یافتن پست: #غزل

رضا
رضا
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند/نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش/که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند/هر آن که خدمت جام جهان نما بکند

طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک/چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار/که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

ز بخت خفته ملولم بود که بیداری/به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند

بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد/مگر دلالت این دولتش صبا بکند





غزل شماره ۱۸۷
MahnaZ
MahnaZ
روزگارم این است :
دلخوشم با غزلی
تکه نانی ، آبی
جمله ی کوتاهی
یا به شعر نابی
و اگر باز بپرسی گویم :
دلخوشم با نفسی
حبه قندی ، چایی
صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه ی دنیایی
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/30 - 01:02 ·
6
رضا
رضا
سحر بلبل حکایت با صبا کرد/که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد

از آن رنگ رخم خون در دل افتاد/و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد

غلام همت آن نازنینم/که کار خیر بی روی و ریا کرد

من از بیگانگان دیگر ننالم/که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم خطا بود/ور از دلبر وفا جستم جفا کرد

خوشش باد آن نسیم صبحگاهی/که درد شب نشینان را دوا کرد

نقاب گل کشید و زلف سنبل/گره بند قبای غنچه وا کرد

به هر سو بلبل عاشق در افغان/تنعم از میان باد صبا کرد

بشارت بر به کوی می فروشان/که حافظ توبه از زهد ریا کرد

وفا از خواجگان شهر با من/کمال دولت و دین بوالوفا کرد



غزل شماره ۱۳۰
لی لا
لی لا
بانوی ع ش ق

سال ها آواره ام در جستجوی روی عشق



رهروی گمگشته در پیچ و خم گیسوی عشق



دلبـری کو تا که بسپارم دل آشفتــه را؟



محرم رازم شـود جادو کند با بوی عشق



گر چه خودصیـدم ولی دنبــال صیادم ، چرا ؟



شیر باشم،تا شکارم می شود آهوی عشق



در ترنم های جانسـوزی که در شعر من است



یک به یک این قصه ها را باز گو همسوی عشق



باغ مهتـاب اسـت و رقــص آب در آئینـه ها



برقِ چشمت می کِشد دل را به سوی کوی عشق



با غزلــهای تو معنی می کنـم دلـدادگــی



می تــراود با تــرانه ، از تو رنگ و بـوی عشق



داغ چشمان تو را دارد دلم ...این قائله



می گدازد جان شیدای مرا ، بانوی عشق!....#لی لا
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/24 - 23:04 ·
5
رضا
رضا
ساقی به نور باده برافروز جام ما/مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم/ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق/ثبت است بر جریده عالم دوام ما

چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان/کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری/زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری/خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است/زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما

ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست/نان حلال شیخ ز آب حرام ما

حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان/باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

دریای اخضر فلک و کشتی هلال/هستند غرق نعمت حاجی قوام ما




غزل شماره ۱۱
رضا
رضا
همای اوج سعادت به دام ما افتد/اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حباب وار براندازم از نشاط کلاه/اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

شبی که ماه مراد از افق شود طالع/بود که پرتو نوری به بام ما افتد

به بارگاه تو چون باد را نباشد بار/کی اتفاق مجال سلام ما افتد

چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم/که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد

خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز/کز این شکار فراوان به دام ما افتد

به ناامیدی از این در مرو بزن فالی/بود که قرعه دولت به نام ما افتد

ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ/نسیم گلشن جان در مشام ما افتد




غزل شماره ۱۱۴
رضا
رضا
سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش/مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش

گه می‌فتد از این سو گه می‌فتد از آن سو/آن کس که مست گردد خود این بود نشانش

چشمش بلای مستان ما را از او مترسان/من مستم و نترسم از چوب شحنگانش

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه/برجه بگیر زلفش درکش در این میانش

اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید/جان بر سرش فشانم پرزر کنم دهانش

آن روی گلستانش وان بلبل بیانش/وان شیوه‌هاش یا رب تا با کیست آنش

این صورتش بهانه‌ست او نور آسمانست/بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد/پس این جهان مرده زنده‌ست از آن جهانش





غزل شماره ۱۲۶۳
رضا
رضا
خیال روی تو در هر طریق همره ماست/نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند/جمال چهره تو حجت موجه ماست

ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید/هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد/گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

به حاجب در خلوت سرای خاص بگو/فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست

به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است/همیشه در نظر خاطر مرفه ماست

اگر به سالی حافظ دری زند بگشای/که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست




غزل شماره ۲۳
رضا
رضا
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت/بازآید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید/تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

فریاد که از شش جهتم راه ببستند/آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دست توام مرحمتی کن/فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق/ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا/کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی/بر می‌شکند گوشه محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم/بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ/پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت





غزل شماره ۸۹
.
.
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست …
تو مرا باز رسانی به یقینم کافیست …
قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو !!!
گه گاهی که تو یام بکنی هم کافیست …
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/19 - 19:07 ·
6
غزل
images (31).jpg غزل
{-36-}
نگار
نگار
آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/16 - 23:40 ·
8
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
سلام سلام سلام سلام همگی سلام همگی سلام ای زندگی سلام ای زندگی سلام ای عزیزای دلم یه روزی ایوون از پرستوها پر میشه باز ای عزیزای دلم یه روزی سبزه رو باغچه ها چادر میشه باز ای عزیزای دلم دوباره غصه ها از دلامون رونده میشن ای عزیزای دلم یه روزی غزلای مهربون خونده میشن سلام سلام سلام سلام همگی سلام همگی سلام ای زندگی سلام ای زندگی سلام روز نو مبارکه روزی نو خونه نو مبارکه عشقمون مبارکه مستی و میخونه نو مبارکه روز میره هفته میاد هفته میره ماه میاد با زمونه ساختیم و زمونه با ما راه میاد سلام سلام سلام سلام همگی سلام همگی سلام ای زندگی سلام ای زندگی سلام یه روزی با اشک شادی میبینیم گلدونای خونه رو عاشق همدیگه هستیم و به دنیا نمیدیم اون هوای خونه رو تو عزیز مرحم عشقو روزخم دل دیوونه بذار تو عزیز باز تو سفره مون شراب و گل وپیمونه بذار هرجا که یه سایه بونه واسه مون باز بیاد خونه مون اسمشو خونه بذار اسمشو خونه بذار اسمشو خونه بذار یه روزی با اشک شادی میبینیم گلدونای خونه رو عاشق همدیگه هستیم و به دنیا نمیدیم اون هوای خونه رو تو عزیز مرحم عشقو روزخم دل دیوونه بذار تو عزیز باز تو سفره مو
... ادامه
♥هـــُدا♥
images.jpg ♥هـــُدا♥
شهريار تولــدت مبارکــ


ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود


خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود


حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین!


حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود


هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین!


بال های خویش را دست توسل کرده بود

از طــرف نگار ولی من نوشتــم{-7-}
صوفياجون
صوفياجون


تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد؟

دل دیگه طاقت نداره این انتظارو نمیخواد

تا کی بگم بمون بمون توو این خیال ِ ناتموم؟

تا کی باید بهش بگم عمرشو پات کنه حروم؟

تا کی باید گل بچینم بعد اونارو پرپر کنم؟

تا کی توو این بهتِ غریب این انتظارو سر کنم؟

تا کی باید عاشق باشم, عاشق ِ اونکه دوره ازم؟

تا کی باید خواب ببینم اما به رویام نرسم؟

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاس

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس

به من بگو به من بگو که وعده گاه من کجاس

به من بگو کدوم شبه که میرسه به چشم تو

ستاره ی قشنگ من به من بگو به من بگو

تا کی شبامو پس بدم تا تورو پیدا بکنم

بیا بمون که من شبو پیش تو فردا بکنم



{-35-}{-35-}{-35-}زنده یاد جهان قشقایی{-35-}{-35-}{-35-}
من عاشقشم خدا بیامرزتش صدای قشنگی داشت این آهنگو خیلی دوست دارم{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
لی لا
312290_10150354737506122_149556076121_8366128_1713849803_n.jpg لی لا
سکوت
به احترام چشم تو سکوت می کنم همین
من و شمیم یاد تو چه خلوتی بیا ببین
مرا تو یاد می کنی در این هوای بی کسی
و یا به حرمت غزل به عشق می کنی یقین
خدا خدا که می گنم تو را صدا که می کنم
غریب می شود دلم در این شب ستاره چین
اگر تو با منی بگو ستاره می شوم
شبی من آه می شوم چنان، تو ماه می شوی چنین
سراسر از صفای تو،لبالب از خیال تو
تمام دل پر از تو شد ،به بوسه های دلنشین
به مرز عشق چون رسد هوای بوسه های من
تمام نا تمام من ز عشق می شود قرین
خیال چهره ی تو را به دیده قاب کرده ام
بیا به چشم من نگر نشانه های خود ببین
خدا کند تو باشی و،ردیف دل کم نشود
غزل نظاره گر شود به قافیه تو را کمین
......................................
پر از ترانه ام ولی شکسته در گلوی من
به حرمت حضور تو سکوت می کنم.....همین
دیدگاه · 1392/03/12 - 23:03 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
سلام yalda به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی
لی لا
cLqMhRrVcdcuAixpX3iG2w.jpg لی لا
چشمهای شرقی ام
تنظیم شعر مال من اجرا صدای شرقی ات ......در سانس آخر غزل در ابتدای شرقی ات
حرفی بزن خدای شعر چیزی بگو قرار دل ............ وقتی نگاه می کنی با چشمهای شرقی ات
در جاده های چشم تو من دور می شوم ز خود...... تا می روم شبیه اشک من پا به پای شرقی ات
کز می کنم در این غزل وقتی سکوت می کنی .........جان می دهم کنار شعر در انزوای شرقی ات .
. ایجاز حرفهای تو رنگی دگر گرفته است .....................حرفی دگر نمی زنم با محتوای شرقی ات
باران شعر می شوم با معجز کلام تو......................... پر می زند خیال من تا در هوای شرقی ات
من در ردیف و قافیه این شعر را نباختم ..........................لیلی تو شور دادی ام با ردپای شرقی ات ......................... لیلا
نگار
نگار
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود
خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین!
حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین!
بال های خویش را دست توسل کرده بود
... ادامه
غزل
25-Funny-Pic[WwW.KamYab.IR].jpg غزل
{-35-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1368979062560784_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-54-}
غزل
images (12).jpg غزل
لیلا جون اگه اون دختر شماس اینم پسر منه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
634982_ysnQIrV6.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-18-}{-18-}
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ