یافتن پست: #عذاب

غزل
30476878286066341267.jpg غزل
{-16-}{-16-}{-16-}
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
از عذابِ جاده خسته نرسيده و رسيده
آهي از سر رسيدن نكشيده و كشيده

غمِ سرگردونيامو با تو صادقانه گفتم
اسمي كه اسمِ شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمي اگه بود بي رمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه كهنه بود دردام
منِ سرگردونِ ساده تورو صادق مي دونستم
اين برام شكسته امِا تورو عاشق مي دونستم
تو تموم طول جاده كه افق برابرم بود
شوق تو راهتوشه من اسمِ تو همسفرم بود
منِ دلشيشه اي هر جا هر شكستن كه شكستم
زيرِ كوه،بارِ غصّه هر نشستن كه نشستم
عشق تو از خاطرم برد كه نحيفم و پياده
تورو فرياد زدم و باز خون شدم تو رگِ جاده
نيزه نمبادِ شرجي وسط دشت تابستون
تازيانه هاي رگبار توي چلّه زمستون
نتونستن،نتونستن جلوي منو بگيرن
از منِ خستة خسته شوق رفتنو بگيرن
حالا كه رسيدم اينجا پرِ قصّه براگفتن
پر نياز تو براي آه شنيدن و شنفتن
تورو با خودم غريبه از خودم جدا مي بينم
خودمو پر از ترانه تورو بيصدا مي بينم
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکسته اما و رو عاشق ميدونستم
اون هميشه با محبت براي من ديگه نيستي
نگو صادقي به عشقت آخه چشمات ميگه نيستي
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکس
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن

به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم

لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو
تجربه کردنه مرگه زندگی کردن بی تو

من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه ی شب به تو هجرت کرده بودم

با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم

خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی
صوفياجون
www.picpack.ir_206.jpg صوفياجون
{-35-}
این داستان برگرفته از رمان The Abbess Of Castroاست که شاهین و کبوتر داستانی رمانتیک و عذاب آور
النا کمپیریلی یه دختر معصوم و حساس از خانواده ای ثروتمنده وGiulioBranciforte پسر یه راهزنه که تو نوانخانه بزرگ شده و کاپیتان کاردینال پومپئو کولونا و از قضا دشمن خونی خانواده کمپیرالی میشه.جیولیو و النا نمیتونن بیش از این با هم فرق داشتهباشن : هم از جهت ثروت، تفاوت قابل توجه کلاس اجتماعیشون و همینطور سرنوشت کاملا متضادشون که از قبل تعیین شده.

ولی با این وجود این دو عاشق هم میشن.
اما عشق اونا محکوم به قراردادهای اجتماعی و فرصت های سیاسی است.
ناگهان هر دو خودشون رو در قلب جریانی که سرنوشت اروپا را رقم میزنه میابند : چون هم فرانسه و هم اسپانیا در طلب کنترل حکومت پاپ ها هستن…
این فیلم خیلی دوست داشتم {-35-}{-35-}
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
گاهی عمر تلف میشود ؛

به پای یک احساس ….

گاهی احساس تلف میشود ؛

به پای عمر !

و چه عذابی میکشد ،

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

هم احساسش ......
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/5 - 20:13 ·
4
Mostafa
Mostafa
فقیر برای سیر کردن شکمش در عذاب است

و ثروتمند برای معالجه ناراحتی . . .

(بنجامین فرانکلین)
دیدگاه · 1392/02/2 - 21:24 ·
2
♥هـــُدا♥
(3).jpg ♥هـــُدا♥
به گفتم

خدایا تا کی می خوای با من کنار بیای ؟

من خطا می کنم ، تو ندید می گیری !

من گناه می کنم ، تو می بخشی !

من می لغزم ، تو دستمو می گیری !

و من مدام اشتباه می کنم...

خطا می کنم...

گناه می کنم...

و تو...

می بخشی و می بخشی و می بخشی!!!

دیگر از خودم خسته ام...

یکبار هم که شده منو تنبیه کن.

مجازات کن...عذابم کن.

همهمه فرشته ها رو شنیدم.حرفمو تصدیق می کردند.

به خدا می گفتند: این بنده ات خیلی گناهکاره.

عذابش کن..مجازاتش کن.

ناگهان سکوت عرش الهی رو در بر گرفت.

و فرشته ها ساکت شدند.

و من خیال کردم که می خواهند حکم مجازاتم را بخوانند.

در آن سکوت صدای گریه خدا را شنیدم .

داشت با بغض به فرشته ها می گفت : این بنده من خیلی تنــهاست.

او غیــــر از من کسی را ندارد ...

فرشته ها سکوت کردند

و من ماندم و اشک و حسرت

حسرت از دست دادن تمام لحظه هایی

که خدا با من بوده و من غافل...

آه خدایا....

خدایا .!!!

آخه تو چقدر منو دوست داری ؟
و من چقدر غافلم از این همه عشق تو
دیدگاه · 1392/02/2 - 20:03 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
بودنم در حکم کشیدن عذاب است نه نفس کشیدن
{-35-}
Mostafa
Mostafa
یارو همچین می گه من تفریحی سیگار می کشم

انگار بقیه برای شکنجه و عذابشه که می کشن!
دیدگاه · 1392/01/30 - 22:38 ·
5
Mohammad
1 (12)~38.jpg Mohammad
من پذیرفتم شکست عشق را،
من پذیرفتم که عشق افسانه است،
این دل درد آشنا دیوانه است.
می روم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش.
گر چه تو تنهاتر از من می شوی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
ارزو دارم بفهمی درد را،
تلخی برخوردهای سرد را.
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/30 - 13:43 ·
5
♥هـــُدا♥
27653277788257306284.jpg ♥هـــُدا♥
عذاب یعنی اینکه

حرفهای قشنگی که

بهت میزده

بشه کابوس شبهات وقتی

فکر میکنی الان داره برا یکی دیگه تکرارشون میکنه!!!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
یارو همچین می گه من تفریحی سیگار می کشم

انگار بقیه برای شکنجه و عذابشه که می کشن!
دیدگاه · 1392/01/23 - 01:05 ·
6
parsa
parsa
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اونی که واقعا دوستت داشته باشه
شاید اذیتت هم بکنه..
ولی هیچ وقت عذابت نمیده..
شاید چند روزی هم حالتو نپرسه ..
ولی همه حواسش پیشه توئه..
شاید باهات قهر هم بکنه ..
ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمی کنه !
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
این تلخ‌ترین عذاب دنیاست... بعضیا دوست داشتنین اما نباید دوسشون داشت ..
دیدگاه · 1392/01/3 - 03:54 ·
6
Mohammad
Mohammad
یارب

بگو یا رب چه بد گفتم چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم

بگو یا رب چه بد گفتم چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم

به جز عشقی که دردش را
به من دادی به من یا رب
چه بخشیدی که رد کردم

فقط در عاشقی یا رب
مدد گفتم شدم عاشق
تمنای مدد کردم

به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

شب مستی اگر یک توبه بشکستم
سحر تکرار توبه صد به صد کردم
به سیلابم کشاندی زیر و بم دیدم
تحمل در عذاب جزر و مد کردم

برایم آتش دوزخ فرستادی
برایت لاله ها را در سبد کردم

به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

گرفتی جامه فضل مرا از من
صبورانه کله را از نمد کردم

نشانم ده اگر یک مور آزردم
اگر یکدانه گندم را لگد کردم

مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم

به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یا رب
... ادامه
Mohammad
Mohammad
مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد

رگ و ریشه هام سیاه شد
تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم
به غم زمونه خندید

آسمون مست جنونی
آسمون تشنه خونی
آسمون مست گناهی
آسمون چه رو سیاهی

اگه زندگی عذابه
یه حباب روی آبه
من به گریه ها میخندم
میگم این همش یه خوابه

مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد

آسمون تو مرگ عشقو
توی یاخته هام نوشتی
این یه غمنامه تلخه
که تو سر تا پام نوشتی

من به لحظه شکستم
اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار
من خودم سنگ صبورم

آسمون تیشه ات شکسته
من دیگه رو پام میمونم
منو از تنم بگیری
تو ترانه هام میمونم

اگه زندگی عذابه
یه حباب روی آبه
من به گریه ها میخندم
میگم این همش یه خوابه

مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد

آسمون تیشه ات شکسته
من دیگه رو پام میمونم
منو از تنم بگیری
تو ترانه هام میمونم
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یه بار شیطون گولم زد، رفتم از جیب بابام ۲۵ تومن (۲۵ تا یه تومنی) ورداشتم... رفتم پفک اینا خریدم، عصرش عذاب وجدان گرفتم، رفتم از کیف مامانم ۵۰ تومن ورداشتم گذاشتم تو جیب بابام....همچین بچه ایم من{-25-}
دیدگاه · 1392/01/1 - 02:48 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ذد.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گاهی یادآوری یه رفتار که باورهات رو از بین برده,

یادآوری یه حرف که دلت رو شکسته,

و حتی یادآوری یه نگاه که رنجیده بهت خیره شده

تمام وجودت رو به آتیش میکشه . . . . . .

ولی عذاب واقعی رو زمانی حس میکنی که به یاد بیاری

خودت . . . . .

باوری رو از بین بردی

دلی رو شکستی

و باعث شدی نگاهی رنجیده بشه

. . . . . . . . .

اونموقع است که روحت هم طعمه ی این آتیش میشه
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 01:13 ·
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
داستان واقعی...

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یکی از فامیلا میگفت:آپارتمان نشینیم خیلی عذابه ها !! رفتم زیر دوش دارم آهنگ می خونم، بعد از پنج دیقه مادرم اومده دمه حموم می گه: دختر همسایه اومد گفت: ما از آهنگای داریوش خوشمون نمیاد، محسن یگانه بخون !من: {-15-} دختر همسایه{-11-}
دیدگاه · 1391/12/8 - 23:03 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
29165019087984142170.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آهای عشق ، من تسلیم تو هستم… آهای عشق ، من هیچ حرفی در برابرت ندارم که به زبان بیاورم… تو مرا شکست دادی ای عشق… من تسلیم احساسات آتشین تو میباشم… آهای عشق ، تو مرا خیلی شکنجه دادی ، مرا عذاب دادی ، یک دنیا غم و غصه در وجودم جا دادی ، ولی من باز هم من با این همه عذاب تسلیم تو شدم… ای عشق تو مرا در باتلاق زندگی فرو بردی ، تو مرا در زندان عاشقی اسیر کردی ، تو مرا در سرزمین دروغینت نگه داشتی تا من از تو دور نشوم… آهای عشق من تسلیم تو هستم ، اینک که من تسلیم تو شده ام ،میخواهی دوباره مرا شکنجه دهی ؟. مرگ را به تو ترجیح دادم ، اما تو نگذاشتی که من خودم را از این دنیا و از تو راحت کنم… ای عشق ، تو کجایی؟. فریاد مرا می شنوی؟.. گریه های را میبینی؟… غم و غصه های مرا احساس می کنی؟….. پس چرا پاسخی به من نمیدهی؟… من تسلیم تو شده ام … آروز داشتم یک بار هم تو تسلیم من شوی ! تنها آروزی من این بود که من تو را فراموش کنم ! اما…! اما نتوانستم فراموشت کنم ، تو احساسی را در وجود من قرار دادی که دیگر فراموشی تو زمان مرگم هست…! آهای عشق من تسلیم تو هستم…
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/4 - 21:59 ·
♥هـــُدا♥
22499758577134131487.jpg ♥هـــُدا♥
آغــوشت میتواند قشنگترین سرخط خبرها باشد ،
وقتی تـو میتوانی قشــنگ ترین تیتر زندگی من باشی....
صوفياجون
a-k-s697-300x200.jpg صوفياجون
زیبا-دل سوختن عزرائیل
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:



۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم
... ادامه
♥هـــُدا♥
32177649117095051722.jpg ♥هـــُدا♥
ما نسل بوسه های خیابانی هستیم

نسل خوابیدن با اس ام اس

نسل درد و دل با غریبه های مجازی

نسل جمله های کوروش و دکتر شریعتی

نسل کادوهای یواشکی

نسل ترس از رقس نور ماشین پلیس

نسل سوخته

نسل من*نسل تو !

یادمان باشد هنگامی که به جهنم رفتیم بین عذابهایمان بگوییم

یادش به خیر دنیای ماهم اینگونه بود

مثل جهنم
... ادامه
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ