یافتن پست: #عبور

مائده
569159_ymXvDdTQ.jpg مائده
یگانه یادگاریم از عبورتو..
نجوای بی پایان درونم است...
و من در پس عدم حضور تو...
چه تلخ ومبهم
نقش لبنخد بر چهره
می نگارم.....
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/18 - 16:42 ·
7
Reza Babaei
1dar19e45bce4c5e16d72651248d75ed9070c_m251_zhenni.jpg Reza Babaei
همسر مصنوعی با دردسر کم؛ هدیه جدید تکنولوژی به آقایون...
ساخته شده از سیلیکون در کشور سوئد
قد ۱۵۰ تا ۱۷۵ سانتیمتر !
بافت پوست ۹۹% شبیه به انسان !
فقط ۶۰۰۰ دلار
دارای ۱۰۰ سنسور در اطراف بدنش که ۳۰ سنسور حسی در بخش خصوصی !!! ایشون هر سنسور قابلیت فرم گیری تا ۲۰ موقعیت خاص رو برای ایشون فراهم میکنه
به صدای صاحبش فوق العاده حساس است ! و قابلیت اجرای ۱۶ فرمان رو تا فاصله ۲ متری بصورت همزمان داره .
ضمنا قابلیت گذاشتن رمز عبور هم احتمالا برای حفظ عفاف!!! در ایشون فراهم شده . یعنی بطور خلاصه فقط واسه صاحبش یک کارایی رو انجام میده در صورتی که روش password بگذارید !
این نوع عروسکها، دارای پوست، چهره و اندام کاملا مشابه بدن طبیعی انسان هستند. در نوع ۸۰۰۰$ دلاری، توسط سنسورهایی دمای پوست بدن عروسک پیوسته در ۳۷ درجه سانتیگراد نگه داشته می شود.
علاوه بر آن، موی استفاده شده در آنها بر خلاف نوع دوم، کلاه گیس نیست و از موی طبیعی انسان و صد درصد تمیز استفاده شده است.
تمامی اندامها توسط اتصال دهنده های پلیمری یا در برخی قسمتها فلزی، به یکدیگر متصل شده اند. شما این امکان را دارید که عروسک را در هر پوزیشن یا حالتی که دلخواهتان است قرار دهید.
قابلیت شستشو بهمراه فایل صوتی خاصی که مانند یک Tape در آن جاسازی شده از دیگر ویژگیهای این عروسکها می باشد.
ضمنا در داخل اندامهای "سینه و ران"، از سیلکون که قابلیت ارتجاعی دارد استفاده شده است. ضد رطوبت و ضربه هستند و برای ۳سال از طرف کمپانی ضمانت و گارانتی می شوند.
در آخر، شاید بد نباشد این را هم بدانید که هر سه نوع این عروسکها، محبوبیت و طرفداران زیادی در سراسر دنیا و به ویژه “ژاپن و امریکا” دارند.
خصوصیات اصلی:
مخالفتی با استفاده از هیچکدوم از اعضاش نداره
او می تواند سر خود را در جهت دلخواه شما حرکت دهد.
شما میتوانید به شرح زیر کاملا اختصاصی به میل خود ،یک مدل انتخاب کنید :
اندازه
قد
رنگ پوست
مزایای متعدد ایشون :
برقی نیست
با حرف زدن زیاد حوصله شما رو سر نمیبره
عمرا چاق نمیشه و نیاز به رژیم درمانی همراه با ایشون ندارید !
عمرا آرایشگاه نمیره !
به موسیقی سنتی و اپرا و سوپ علاقه نداره
مخالفتی با فوتبال دیدن شما نداره !!!
نگرانی بابت دیدن ایشون در چت روم های اینترنتی نخواهید داشت
اگر شما را با زن دیگری ببنه خفتتون نمیکنه !
تحت هیچ شرایطی تحریم هم نمیش
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/16 - 03:43 ·
8
zoolal
zoolal
هرچه مغرور تر باشـــــی ، تشنــــــــــــــــــه ترن برای با تو بودن ...
و هرچقد دســـت نیـــافتنـــــــــــــی باشی، بیشتر به دنبالت میان ...
امان از روزی که غــــــــــروری نداشـته باشی و بی ریــا محبـــت کنی ...
اونوقت تـــــورو هیچوقت نمي بينن و ســــاده از کـــنارت عبور میکنن ... ! -_-
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/12 - 17:57 ·
6
zoolal
zoolal
وقتي که نيستي عبور قرن ها را احساس ميکنم

دلم براي تمام کوه هاي نهان دنيا ميسوزد

و هر لحظه دلم تو را فرياد مي کند

وقتي که نيستي هيچ کس نيست

و من تنها و دلگير منتظر پايان دنيا هستم
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 00:20 ·
4
رضا
14-6-13-21123water_challenge_02.jpg رضا
soheil
23.jpg soheil
آیا کسی از این مسابقه کسی خبر داشت ؟؟؟؟؟؟ مسابقه بزرگ نشان دادان باسن
در این مسابقه افراد تلاش میکنن باسن خود را به بهترین نحو به مسافرین داخل قطار نشان دهند .
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
7.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
قول پاداش در صورت صعود به مرحله بعدی جام جهانی {-264-}
صوفياجون
201361623265035a.jpg.jpg صوفياجون
{-41-}{-41-}{-197-}
تعداد: 6 نفرزمان تهیه: 15 دقیقهزمان خنک شدن: یک تا 8 ساعتمواد لازم• 4 عدد لیموی خرد شده• یک و نیم پیمانه برگ های تازه نعناع و ریحان• 6 تا 8 پیمانه آب• 6 تا 8 پیمانه یخ• برگ های تازه نعناع یا ریحان برای تزئینروش تهیه1. تکه های لیمو را داخل پارچ بیندازید. برگ های نعناع را کف دست خود کمی فشار دهی تا عصاره آن بیرون بیاید. آنها را داخل پارچ بیندازید. آب را اضافه کنید. درب آن را ببندید به مدت 1 تا 8 ساعت آن را در یخچال خنک کنید. 2. مایع را از صافی عبور دهید تا برگ های سبزیجات جدا شوند. تکه های لیمو و برگ های نعناع را در 6 یا 8 لیوان به طور مساوی تقسیم کنید. برای هر لیوان یک قالب یخ بیندازید. آب لیمو را اضافه و سرو کنید.
صوفياجون
201361623265032a.jpg.jpg صوفياجون

تعداد: 9 نفرزمان تهیه: 15 دقیقهمواد لازم• سه پیمانه هندوانه • ¾ شکر• نصف پیمانه برگ های ریز نعناع• دو پیمانه آب انگور سفید• یک قاشق چایخوری پوست رنده شده لیمو• ¾ پیمانه آب لیمو خنک• 4 پیمانه آب گازدار خنک• برگ های تازه نعناع (اختیاری)• برش های هندوانه (اختیاری)روش تهیه1. هندوانه ها را داخل مخلوط کن بریزید تا له شود. آن را از صافی عبور دهید تا تفاله های آن گرفته شوند. 2. در یک کاسه بزرگ شکر و نعناع را با هم مخلوط کنید. با پشت یک قاشق چوبی، برگ های نعناع را فشار دهید تا له شوند. آب انگور سفید، پوست رنده شده لیمو، آب لیمو و پوره هندوانه را اضافه کنید. هم بزنید تا شکر حل شود. داخل لیوان ها یخ بریزید و آب میوه را روی آنها بریزید. در صورت تمایل با تکه های هندوانه و برگ نعناع تزئین کنید.
... ادامه
bamdad
bamdad
مانند یک بهار …
مانند یک عبور …
از راه می رسی و مرا تازه می کنی …
همراه توهزار عشق از راه می رسد …
همراه تو بهار …
بردشت خشک سینه من سبز می شود …
وقتی تو می رسی …
در کوچه های خلوت و تاریک قلب مـــــــــن …
مهتاب می دمد …
وقتی تو می رسی …
ای آرزوی گم شده بغض های مـــــــــن …
من نیز با تو به عشق می رسم ….

{-41-}
دیدگاه · 1393/03/21 - 22:31 ·
6
...
...
روزی مجنون ازمیان سجاده مردنمازگذاری عبورکرد!!
مردگفت:هی ی ی!!

مگرنمی بینی؟!!!
که بامعشوق خودرازونیازمیکنم!!!!


مجنون گفت:من که عاشق لیلی ام
توراندیدم!!

توکه عاشق خدای لیلی هستی
چگونه مرادیدی؟؟؟؟!!!!
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 21:43 ·
7
...
94926_1336396522.jpg ...
اگرعشق نبود؛
بکدامین بهانه میگریستیم
وبکدامین بهانه میخندیدیم؟
کدام لحظه نایاب رااندیشه میکردیم؟
وچگونه
عبورلحظه های تلخ راتاب می آوردیم؟
آری!
بیگمان
پیش ازاینهامرده بودیم
"اگرعشق نبود"
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 18:44 ·
3
bamdad
bamdad
یک روز سطری از این شعر

مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند

واژه ها برایت دست تکان می دهند

خاطره ها

مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند

و فکر می کنی

چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟





- نگاهم می کنی

و چشم هایت چقدر خسته اند !

انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –





نگاه می کنی به من

برفی که بر موهایم باریده

راه تمام آشنایی ها را بسته است

انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند

که نوازشی را یادت بیاورند

و تمام این سال ها

آنقدر میان خطوط موازی دفترم

دست به عصا راه رفته ام

که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست







واژه ها

دوباره برایت دست تکان می دهند

خاطره ها

مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند

و این شعر

برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد ...

{-15-}
دیدگاه · 1393/03/2 - 19:23 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ReyHaNE (دختر همسایه) وقتی نــیستی این روزها همینطور کش می آیند

این ثانیه ها عبورشان را

به رخ آدم میکشند
ıllı YAŁĐA ıllı
10306266_618795651550522_6852912828775217317_n.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
می رسد

که از هم می کنیم

و آن " " : (
... ادامه
...
...
فقط پلی بودم
برای عبورت
فکرتخریب من نباش!
به آخرکه رسیدی
دست تکان بده
خودم فرومیریزم!
{-60-}
دیدگاه · 1393/02/18 - 13:12 ·
3
Majid
Majid
حـــکـــــمــــت!
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد.
شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد.
شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود.

استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "

عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.
او سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد.

استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته "

شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "

عارف پاسخ داد : " نه "
و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "

شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود.
با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "

عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند

استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند ".
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:28 ·
Majid
akserver.ir_13929698361.jpeg Majid
سال های سال بود که دو برادر در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود با هم

زندگی میکردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک،

با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و کار به جایی

رسید که از هم جدا شدند.


از دست بر قضا یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد،

مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:

من چند روزی است که دنبال کار می گردم،

فکرکردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید،

آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟


برادر بزرگ تر جواب داد : بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم.

به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است.

او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه

ما افتاد. او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده است .


سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:

در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا

دیگر او را نبینم.


نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت:

من برای خرید به شهر می روم، آیا وسیله ای نیاز داری تا برایت بخرم؟


نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد:

نه، چیزی لازم ندارم !


هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت،

چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کارنبود.

نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.


کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت:

مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟


در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور

ساختن آن را داده، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای

کندن نهر معذرت خواست.


وقتی برادر بزرگ تر برگشت، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته

و در حال رفتن است.


کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر،

از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.


نجار گفت: دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:10 ·
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بدون گــــــــــذرنامه از خیالم عبور خواهــــی کرد

مهربانیت را مــــرزی نیست...
دیدگاه · 1393/02/14 - 21:10 ·
6
zahra
zahra
عشق تو عبور ماه است

از خیابان در شب حکومت نظامی !
دیدگاه · 1393/02/11 - 09:11 ·
4
شهرزاد
شهرزاد
مانند عبور از یک تونل است. نیمه تاریک و گاهی پرپیج و خم، مسیری که باید با احتیاط عبور کنی و غم انگیز تر از همه این اتومبیل ها هستند که مثل آدمهای زندگی ما، از کنارمان عبور میکنند ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 12:28 ·
9
bamdad
bamdad
امید به رابطه یک طرفه مثل انتظار عبور از کوچه بن بسته !
یک خود فریب دهی مزمن قطعی !
دیدگاه · 1393/02/9 - 21:14 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
زمن عبور می کنی
در این غروب واپسین
من گذشته از خودم
فقط نگاه می کنم

مرا شکست می دهی
چو شیشه ام تو همچو سنگ
من شکسته در خودم
فقط نگاه می کنم

مرا تو زخم می زنی
به قلب تو نبوده عشق
منی که عاشقت شدم
فقط نگاه می کنم

به لب نه حرف گفتنی
نه بغض مانده در گلو
منی که خسته از خودم
فقط نگاه می کنم

مرا نگاه می کنی
تویی که هستی منی
من و تمام هستی ام
فقط نگاه می کنم

گذشته ای زمن ولی
از تو نمی تونان گذشت
من و آخرم
فقط نگاه می کنم

دیدگاه · 1393/02/8 - 15:42 ·
9
zahra
zahra
دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است.
دو انسانی که جز آن خمیره‌ی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را می‌سازد،
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمی‌پیوندد.
پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است.

دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سرزند بی‌ارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.

عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد؛
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه‌ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست.

عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی‌های روح که زیبایی‌های محسوس را به گونه‌ای دیگر می‌بیند.

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را می‌گیرد و دوست داشتن می‌دهد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی‌انتها و مطلق.
عشق همواره با شک‌آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.

از عشق هرچه بیشتر می‌نوشیم، سیراب تر می‌شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هرچه دیرتر می‌پاید کهنه تر می‌شود و دوست داشتن نوتر.

دکتر علی شریعتی
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 10:32 ·
3
bamdad
bamdad
شعرم همهمه ی پنهان توست...
گل شب بوی من...
می خواهم تو را
در عبور عطر شبانه ام بشناسند...
دیدگاه · 1393/02/1 - 17:40 ·
8
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ