کجایی سهراب؟
کجایی که ببینی دیگر هیچکس مثل تو فکر نمیکند
همه راه خانه دوست را گم کرده اند
شبنم فروش ها به جای شبنم اشک به مردم میفروشند
درسبد های پر خواب این انسان نماها،جایی برای سیب سرخ خورشید نیست
شاخه گل های معرفت راهم از بیخ و بن کنده اند
راستی...
یادم رفت بگویم:
تو حق داشتی...
پشت دریا ها یک شهر بود
شهر عشق....
آدمهای این دوره و زمانه به دیوار های کاه گلی و باران خورده آن هم رحم نکردند...
من هم مدتی است نقاشی آخرتو را به پنجره اتاقم زده ام...
میدانی چرا؟
تا هنوز تصور کنم:
دست هر کودک ده ساله ی شهر،شاخه معرفتی است....
پشت دریا ها شهری است...
3 خودمو
1393/01/12 - 18:431
1393/01/12 - 20:162
1393/01/13 - 11:13دوتــاش
1393/01/13 - 11:152
1393/01/13 - 15:37دوتاشون
1393/01/20 - 21:08اولی که زده جاده خاکی ، وطن فروش لاشی....
1393/01/20 - 21:34دومی که پاچه خوار عوضیه ...
هیچکدوم
2
1393/02/3 - 23:40