#آلبوم #پاروی #بی_قایق #محسن #چاوشی
#پاروی #بی_قایق
دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن
که مدت هاست از معشوقشون دورن
دوتا سرباز که چندتا زن تنها
توی دلشوره هاشون رخت میشورن
دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته
دوتا قفل بزرگ ِ دست و پا بسته
دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق
دوتا کشتی با ده تا لنگره خسته..
گلو خلوت ترین پس کوچه ی بن بست
سرم سرکش ترین فواره ی میدون
یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه
یه عابر تو خیابونای سرگردون
چشامو بستمو وا کردمو دیدم
یکی از بال ِ بستم آسمون ساخته
یکی دفتر شده افتاده رو سینم
یکی از استخونام نردبون ساخته
سرم چندتا کتاب ِ رنگ و رو رفته
یه بالون با طناب ِ از گلو پاره
به اعدامی که اُمیدش به دنیا نیست
ولی دنیا براش جذابیت داره..
نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود
نه پیشونی نوشتم گود کن باشن
بهر طبعی شکلک در نیاوردم
فقط میخواستم شکل خودم باشم
گلومو پاره کردم اما این مردم
بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدمه بی شکل
به غیر از عشق با چیزی موافق نیست..
7text.ir
... ادامه
خب شاید به صلاحش نبوده که اون یه نفر واسش باشه
1393/08/14 - 11:21چرا داداشی به صلاحش بود,,,,
1393/08/16 - 08:33اما طرفم هم غده مغرور
کلافم کرده
از کجا میدونی که به صلاحش بود آبجی خانوم
1393/08/17 - 07:58انشاالله که هر چی خوبه همون بشه
چون خودش اونو گذاشت سرراهم,,,,
1393/08/18 - 07:42انشاالله که هر چی خوبه همون بشه
1393/08/18 - 08:17ایشالااااااا
1393/08/18 - 11:10