یافتن پست: #غزل

♥هـــُدا♥
11.jpg ♥هـــُدا♥
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .
... ادامه
♥هـــُدا♥
4l6snvo7ywkvz5npdbp.jpg ♥هـــُدا♥
مانند شعر نیما ابریست خانه ام...
من گریه می کنم، شده باران بهانه ام...
باران هزار و سیصد و چندین غزل سرود...
در لابه لای دفتر شعر و ترانه ام...
در گیر و دار فصل شکوفه، کلاغ ها...
فرصت نمی دهند بروید جوانه ام...
شاید بهار آمده از راه من ولی...
چون کوه برف نشسته به شانه ام...
اما قسم به این همه رخوت، بهار را...
می آورم دوباره به تقویم خانه ام...
... ادامه
ღ×گیلدا×ღ
1361907790608152_large.jpg ღ×گیلدا×ღ
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست

از تو تا ما سخن عشق همان است كه رفت
كه در این وصف زبان دگری گویا نیست

بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست كه در قولی از آن ما نیست

تو چه رازی كه بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست

شب كه آرام تر از پلك تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست

این كه پیوست به هر رود كه دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست

من نه آنم كه به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی كه سزاوار تو باز اینها نیست
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/23 - 03:13 ·
2
Mostafa
Mostafa
غزل ۲۵۵
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ,غلط *** باختم جان در هوای او غلط کردم ,غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم , عبث *** ساختم جان را فدای او غلط کردم ,غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ,خطا *** سوختم خود را برای او غلط کردم , غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود ,بد *** جان که دادم در هوای او غلط کردم , غلط
همچو وحشی جانم رفت در هوای او حیف ,حیف *** خو گرفتم با جفای او غلط کردم,غلط
از برای خاطر اغیار خارم می کنی***من چه کردم کین چنین بی اعتبارم می کنی
روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو***گر بگویم گریه ها بر روزگارم می کنی
سوی بزمت نگذرم از بس که خارم کرده ای***تا نداند کس که چون بی اعتبارم کرده ای
ناامیدم بیش از مگذار, خون من بریز***چون به لطف خویشتن امیدوارم کرده ای
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
با تمامی غمم پشت به مردم کردم/گرچه بارید دلم با تو تبسم کردم.
لهجه سبز غزل رابط ما شد یعنی/با همین لهجه فقط باتو تکلم کردم.
کوچه در کوچه به همراه توهرشب گشتم/در خیال خوش خود فکرتفاهم کردم
.ناگهان گفتی از این عشق پشیمان هستی/دست و پای غزل الوده خود گم کردم.
تا شکستم پس از ان مثل درختی در باد/استخوان را به تنور همه هیزم کردم
.دست تقدیراگر..وای دوباره کابوس/و خودم را ته یک دره مجسم کردم.
بیخیال امدی و ردشدی از روی دلم/و من از خاک قدمهات تیمم کردم ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 00:47 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
روی سنگ قبرم بنویسید: کبوتر شد و رفت...
زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت...
چه تفاوت که چه خورده است؟
غم دل یا سم...
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت...
روز میلاد....
همان روز که عاشق شده بود...
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت...
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید...
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت...
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد...
آدمی ساده که یک روز کبوتر شد و رفت...{-124-}
دیدگاه · 1391/12/20 - 00:33 ·
رضا
رضا
ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را/یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را

اول پدر پیر خورد رطل دمادم/تا مدعیان هیچ نگویند جوان را

تا مست نباشی نبری بار غم یار/آری شتر مست کشد بار گران را

ای روی تو آرام دل خلق جهانی/بی روی تو شاید که نبینند جهان را

در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت/حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را

آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل/شهد لب شیرین تو زنبورمیان را

زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست/ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را

یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح/یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده/تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را

سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست/کز شادی وصل تو فرامش کند آن را

ور نیز جراحت به دوا باز هم آید/از جای جراحت نتوان برد نشان را




غزل ۱۸
S̶̶h̶̶e̶̶y̶̶d̶̶a̶
S̶̶h̶̶e̶̶y̶̶d̶̶a̶
سلام S̶̶h̶̶e̶̶y̶̶d̶̶a̶ به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی
رضا
رضا
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد/نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالم از ناله عشاق مبادا خالی/که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور/خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد

محترم دار دلم کاین مگس قندپرست/تا هواخواه تو شد فر همایی دارد

از عدالت نبود دور گرش پرسد حال/پادشاهی که به همسایه گدایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند/درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق/هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست/شادی روی کسی خور که صفایی دارد

خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند/و از زبان تو تمنای دعایی دارد




غزل شماره ۱۲۳
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
world-playground.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هیچ کس تنهائیم را حس نکرد ، برکه طوفانیم را حس نکرد ،

او که سامان غزل هایم از اوست ، بی سر و سامانیم را حس نکرد . .
دیدگاه · 1391/11/27 - 20:54 ·
Mohammad
Mohammad
در آسمان غزل عاشقانه بال زدم
به شوق ديدنتان پرسه در خيال زدم

در انزواي خودم با تو عالمي دارم
ناخودآگاه به سمت تو تمايل دارم

كتاب حافظم از دست من كلافه شدست
چقدر آمدنت را چقدر فال زدم

غرور كاذب مهتاب ناگزير شكست
همان شبي كه برايش تو را مثال زدم

غزال من غزلم محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خط به خال زدم

به قدر يك مژه بر هم زدن تو را ديدم
تمام حرف دلم را در اين مجال زدم
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/27 - 13:09 ·
شهرزاد
- (989).jpg شهرزاد
بی عشق هیچ فلسفه ای در جهان نبود
احساس در "الهه ی نازِ بنان" نبود


بی شک اگر که خلق نمی شد "گناهِ عشق"
دیگر خدا به فکرِ "شبِ امتحان" نبود


بنشین رفیق! تا که کمی درد دل کنیم
اندازه ی تو هیچ کسی مهربان نبود


اینجا تمامِ حنجره ها لاف می زنند
هرگز کسی هر آنچه که می گفت،آن نبود!


لیلا فقط به خاطرِ مجنون ستاره شد
زیرا شنیده ایم چنین و چنان نبود


حتی پرنده از بغلِ ما نمی گذشت
اغراقِ شاعرانه اگر بارِمان نبود

گشتم،نبود،نیست... تو هم بیشتر نگرد!
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود


دیشب دوباره -از تو چه پنهان- دلم گرفت
با اینکه پای هیچ زنی در میان نبود


امید صباغ نو
... ادامه
رضا
رضا
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما/چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون/روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم/کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است/عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد/زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی/آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش/رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما




غزل شماره ۱۰
MONA
MONA
خاموشی آیا
سرآغازِ فراموشی است؟
عجیب است،
شرطِ عبور از تخیلِ این شبِ عجیب
تنها تحملِ تاریکی ست!

رضا
رضا
ای نفس خرم باد صبا/از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله شب چه شنیدی ز صبح/مرغ سلیمان چه خبر از سبا

بر سر خشمست هنوز آن حریف/یا سخنی می‌رود اندر رضا

از در صلح آمده‌ای یا خلاف/با قدم خوف روم یا رجا

بار دگر گر به سر کوی دوست/بگذری ای پیک نسیم صبا

گو رمقی بیش نماند از ضعیف/چند کند صورت بی‌جان بقا

آن همه دلداری و پیمان و عهد/نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دور وصالی بود/صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دست مرگ/دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او/دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحتست/درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ/ور چو دفم پوست بدرد قفا

هر سحر از عشق دمی می‌زنم/روز دگر می‌شنوم برملا

قصه دردم همه عالم گرفت/در که نگیرد نفس آشنا

گر برسد ناله سعدی به کوه/کوه بنالد به زبان صدا


دیوان اشعار
غزل ۲
Mohammad
Mohammad
هیچ شعری شاعر ندارد، هر خواننده‌ی شعری شاعر آن لحظه‌ی شعر است.
Mohammad
archiv 3.JPG Mohammad
پرستو صالحی: زادروزت خجسته باد، آقا محمدعلی فردین

Mohammad
5.jpg Mohammad
قبول دختر نیزارها عروس قناتی
و مینیاتوری از سبک و از سیاق هراتی
قبول حس قشنگی نهفته پشت دو پلکت
همینکه می خندی کپه ای انار و نباتی
به باد داده ای از نو سیاه مشق کشیده
که میرعماد غزلهای بی کتاب و دواتی
همین تویی که مرا حک کنی به خاطر مردم
بس است مزد غزلها سلامی و صلواتی
زنخلهای کویری بپرس حال دلم را
((تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی ))
تمام ترس من اینکه نباشی و بگذارد
نبودنت به غزلهای ساده ام اثراتی
خدا بیاورد آن روز را که شهر ببیند
بروی سنگ مزارم رد لبی شکلاتی



دیدگاه · 1391/11/19 - 13:30 ·
5
♥ یلدا♥
426342_XnNtq92Z.jpg ♥ یلدا♥
تازه نمی فهمی

باید خبر را بی‌خبر باشی بفهمی

در انتظارش پشت در باشی بفهمی

حال مرا وقتی که در فکر تو غرقم

از من مگر دیوانه‌تر باشی بفهمی

آیا چه می‌دانی از این خاکستر سرد؟

در عشق باید شعله‌ور باشی بفهمی

یک‌ـ‌دو قدم نه... شعر را باید که وقتی

یک عمر با من همسفر باشی بفهمی

بیهوده فرزندم نمی‌خوانم غزل را

حس مرا باید پدر باشی بفهمی



بهتر که با من نیستی هم‌درد، هرچند

تازه نمی‌فهمی اگر باشی بفهمی!

چیزی نمی‌فهمی تو از این داغ‌نامه

حرف مرا باید جگر باشی بفهمی■

..امیر اکبرزاده
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
بی عشق هیچ فلسفه ای در جهان نبود
احساس در "الهه ی نازِ بنان" نبود


بی شک اگر که خلق نمی شد "گناهِ عشق"
دیگر خدا به فکرِ "شبِ امتحان" نبود


بنشین رفیق! تا که کمی درد دل کنیم
اندازه ی تو هیچ کسی مهربان نبود


اینجا تمامِ حنجره ها لاف می زنند
هرگز کسی هر آنچه که می گفت،آن نبود!


لیلا فقط به خاطرِ مجنون ستاره شد
زیرا شنیده ایم چنین و چنان نبود


حتی پرنده از بغلِ ما نمی گذشت
اغراقِ شاعرانه اگر بارِمان نبود

گشتم،نبود،نیست... تو هم بیشتر نگرد!
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود


دیشب دوباره -از تو چه پنهان- دلم گرفت
با اینکه پای هیچ زنی در میان نبود!
... ادامه
رضا
رضا
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید/تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست/که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب/بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود/رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من/خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم/گرم به باده بشویید حق به دست شماست

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند/که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب/که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند/فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست



غزل شماره ۲۲
♥ یلدا♥
1353933367319301.png.jpeg ♥ یلدا♥
به اخلاق آقا شهریار عزیز شهريار مدیر بی ریای نمیدونم از 1 تا 10 چه نمره ای میدین ؟؟؟؟ الان وقته ساز ِ ناكوك زدنه {-29-}{-54-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شبیه برگ پاییزی پس ازتو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگزنخواهی رفت از یادم

خداحافظ و این یعنی دراندوه تو میمیرم

دراین تنهایی مطلق که میبنددبه زنجیرم

و بی تولحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

وبرف ناامیدی برسرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم ازعشق.. ازدلتنگی هایم؟

چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟

خداحافظ تو ای همپای شبهای غزل خوانی

خداحافظ به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ بدون من یقیین دارم که می مانی
... ادامه
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ