یافتن پست: #قبر

mehrab
60card5_msh.jpg mehrab
امید غریبان تنها کجایی؟؟
چراغ سر قبر زهرا (س) کجایی؟؟؟؟؟؟؟
دیدگاه · 1392/11/11 - 18:50 ·
6
iman
iman
سلامتى خودم که قلبم مثل قبرم فقط جاى ىه نفره …
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1391028639881698_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
...
...
یادته برات میمردم
وتورفتی ومردی واسه دیگری!
حالاکه یکی دیگه داره واسم میمیره..
داری میمیری ازحسودی!
هی باتوأم!
دختر
تاقبرارزونه بروبمیر!
متن ازنیما
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/8 - 22:17 ·
7
...
...
Noosha
نداجان :سلام
نمیدونم الان آنی یاآف
ولی
اگه هنوزدندونت دردمیکنه
ودندون درد داری
دوتاژلوفن باهم بخور
نه باآب سرد!
باآب ولرم
کم کم دندونت تیرمیکشه دردمیگیره
یهوآروم میشه تا5الی6ساعت..
خودش کلی تایمه..
بعد
میتونی راه چاره براش پیداکنی
ولی الان فرصت فکرکردن بهت نمیده دندون درد...!
ازهمه مهمتراینکه نه مسواک میتونی بکنی نه چیزی میتونی بخوری...
فعلا که باژلوفن دندونم ساکته...
ولی آبسه کرده شده اندازه یه گردو دندونم!
ایشالازودترخوب شی
نیما
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
روی سنگ قبرم بنویسید

تا حالا کجا بودی؟؟؟
دیدگاه · 1392/11/1 - 15:02 ·
9
bamdad
bamdad
قلب من
صبور باش
عاقبت یک روز
به مهر از تو یاد میکنند
و باافتخار به دوشت میبرند
از سرد خانه تا قبرستان
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یه دوس پسرم نداریم تصادف کنه بمیره بعد برم سر قبرش و فامیلاش بگن کوفتش بشه چه دوس دختر خوشگل و خوشتیپی تور کرده بود ...{-11-}
دیدگاه · 1392/10/28 - 00:55 ·
4
Noosha
0.852650001374346547_taknaz.jpg Noosha
{-41-}
قصر پوتالا نام صومعه مقدس بودائیان و اقامتگاه سابق دالایی لاما است که در شهر لهاسا در تبت قرار دارد. قبر هشت دالایی لاما در عمارت قصر سرخ قرار دارد. در قصر پوتالا بیش از بیست هزار مجسمه و آثار ارزشمند و بی ‌نظیر هنری قرار دارد. با وجود اینکه قصر پوتالا دارای یک ‌هزار اتاق است، اما اتاق خواب شخصی دالایی لاما، تنها دارای مساحتی به اندازه ۰٬۴۶۵ متر مربع بوده است.

قصر پوتالا شامل قصر سفید و قصر سرخ و ساختمان‌های الحاقی آن‌ها است. قصر پوتالا همچنین در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد. قصر پوتالا نامش را از کوه پوتالا که کوهی مقدس در آئین بودایی است، گرفته است. این مجموعه بر فراز کوهستان سرخ در مرکز دره لهاسا و در ارتفاع ۳۷۰۰ متری از سطح زمین واقع شده است. قصر پوتالا از شاهکارهای مهم معماری تبتی است.
Morteza
Morteza
روی سنگ قبرم بنویسید:

" اولیــن باری نَبــود که مُـــرد..."
دیدگاه · 1392/10/24 - 11:14 ·
5
صوفياجون
1560665_10151916210541482_619197723_n.jpg صوفياجون
؟
حدود دو قرن پیش در محله(عینک)و به روایتی (سیاه اسطلخ) رشت مردی می زیست که اصالتا زنجانی بود او از کودکی در رشت زندگی می کرده و شغل او زراعت بود و نیز از طریق فروش علف به صاحبان دام امرار معاش می کرده است.
این عبد
صالح خدا همچون کربلائی احمد (حافظ کل قران) و شیخ رجبعلی خیاط عارف و زاهد و ... به علت ایمان و تقوا
و صداقت در گفتار و رفتار و سلامت نفس به مناعت طبع و دستگیری و یاری نیازمندان و رعایت حرام و حلال وروحیه شجاعت،علیرغم اینکه نه امام زاده بودند و نه سید ، هم در حیات خود رافع مشکلات مردم بودند و هم
در ممات خود واسطه خیرات وبرکات برای زوار و متوسلین به قبر خود میباشند. این عارف زاهد به علت داشتنطی الا رض،مریدانی داشت و از هر پیرمرد رشتی اگر درباره دانای علی سوال شود با شور و شعف داستان نجات یک حاجی رشتی که در مکه گرفتار راهزنان و سارقان شده بود و تمام پول و مال خود را از دست دادهبود و سرانجام توسط دانای علی با طرفه العینی با سلامت به زادگاهش برگشته بود و از نماز خواندن او در مکه معظمه و رشت در یک روز برایت تعریف می کند از چگونگی مرگش ، روایت است که ماموران ظالم زمان ،او را به اتهامی (عدم پرداخت مالیات) دستگیر و شکنجه می کردند که یکی از مریدانش که متنفذین بوده اگاه میشود و از کرامات و مقاماتش برای ماموران می گوید که گرچه موجبات آزادی او فراهم می کند ولی افشایاین راز مرگ او را به دنبال داشته است .جنازه اش را در جوار قبرستان عمومی شهر (آن زمان) به خاک می سپارند که فعلا به علت گسترش شهر و توصعه شهر سازی از آن قبرستان اثری به جا نمانده است در سال 1321/1320 هجری شمسی قبر دانای علی نیز قرار بود به بهانه ی تعویض خیابان تخریب شود، مهندسین شهر داری به
مسئولیت مهندس سیمرغ (که چند سال بعد به مقام شهرداری رشت رسید) هرچه تلاش کردند در دوربین های نقشه برداری غیر از امواج آب چیزی ندیده اند و خداوند رعبی در دلشان ایجاد کرد که جرئت تخریب را پیدانکردند . و لذا قبری که تا کنون در کنار خیابان بود با تعریض خیابان بیستون (طالقانی) در وسط خیابان اصلی شهر قرار گرفت ، اگرچه بعضی از مردم سقوط شهردار از بالکن شهرداری و یا مرگ فرزندش را دلیلترسیدن مسئولین و عدم جسارت به قبر می دانند ولی نبودن دلیل و مدرک معتبر این روایت را منتفی می کنند
... ادامه
...
...
درقبرم هستم..
خوابیده ام به پهلوی راست
گوش چسبانده ام به خاک
منتظرشنیدن گامهایت
فاتحه بهانه است
من
هنوزهم
""دوستت دارم""
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/20 - 23:15 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من رفتم خوه بابا بزرگم...همتون بمونین تا من بیاما{-195-} زود بر میگردم{-142-}
Hosein
Hosein
پسر تلفن همراهش برداشت،یک پیغام از عشقش بود...با ذوق پیام را باز کرد اما از چیزی که میدید مطمئن نبود... 'ما نمیتونیم باهم باشیم.همه چیز تموم شد.حداقل برای من.خدا نگهدار' پسر بارها و بارها متن را خواند...با خود گفت شاید شوخی باشد...اما فکر کرد که این کار شوخی هم باشد قشنگ نیست...چندبار با دختر تماس گرفت اما دختر رد کرد و یا جواب نداد...پسر با وجود عشقی که به دختر داشت فکر کرد که چقدر غرورش خورد شده و فقط برای در آوردن حرص دختر به او پیام داد 'چه خوب که این رابطه تموم شد.خیلی خوشحالم.از اولم تو برام مهم نبودی.برو به درک'پیام را فرستاد و زیر گریه زد. دختر آرام کنار خیابان قدم میزد و اشک میریخت باران میبارید و اشکهای او را میپوشاند...گوشی لرزید...دختر پیام را باز کرد و خواند...لحظه به لحظه اشکهایش بیشتر شدند...برگه ی آزمایش را در دستش مچاله کرد و حرف های دکتر را به خاطر آورد... 'دیر اقدام کردی دخترم خیلی دیر ...ولی داروهاتو مصرف کن امیدوارم که . ..' سرش گیج رفت و افتاد. عابران به دختری که روی زمین افتاده بود و خون بینیش تمام صورتش را پوشانده بود نگاه کردند...او را به سرعت به بیمارستان رساندند ولی...تمام. پسر با اینکه حال روحی خوبی نداشت همراه مادرش به بهشت زهرا رفتند...چند روز از چهلم پدر بزرگ پسر میگذشت...پسر و مادرش سر قبر بودند و فاتحه میخواندند...صدای شیون و زاری از چند متر آنطرف تر می آمد.مادر پسر روبه او کرد و گفت:پسرم فکر کنم جوون بوده مادر برو ببین درسته؟ پسر به آن سمت رفت -ببخشید آقا جوون بودن؟ -خیلی...22سالش بود -پسر بودن؟ مرد عکسی از جیبش درآورد...نه دختر بود...دختر خواهرم ...نگاه کن...چقدر نازه پسر عکس را گرفت و نگاه کرد همان لحظه احساس کرد جانی ندارد روی زانو نشست و فقط زار زد...گریه کرد و حسرت خورد که چرا لااقل دلیل نماندنش را نپرسید دختر رفت و پسر ماند با سالها حسرت... همیشه دلیل رفتن بد بودن نیست...گاهی آنقدر خوبند که میروند..
... ادامه
bamdad
bamdad
“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،

به نام بغض….”

عشق گم شده من …

نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز

تکرارنمی شوند….

وتو آنگونه ای…

فقط همین…
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/18 - 23:08 ·
6
Morteza
1466035_1421536454750080_1778835219_n.jpg Morteza
تف به این زندگی
اگه بهشتی باشه اینا جاشون اون بالاهاست

اين جسد يک پسر عاشق است كه در كنار قبر دوست دخترش خود كشى كرد
اين پسر كه عاشق دختر ميشه که خانواده دختره اون رو بهش نميدن و ميگن دخترمون الان سنش كم است. بزار يك دو سال بگذره. بسره ميره انگليس هر روز با موبايل و اينترنيت با دختره در ارتباط بود.
بهش ميگه هر چه زودتر برميگردم دوباره ميام خواستگاريت ولى خانواده دختره فيسبوك و موبايل رو از دختره ميگيرن تا ازهم خبری نداشته باشن. دختره رو ميدن به يكى ديگه. روزى دختر از يه رفيقش موبايل ميگيره با پسره تماس ميگيره ميگه منو به اجبار دادن به يک پسر ديگه قراره 2 روزه ديگه عروسى بكنيم . پسره ميگه نميزارم ، تو مال منى. دختره ميگه بدنم يا مال تو است يا مال خاك.
شب عروسى دختر وقتى ميرن اتاق، ميره دست شویی و اونجا شاهرگ خودشو ميزنه و ميميره
پسر برميگرده ميبينه عشقش بخاطر اون خودشو كشته، ميره سر قبر دختره اونم خودشو ميكشه .كردستان عراق.اربيل
... ادامه
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ