یافتن پست: #طعنه

samyar
samyar
گر می نخوری طعنه مزن مستان را بنياد مکن تو حيله و دستان را
تو غره بدان مشو که می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آن را
دیدگاه · 1392/08/30 - 10:46 ·
2
nafas
nafas
ما را دگر از طعنه دشمن گله‌ای نیست

کان عهد که بستیم رفیقان بشکستند
...
428.jpg ...
دوست داشتنت جریمه
کدامین گناهم است
که هرشب درچشمانم نوشته میشود:
خواب بی خواب...!
{-38-}
ParNiyA
1315780079_5.jpg ParNiyA
همیشه عاشق رنگهای شاد بودم
ولی با دیدن چشمانت
سیاهی زیباترین رنگ روزگارم شد...
LeilA
LeilA
یك روز صبح رییس بدون اینكه متوجه باشد زیپ شلوارش را بالا نكشیده وارد شرکت شد.
خانم منشی بلافاصله بلند شد و گفت: ببخشید رییس، آیا شما وقتی منزل را ترك كردید درب گاراژ را بستید؟

رییس كه متوجه منظور منشی نشده بود به دفترش رفت

و بعد از چند دقیقه متوجه موضوع شد و زیپ شلوارش را بالا كشید

و به یاد جمله طعنه آمیز خانم منشی افتاد.

سپس به بهانه یك فنجان قهوه، خانم منشی را به دفترش كشاند و پرسید:

وقتی شما دیدید كه درب گاراژ باز است آیا مازراتي من را هم كه آنجا پارك شده بود دیدید؟

خانم منشی لبخندی زد و گفت: نه قربان ندیدم.

تنها چیزی كه دیدم یك رنو درب داغون با 2 تا لاستیك كهنه بود .
... ادامه
...
...
@shiraz girls
بدست آرددل مارا٫اگرآن دخت شیرازی
به یک لبخندزیبایش٫دل مامیشود راضی
بکشته چشم شهلایش﷼٫دل بی طاقت مارا
بده حکمی بنام دل٫الایاایهاالقاضی
کمان ابروی زیبایش٫زده آتش بجان من
چه گویم من زمژگانی٫که کرده بادلم بازی
بسان غنچه میماند٫لبان بی مثال او
زده طعنه رخ ماهش﷼٫بروی دخت قفقازی
شب وروزم سیه کرده٫خم زلف دوتای او
چه گویم من زاندامی٫که باشدبهرطنازی
اگرحافظ بخال یار٫سمرقندوبخاراداد
دهم من ملک دنیارا٫به نازدخت شیرازی
شعراز:نیماراد
””تقدیم به دختران نازشیراز””
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/10 - 12:43 ·
7
Noosha
chashmhaaye roshanat.jpg Noosha
سهراب گفتی : چشمها را باید شست ...... شستم ولی !.........۰

گفتی : جور دیگر باید دید ....... دیدم ولی !..............۰

گفتی زیر باران باید رفت ........ رفتم ولی !.............۰

او نه چشمهای خیس و شسته ام را ...۰

نه نگاه دیگرم را ...۰

هیچ کدام را ندید !!!!۰

فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و

گفت : " دیوانه باران ندیده "
... ادامه
...
...
آنان که شدندمست زنوشین می هستی
بی باده به عالم همه دم مست الستند
آنان که زنندطعنه به مستان میالود
خودهیچ ندانندکه دمادم همه مستند
شعراز:{-35-}نیماراد
NILOOFAR
NILOOFAR
خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت . . .
دیدگاه · 1392/06/4 - 11:32 ·
9
iman
iman
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

، خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/4 - 02:13 ·
6
♥هـــُدا♥
red-black (3).jpg ♥هـــُدا♥
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد
طعنه های دیگران است !
شاید اگر این " دیگران " نبودند،
تو
زودتر از اینها برای من، مـُرده بودی
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 22:06 ·
3
MahnaZ
MahnaZ
چارلز دانشجوي انگليسي با طعنه به دوست و همكلاسي ايراني اش همايون ميگه:
چرا خانوماتون نمي تونن با مردها دست بدن يا لمسشون كنن!؟؟
يعني مردهاي ايراني اينقدر كارنامه خرابي دارن و خودشونو نمي تونن كنترل كنن؟!!

همايون لبخندي ميزنه و ميگه: ملكه انگلستان مي تونه با هر مردي دست بده؟ و هر مردي مي تونه ملكه انگلستان را لمس كنه؟!

چارلز با عصبانيت ميگه: نه ! مگه ملكه فرد عاديه؟!! فقط افراد خاصي مي تونن با ايشون دست بدن و در رابطه باشن !!!

همايون هم بي درنگ ميگه: خانوم هاي ايراني همشون هستن.{-187-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفش موی فریبا / طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا / ناز تو را میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/25 - 14:01 ·
2
MahnaZ
untitled44.png MahnaZ
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد


طعنه های دیگران است !


شاید اگر این " دیگران " نبودند ،


تو


زودتر از اینها


برای من ، مـُرده بودی ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 18:37 ·
9
Mostafa
Mostafa
انسانیت، ساده یا پیچیده!
رضا
رضا
♥هـــُدا♥
جــدایی (940).jpg ♥هـــُدا♥
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد
طعنه های دیگران است !
شاید اگر این " دیگران " نبودند،
تو
زودتر از اینها برای من، مـُرده بودی
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/19 - 22:50 ·
5
♥هـــُدا♥
688238_Q6Oucnyn.jpg ♥هـــُدا♥
طوفان طعنه خنده ی ما را زلب نشُست

کوهیم و در میانه ی دریا نشسته ایم

چون سینه جای گوهر یکتای راستیست

زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/28 - 14:20 ·
6
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد
بعد تو هیچ وقت آسمون
دستمال آبی سر نکرد
ابر سپید سحری
پنجره ها رو تر نکرد
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد
ای فال خوشبختی من
برای پیدا کردنت
رسوای عالمی شدم
بیا که از دوری تو
طعنه شنیدم از همه
زخمی هر غمی شدم
اگه تو بیای تو جشن عشق
من و هر چی گل تو باغچه هاست
به هوای تو پر میگیریم
اگه تو بیای تو جشن عشق
من و این پرنده های غم
به صدای تو پر میگیریم
بیا که دلم همیشه تو رو میخونه
وقتی تو باشی آفتاب و مهتاب میمونه
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد


نگار
نگار
آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/16 - 23:40 ·
8
♥هـــُدا♥
farapix_com_e33ce3a2cfb2f6f2a11f42ceb827a01a_axparsi_com_ecc93f344e3ca911658d7081a619f54e_Jalalposter_ir-_2_.jpg ♥هـــُدا♥


من همخونه تو ول کن با وجود من وداع کن
دارم از این خونه می رم تو فقط منو دعا کن
یا بمون منم بمونم یا بزار نیستی نباشم
لااقل اشکامو پاک کن زشته اینجوری جداشم
بعد رفتنم از اینجا زندگی از هم می پاشه
در و همسایه به طعنه میگن جاش خالی نباشه
راستی عکسم رو دیواره اونم از خودت جدا کن
اگه دل تنگ شدی روزی در و دیوارو نگاه کن
یادگاری ندارم که مبادا جا بزارم جلومو بگیربمونم
آخه من جایی ندارم کاش میشد فقط یه هفته
دیگه با من سر میکردی به قول خودت روزاتو
پیش من هدر میکردی مگه میشه وقتی نیستم
چشماشو رو هم بزاره واسه منخبر میارن
که فلانی بی قراره.........
یعنی الآن تو خیابون داره دنبالم میگرده
باز خیالاتی شدم من این خیابونا چه سرده
انگار جدی جدی بی تو یه فقیر کوچه گردم
با اینکه رفتم ولی باز بگی برگرد برمیگردم
به خدا قسم که بی تو یه فقیر کوچه گردم
گرچه مغرورم ولی تو بگی برگرد برمیگردم
... ادامه
Mohammad
Mohammad
حکایت‌هایی زیبا از (ع)
♥هـــُدا♥
جــدایی (1422).jpg ♥هـــُدا♥
چقد ساده بودم که تورا ساده میپنداشتم...

به سادگیم طعنه نزن...

من هنوزم ساده و صادقانه به دروغهای تو ایمان دارم!!!!
دیدگاه · 1392/03/6 - 23:03 ·
9
صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ