یافتن پست: #غزل

رضا
رضا
حب بخش اطلاع رسانی تو داشبورد اضافه کردم البته فعلا طرح اولیه هست کم کم درستش میکنم . اینجوری لینکهایی که به نظرم برای شما مفید تره رو جلوی چشم میذارم .
... ادامه
رضا
رضا
باید برای جبران هزینه های نمیدونم سند نمیدونم رو گرو بانک بذارم وام میلیاردی بگیرم {-7-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
آه یکی بود یکی نبود، یه عاشقی بود که یه روز
بهت می گفت دوست داره، آخ که دوست داره هنوز

دلم یه دیوونه شده، واست بی آزاره هنوز
از دل دیوونه نترس، آخ که دوست داره هنوز
وای که دوست داره هنوز

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشق
... ادامه
رضا
رضا
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست/جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است/تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

باده لعل لبش کز لب من دور مباد/راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو/بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد/که دل نازک او مایل افسانه کیست

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین/در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو/زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست



غزل شماره ۶۷
Mostafa
Mostafa
نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس/ دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا علیک جانم / گفتم: کجا روی؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگیر فالی گفتا نمانده حالی / گفتم: چگونه‌ای؟ گفت در بند بی خیالی

گفتم: که تازه تازه شعر وغزل چه داری ؟ / گفتا: که می‌سرایم شعر سپید باری

گفتم: ز دولت عشق گفتا که : کودتا شد / گفتم: رقیب! گفتا: او نیز کله پا شد

گفتم: کجاست لیلی؟ مشغول دلربایی؟ / گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

گفتم: بگو زمویش گفتا که مش نموده / گفتم: بگو ز یارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ / گفتا: خریده قسطی تلویزیون به جایش

گفتم: بگو زساقی حالا شده چه کاره؟ / گفتا: شدست منشی در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنمای منزل / گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم‌ها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم: بگو ز محمل یا از کجاوه یادی / گفتا: پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادی
... ادامه
غزل
غزل
سلام ghazal به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی
LeilA
561567_476857939042450_2114219430_n.jpg LeilA
{-7-}
رضا
images رضا
به مناسبت 1 اردی بهشت روز بزرگداشت

اول دفتر به نام ایزد دانا/صانع پروردگار حی توانا

اکبر و اعظم خدای عالم و آدم/صورت خوب آفرید و سیرت زیبا

از در بخشندگی و بنده نوازی/مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا

قسمت خود می‌خورند منعم و درویش/روزی خود می‌برند پشه و عنقا

حاجت موری به علم غیب بداند/در بن چاهی به زیر صخره صما

جانور از نطفه می‌کند شکر از نی/برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا

شربت نوش آفرید از مگس نحل/نخل تناور کند ز دانه خرما

از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق/از همه عالم نهان و بر همه پیدا

پرتو نور سرادقات جلالش/از عظمت ماورای فکرت دانا

خود نه زبان در دهان عارف مدهوش/حمد و ثنا می‌کند که موی بر اعضا

هر که نداند سپاس نعمت امروز/حیف خورد بر نصیب رحمت فردا

بارخدایا مهیمنی و مدبر/وز همه عیبی مقدسی و مبرا

ما نتوانیم حق حمد تو گفتن/با همه کروبیان عالم بالا

سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت/ور نه کمال تو وهم کی رسد آن جا


غزل ۱
...
...
تمام غزلهایم راسرودم که خداحافظی ات رانبینم...افسوس!بی خداحافظی رفتی...
دیدگاه · 1392/02/1 - 02:36 توسط Mobile ·
3
رضا
رضا
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند/بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی/وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او/نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند

گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام/گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند

پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیده‌است بو/از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند

چون من گدای بی‌نشان مشکل بود یاری چنان/سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

زان طره پرپیچ و خم سهل است اگر بینم ستم/از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند

شد لشکر غم بی عدد از بخت می‌خواهم مدد/تا فخر دین عبدالصمد باشد که غمخواری کند

با چشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او/کان طره شبرنگ او بسیار طراری کند




غزل شماره ۱۹۱
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق مرا، خوب ترینم، کافی ست …{-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:05 ·
4
Noosha
52619_358.jpg Noosha
یادداشت عسل بدیعی (که در روز اول فروردین نوشته بود) توسط غزل بدیعی خواهرش...

به نام خدا
سال 92 شد و این گذر عمر چیزی است که قسمت همه ما می شود 36 سالمه و 30 دهه گذشت با گذری بسیار 6 سال در رکود بودم، و من فسفر اما سرخوشم همانگونه که بودم حال می توانم مسلط باشم و ضعف درونی ام رنگ گرفته. پسری دارم گنجینه عشق و خانواده ای مثل گوهرناب و دنیایی که هر روزش واقعه است حال انرژی خفته ای دارم برای ورود به مرحله دیگر که تمام توانم را امسال برای شگفتی آفرینی خواهم گذاشت و کاری می کنم که پسرم دانیال، خانواده و دوستانم به من افتخار کنند می دانم که امسال سال من است و پروژه های بسیاری به من پیشنهاد خواهد شد.
... ادامه
Noosha
52628_450.jpg Noosha
داودنژاد و همسرش غزل بدیعی در مراسم تشییع پیکر عسل بدیعی
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
امشب به یاد تک تکِ شب ها دلم گرفت{-124-}
در اضطراب کهنه ی غم ها، دلم گرفت{-124-}
انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد
در التهابِ خیسِ ورق ها، دلم گرفت{-124-}
از خواندن تمام خبرها تنم بسوخت
از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت{-124-}
در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو
در آتشِ گرفته سراپا دلم گرفت{-124-}
متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت{-124-}
یک ردِ پا که سهمِ من از بی نشانی است
از ردِ خون که مانده به هر جا، دلم گرفت{-124-}
اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
اقرار میکنم، درآمدم از پا دلم گرفت{-124-}
دیدگاه · 1392/01/17 - 00:29 ·
4
...
...
توغزل خداحافظی راخواندی ومن غزل رفتن را...راستی شاعرغزل رفتن من گوکه،که بود؟
دیدگاه · 1392/01/7 - 02:49 توسط Mobile ·
2
...
...
باغزلهایم همه عاشق شدند...ولی افسوس توغزل خداحافظی رانخوانده عشق از یادت رفت...نیما
دیدگاه · 1392/01/7 - 02:37 توسط Mobile ·
2
...
...
هرکی شعراموخوند بامن موندجزاونکه ازمیون همه شعرام غزل خداحافظی رو خوندورفت...نیما
1 دیدگاه · 1392/01/7 - 02:24 توسط Mobile ·
3
...
...
غزل خداحافظی را خواندی ومن رفتنت راسرودم... نیما
دیدگاه · 1392/01/7 - 02:12 توسط Mobile ·
4
...
...
غزل خداحافظی را خواندی وبعدمن رفتنت راسرودم... نیما
دیدگاه · 1392/01/7 - 02:10 توسط Mobile ·
2
...
...
گفتمش شعری زاشعارم بخوان ... هیهات!ازمیان همه شعرهایم غزل خداحافظی راخواندورفت... نیما
دیدگاه · 1392/01/7 - 01:54 توسط Mobile ·
3
adel
adel
بیا گناه کنیم

بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم
بیا دوباره در این باره، اشتباه کنیم

من و توایم که تنها گناهمان عشق است
عجب گناه قشنگی، بیا گناه کنیم

تمام دفترمان را غزل غزل با عشق
کنار نامه اعمالمان سیاه کنیم

من و تویی که چنان مثل شیشه شفافیم
که روشن است، اگر توی سینه آه کنیم

عزیز من! به زمین و زمانه مدیونیم
اگر که لحظه ای از عمر را تباه کنیم

بیار سفره لبخند و بوسه ات را تا
بساط یک غزل تازه روبه راه کنیم

برای رویش یک شعر عاشقانه محض
بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه با سایه ابری سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
{-35-}
دیدگاه · 1392/01/5 - 00:56 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
عشق یک واژه ی زلال است تو باید باشی، قلب من زیر سوال است تو باید باشی، فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت، زندگی بی تو محال است تو باید باشی...
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/4 - 00:49 ·
1
MONA
602101_355699674546977_518155489_n.jpg MONA
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی




{-216-} امیدوارم سال جدید واسه همه پر از اتفاقای قشنگ باشه {-216-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ