یافتن پست: #فید

رضا
رضا
تو 2 ساعت گذشته 12 تا فید زدم .حالا خوبه اصلا حوصله ندارم وگرنه بیشتر می نوشتم .
دیدگاه · 1393/03/7 - 00:51 ·
9
.•*´•.♥.•`*•.هانیه .•*´•.♥.•`*•.
4768eb07495339fcd8450b20afc263cd-425 .•*´•.♥.•`*•.هانیه .•*´•.♥.•`*•.
یك لحظه سكوت برای لحظه هایی که هستیم اما خودمان نیستیم
لحظه هایی هستند
که هستیم
چه تنها ، چه در جمع
اما خودمان نیستیم
انگار روحمان می رود
همانجا که می خواهد
بی صدا........
بی هیاهو.......
همان لحظه هایی که
راننده ی آژانس میگوید رسیدین خانم/آقا
فروشنده می گوید باقی پول را نمی خواهی؟
راننده تاکسی میگوید صدای بوق را نمی شنوی
و مادر صدا میکند حواست کجاست ؟
ساعتهایی که
شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم
دیدیم و نفهمیدیم
و تلویزیون خودش خاموش شد
آهنگ براى بار دهم تکرار شد
هوا روشن شد
تاریک شد
چایی سرد شد
غذا یخ کرد
در یخچال باز ماند
و در خانه را قفل نکردیم
و نفهمیدیم که رسیدیم خانه
و کی گریه هایمان بند آمد
و .........
کی عوض شدیم
کی دیگر نترسیدیم
از ته دل نخندیدیم
و دل نبستیم
و چطور یکباره انقدر بزرگ شدیم
و موهای سرمان سفید
و از آرزوهایمان کی گذشتیم
یك لحظه سكوت
... ادامه
صوفياجون
P1374759211.jpg صوفياجون

زیباترین گلهای جهان خشخاش زینتی(خشخاش شرقی) گیاه گلدار زیبایی از تیره کوکناریان و بومی قفقاز، شمال‌شرقی ترکیه و شمال ایران است. نوع وحشی این گل رنگ طبیعی نارنجی سرخ‌ گون درخشان دارد ولی از اواخر سدهٔ نوزدهم با پرورش انتخابی در باغ‌ها نژادهای مختلفی از این گل ایجاد شده که رنگ‌های متفاوتی از سفید روشن با لکه‌های سیاه بادنجانی تا انواع صورتی و شاه بلوطی تیره دارند
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 23:05 در طبيعت ·
5
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار!

دختر بودن یعنی چرا خونه اونقد کثیفه ؟؟!

دختر بودن یعنی دختر و چه به رانندگی؟ تو باید ماشین ظرفشویی برونی !

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی!

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن!

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه!

دختر بودن یعنی شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟

دختر بودن یعنی ببخشید میشه جزوه تونو ببینم؟!

دختر بودن یعنی به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا...

دختر بودن یعنی برو تو ، دم در وای نستا!

دختر بودن یعنی لباست 4 متر و نیم پارچه ببره!

دختر بودن یعنی خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم!

دختر بودن یعنی كجا داری میری؟!

دختر بودن یعنی تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم!

دختر بودن یعنی كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟! گوشیت و بده ببینم !

دختر بودن یعنی خیلی خودسر شدی!

دختر بودن یعنی اول ناموس پدر و برادر بعد هم ناموس شوهر !

دختر بودن یعنی با لباس سفید اومدن با کفن رفتن !

دختر بودن یعنی چون پیر شدم میخواد طلاقم بده رفته صیغه کرده !

دختر بودن یعنی فقط میتونی معشوق باشی..عاشق شدن هرگز !

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن !!
دختر بودن یعنی وا یعنی چی کتکت میزنه مگه کم تو خونه از بابات خوردی..برو سر خونه زندگیت..مردم حرف در نیارن !!! ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 19:39 ·
13
zoolal
zoolal
حرف حالی‌اش نمی شود
لطفاً برایش فلسفه نبافید
دلم تنگ است همین
دیدگاه · 1393/03/2 - 20:28 ·
6
...
BabyNaaaz_Persian-Star.org_19.jpg ...
آخی ی ی ی ی چه خوشمل خوافیده##
...
Excellent-Baby-Photos-530x381.jpg ...
2تانی نی....یکی خوافیده..._____یکی بیداله1
...
www.YasGroup.ir-Tad-cute-27.jpg ...
نی نی خوافیده##
غزل
غزل
یک روز میرسد...
یک ملافه ی سفید پایان می دهد..
به من... به شیطنت هایم...
به بازی گوشی هایم... به خنده های بلندم...
روزی که همه با دیدن عکسم... بغض می کنندومی گویند،،،، دیوانه دلمان برایت تنگ شده...
... ادامه
Morteza
Morteza
نوازشگر خوبی نبودی!
سفید شده!
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی...
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:24 ·
9
صوفياجون
1545957_612576142122967_345197730_n.jpg صوفياجون
؟
من آبی و سبز {-41-}{-41-}{-57-}
...
07-Baby[WwW.KamYab.Ir].jpg ...
آخی ی ی ی ی...
الهی ی ی..
دخمل چوچولوی نازی نازی خوافیده..##
...
7838109-b.jpg ...
فکرکنم هیونداولسترباشه توتهران سفیدشو دیدم..دامادمون میخواست بخره...صدوخورده ای بود...بجاش سانتافه خرید!
دیدگاه · 1393/02/20 - 18:29 ·
5
bamdad
bamdad
بچه: مامان! شاهزاده رویاها با اسب سفید یعنی چی؟ مامان: یعنی یه خری مثل بابات!
{-7-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلامممممممممممممم
مخلص همه خوبین؟
شهرزاد
شهرزاد
گابریل گارسیا مارکز یکی از معدود نویسندگانی بود که می‌توانست ورای عرف داستان بگوید و کلمات را کنار هم بچیند.
وقتی از او می‌پرسند چه رنگی را دوست داری نمی‌گوید قرمز یا آبی یا سفید. می‌گوید رنگ دریای کارائیب در ساعت ۳ بعدازظهر وقتی آفتاب مایل می‌تابد.
... ادامه
Majid
Majid
عشق ، محبت ، بخشش
روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم !

درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری.

آن وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد، تمام پولهایش را خرج کرد و به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم.

درخت گفت: شاخه های درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه ای بساز.

و آن پسر تمام شاخه های درخت را قطع کرد. آنوقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت تر از همیشه برگشت و گفت:

می دانی؟ من از همسر و خانه ام خسته شده ام و می خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله ای برای مسافرت ندارم.

درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی آب بینداز و برو.

پسر آن درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز خوشحال بود.

شما چی دوستان؟آیا حاضرید دوستانتان را شاد کنید؟ آیا حاضرید برای شاد کردن دیگران بها بپردازید؟ آیا پرداخت این بها حد و مرزی دارد؟

مسیح فرمود: بهترین دوست کسی است که جان خود را فدا کند.

آیا شما حاضرید به خاطر خوشبختی و شادی کسی حتی جان خود را فدا کنید. منظورم این نیست که باید این کار رو بکنید. منظور از این پرسش فقط

یک چیز بود، آیا کسی را بی قید و شرط دوست دارید؟ چند نفر؟

عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد مهمی باشد ولی هیچکس نمی خواهد انسان مفیدی باشد.

درختان میوه خود را نمی خورند،

ابرها باران را نمی بلعند،

رودها آب خود را نمی خورند،

چیزی که برگان دارند، همیشه به نفع دیگران است.

اوشو: همه آنچه که جمع کردم برباد رفت و همه آنچه که بخشیدم، مال من ماند. آنچه که بخشیدم هنوز با من است و آنچه که جمع کردم از دست رفت.

در واقع انسان جز آنچه که با دیگران تقسیم می کند، چیزی ندارد. عشق، پول و مال نیست که بتوان آن را جمع کرد. عشق، عطر و طراوتی است که باید با دیگران تقسیم کرد.

هر چه بیشتر بدست می آوری، هرچه کمتر می بخشی، کمتر داری

زیگ زیگلار: محبت، یعنی دوست داشتن مردم، بیش از استحقاق آنها

این دقیقاً کاریه که خدا با ما کرده؟ کدوم از ما می تونه با جرأت بگه که من لیاقت داشتم که خدا من رو دوست داشته باشه؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:26 ·
Majid
akserver.ir_13905686701.jpeg Majid
ایرانی ها در اون دنیا


میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که:

آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن

اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید،

همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده

نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده...

یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!



آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا

دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم

بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن .

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه،

فرزندان من هستند وبهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی،

خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی یعنی چی!!!



جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره

شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟

جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه...

این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این

طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن!

تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!...

حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!

جبرئیل جان، من برم ....

اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!! قهقهه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:22 ·
Majid
akserver.ir_13905088381.jpeg Majid
آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید .

روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید :

« تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند دوست داشته باشی ؟

آهنگر سر به زیر آورد و گفت :« وقتی که می خواهم وسیله ای آهنی بسازم

یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم . سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم

تا به شکل دلخواهم درآید .

اگر به صورت دلخواهم درآمد می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود

اگر نه آن را کنار می گذارم

. همین موضوع باعث شده است که همیشه

به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا ! مرا در کوره های رنج قرار ده اما کنار نگذار ! »
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
1
Morteza
Morteza
اخرین اهنگ البومم به سلامتی ضیط شد اینم متنش


این سیگارایی که من می کشم همون اشکایی که نمی تونم بریزم

نسخ که می شم هفت هشتا در میون نفس می کشم

روز ندارم یعنی شبم می شه شب و با یه سری هله هوله تلف می شه وقت

فاصله که می گیره این لب با لب پشت بند هم روشن می شه نخ با نخ

دنیای بی ناموس هم هی جفت شیش میاره این غم نرفته پشتیش میاد

یه رفیق دارم که جینگ خودمه جدا از اینایی که ریخته دورم زیر پا له می شه

با لباس سفیدش ولی بازم نمیره از کنار رفیقش

اولیشو رضا سال هشتاد و هفت روشن کرد تا بکنه درداشو کم

ولی حالا اگه بخوای غمات بمیره دیگه روزی یه پاکتم جواب نمیده

یه اتاق دودی مثل هوای تهرون تاریکه و تب مثل شبای زندون

سرطان چیه که عامل اصلیش داداش، سرطان دلِ مائه که گندید داداش بی خیال

نمی شه که گله کرد یا که امروزو به فردا گره زد

شاید فردا همه فقط صدام بمونه تو هم سر خاک من بکنی گریه مَرد

tanha rafigho doste samimim toyi to

بی حسم ولی مثل اینکه تنم گرمه پس زندم انگاری خفم کرده

همه کامای حبس دورم دود غلیظ تو این اتاق تاریک مثل یه کور مریض

تن لشم به اشتباه زاییده شد رفت جوونیمم به اصطلاح گ … شد رفت

من مرامی از دوستا ندیدم سر پام زیر سایه اُستا کریمم

تنهایی خوشم با تو خوشترم وقتی رفیق تو رگیا مارو دور زدن

تو موندی جز تو هیشکی نیست هر چی لاشخور بود شد شیفت دلیت

کام بده تا دردی نمونه بامرام معرفتت می ارزه به تموم آدما

ضد حال زیاد زده زندگی به من ولی دایورت کردم رو قلقلی چپ

tanha rafigho doste samimim toyi to

بخند و بگو رو به راهی حتی شده به زور، به زور گاری

همه می خوان داستانو ماست مالی کنن نخو پر می کنن تا پاس کاری کنن

من بازیکنم بشم گل نمی زنم رفیقای قدیمیمو دور نمی زنم

سیگارو می گم رفیق فابریک دودی که هنوز به لب من کام میده لوتی
... ادامه
zahra
zahra
بهار! سرسبزیت رابه رخم نکش
به چه دردم میخورد
وقتی چشمانم در پاییز نگاهش مانده
وقتی تاریخ فقط تا زمستان باما بود
وقتی دستانش از برف پاکتر بود...
من با خاطره هایم در زمستان حبس شده ام
بهار زودتر برو...
رنج دوریش را بیشترنکن
سفیدی میخواهم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:47 ·
1
عسل
عسل
میاد سفید بهت تو
پریدیم سمت ماه با دست باز و خوردیم بهش
دیدگاه · 1393/02/11 - 06:54 ·
5
zahra
zahra
روزي پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!
درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب هاي درخت
را چیده و به بازار ببري و بفروشی تا پول بدست آوري.
آن وقت پسر تمام سیب هاي درخت را چید و براي فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد،
به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه
کنم.
درخت گفت: شاخه هاي درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه اي بساز.
و آن پسر تمام شاخه هاي درخت را قطع کرد. آنوقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت تر از همیشه برگشت و گفت: می
دانی؟ من از همسر و خانه ام خسته شده ام و می خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله اي براي مسافرت ندارم.
درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روي آب بینداز و برو. پسر درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز
خوشحال بود.
عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد مهمی باشد ولی هیچکس نمی خواهد انسان مفیدي باشد.
درختان میوه خود را نمی خورند. زیگ زیگلار: محبت، یعنی دوست داشتن مردم، بیش از استحقاق آنها.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 14:38 ·
5
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ