بیام بزنم دهنشونو صاف کنم !!!

+ راه پنهانی میخانه نداند همه کس/
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر

- انقد مشروب بخور با دوستات تا بمیری !!!

+ گر می نخوری طعنه مزن مستان را/
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

- برووووووووو بمیرررررررررررر

+ چون مُرده شوم خاک مرا گم سازید
/احوال مرا عبرت مردم ..
سازید{-36-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سهراب :
گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی…..
گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی…..
گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی…..
او نه چشم های خیس و شسته ام را
نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :
دیوانه باران زده
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/19 - 15:29 ·
1
Majid
Avatar-05.jpg Majid
من همخونه تو ول کن با وجود من وداع کن
دارم از این خونه می رم تو فقط منو دعا کن
یا بمون منم بمونم یا بزار نیستی نباشم
لااقل اشکامو پاک کن زشته اینجوری جداشم
بعد رفتنم از اینجا زندگی از هم می پاشه
در و همسایه به طعنه میگن جاش خالی نباشه
راستی عکسم رو دیواره اونم از خودت جدا کن
اگه دل تنگ شدی روزی در و دیوارو نگاه کن
یادگاری ندارم که مبادا جا بزارم جلومو بگیربمونم
آخه من جایی ندارم کاش میشد فقط یه هفته
دیگه با من سر میکردی به قول خودت روزاتو
پیش من هدر میکردی مگه میشه وقتی نیستم
چشماشو رو هم بزاره واسه منخبر میارن
که فلانی بی قراره .........
یعنی الآن تو خیابون داره دنبالم میگرده
باز خیالاتی شدم من این خیابونا چه سرده
انگار جدی جدی بی تو یه فقیر کوچه گردم
با اینکه رفتم ولی باز بگی برگرد برمیگردم
به خدا قسم که بی تو یه فقیر کوچه گردم
گرچه مغرورم ولی تو بگی برگرد برمیگردم
... ادامه
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی….. گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی….. گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی….. او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت دیوانه باران زده
... ادامه
رضا
رضا
تو تابستون این وقت شب پشه ها بیدار بودن اما الان اثری ازشون نیست ما از پشه ها هم جلو زدیم الان بیدارم :)
iman
iman
زخم هایم به طعنه میگویند: دوستانت چقدر با نمک اند!
دیدگاه · 1391/10/11 - 00:47 ·
9
ramtin
ramtin
من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود

بنویسید صدا بود ولی نرم نبود

خانه در خاک خدا داشت،تماشایی بود

بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود

بنویسید که با ماه ،کبوتر می چید

از لب زاغچه ها بوسه ی باور می چید

بنویسید که با چلچله ها الفت داشت

اهل دل بود و با فاصله ها نسبت داشت

دلش از زمزمه ی نور ،عطش میبارید

ریشه در ماه ،ولی روی زمین میجوشید

بنویسید زبان داشت ولی لال نشد

بنویسد که پوسید ولی کال نشد

پرطوفان غزل بود ولی سیل نداشت

بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت

پنجه بر پنجره ی روشن فردا میزد

وسعت حوصله اش طعنه به دریا میزد

بنویسید به قانون عطش ،آب نداد

و کسی کودک احساسش را تاب نداد

سرد و سرمازده از سمت کویر آمده بود

کودکی بود که در هیات پیر آمده بود

تا صدای دل خود چند تپش فاصله داشت

گاه با فلسفه ی عشق کمی مساله داشت
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/25 - 22:26 ·
7
صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ