یافتن پست: #قبر

صوفياجون
1506766_725846010766625_1079834908_n.jpg صوفياجون
عکسی از داخل در خیابان سعدی رشت
خیلی دوست دارم برم توش {-57-}{-57-}
zoolal
zoolal
قبر ها پر است . . .
از جوانانی . . .
کہ میخواستند . . .
در پیری . . .
توبہ کنند . .
دیدگاه · 1393/02/23 - 20:48 ·
2
صوفياجون
10306320_682227685172497_4393883055906399873_n.jpg صوفياجون
می دونین این مکانی که توی محله سبزه میدان ( به سمت آفخرای) رشت هست چیه ؟
مقبره استاد ابراهیم پورداوود ایران‌شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان که در سال 1347 در این مکان به خاک سپرده شده
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
@oneill هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت

بازم بهش فرصت جبران را بده . . .
...
...
این من واین جام زهروکام من
مرگ به ازاین روزگاربی توچون ناکام من
ای اجل ای ساقی میخانه روزالست
پرکن ازنوشین شراب تلخ مرگ درجام من
اندرآن غسالخانه گوکه غسالم بشوید
آنچنان که پاک گرددزجهان اندام من
برمزارمن بیفروزیدشمعی عاشقان
چون غریبانه به بزم سوگ عشق چون شام من
حک کنیدبرسنگ قبرم مردم ازدردفراق
ذیل آن آید؛گمنام ،عاشق بینام من
شعرازنیماراد
{-38-}
دیدگاه · 1393/02/16 - 18:36 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
یس.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
دلواپس های بی همه کس . . . :|
Morteza
Morteza
اینم یه دیس لاو از اهنگای البوم نظر بدید لطفا

ببین عزیزم
یادته بهم میگفتی بازیچه بودی واسه تفریحم ؟
ولی الان اینو من بهت میگم
بازیچه ای واسه تفریحم
اینو واسه اونایی میخونم که بازیچه ی دست اینو اون میشن

حیف خدا از این روزگار من
که نتای گیتار رفتن روی فاز غم
باشه من بد ، اصلا فدای سرت
انگار روزگار سخت فقط برای منه
که تو خوش باشی ، منم از غم بگم
تو که خوشحال میشی وقتی پشتم بد میگن
گلم فکر نمیکردم پشت رو شی
واسش ذوق مرگ میشی آره پشت گوشی
من که عکسم قاب بود گوشه ی اتاقت
دیدم انداختیش تو سطل زباله
ای دل اونکه میگفت فقط تورو داره
اونم شبا به یاد یکی دیگه ای بیداره
وقت رفتنت داشتم حسرت به چشم
الان پیش اونی به من میگی حسرت بکش
نمیدونی ، نه نمیدونی
تو که می گفتی تا تهش پیشم میمونی
باشه حالا بخند ، تو که درکم نداری
کاش میشد دستاتو توی دستم بزاری
درست مثل قدیما که خیلی دوستم داشتی
تو الان شعر نفرتو رو سینم کاشتی
همه دارن میگن که تو چقدر تغییر کردی
تو که عشقو جلو خودم تعبیر کردی
اما الان میگی واسه شروع خیلی دیره
رضا جلو چشات ، آره میزاره میره

نگیر سراغ از چشم گریون دل داغون
عمرمو دادم زندگیم سوخت اشتباه بود
داغ رو سینم بد میسوزونه رد میشی آروم
این عاشق دیوونه چشم به رات بود
میرم عزیزم من که از عشقت خیری ندیدم
نبین اشکامو از زمونه از خودم دلگیرم
بی ستارس شبای تار آسمونم
خستم از این دنیا دیگه بریدم

داری میخندی ؟ به این روزگار من ؟
کاش صدا خندت میشد آره زیر صدای من
اشکام چکید رو عکسای دو نفره
تو هم بد بگو پشتم پیش همه
تو که رفتی ، منم پر از استرسم
اما گریه نکن تو با قصه ی من
بخند ، به این روزای سختم
یه روز میشه میای سر سنگ قبرم
بخند ، خنده هام مال خودت
همه خوشی های زندگیم مال توئه
باهات پایه بودم همه جوره تو روزای بدت
دیگه منو میخوای چیکار ؟ همه هستن دورو ورت
همه دارن میگن سرت چقدر شلوغه
کاش میشد بگی اینا همش دروغه
میگن تو روزای بدت منو یادت میاری
کسی هست که سرتو روی شونش بزاری ؟
آره بزار قلبت انقدر آروم باشه
من که رفتم اصلا بی آبرو باشه
هرچی خدا بخواد ، هرچی قسمت باشه
اصلا بزار یکی دیگه توی قصه ت باشه
من که نبودم واست فرد ایده آلی
ولی رو اون یکی عقیده و ایده داری
تو که رفتی ، ازم فاصله داری
یادت باشه فقط توی خاطره هامی

نگیر سراغ از چشم گریون دل داغون
عمرمو دادم زندگیم سوخت اش
... ادامه
atefe
atefe
اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت.

نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.

به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده است.

ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.

پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:

مثل این که شما گل رز دوست دارید . فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم.

به او خواهم گفت که این کار را کردم.

دختر جوان گل ها را گرفت خیلی خوشحال شده بود . پیرمرد پیاده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد

دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کنار جاده شد.
... ادامه
zoolal
zoolal
حیف نون چند متر دورتر از قبری گریه میکرد
ازش پرسیدند چرا نمیری نزدیک؟
گفت: مرحوم از فامیلای دورمون بود !
دیدگاه · 1393/02/11 - 14:39 ·
6
zoolal
zoolal
چه ها اين نيمه ي گمشده م هنوز پيدا نشده لدفن هركي پيداش كرد انقدر بزندش مث سگ يه گوشه تلف شه نكبت
زنگوله پاي قبر نميخام كه...! {-40-}{-40-}{-40-}
دیدگاه · 1393/02/10 - 16:09 ·
3
hamed
hamed
باچشمان خیس دنبال قبرم می گشت... امایادش نبود روزی را که گفته بود گورت راگم کن!
دیدگاه · 1393/02/8 - 00:14 ·
10
محمدطاها
محمدطاها
دﺧﺘﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ
ﺯﻳﺒﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻗﺼﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﺒﺮﺷﺪ ﻭ ﺯﻭﺩ ﭘﯿﺎﺩﻩ
ﺷﺪ ... ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ
ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ : ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺷﺒﻬﺎ
ﺩﺭﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ .. ﺗﻮ ﺍﻣﺸﺐ
ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻬﺎ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ...
ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﮐﻪ
ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻋﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ ...
ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﻭﺭ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ .. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺎﺳﮏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺳﻮﭘﺮﺍﯾﺰ ... ! ﻣﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮﯼ
ﺗﺎﻛﺴﻴﻢ !!!!.... ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻫﻢ ﻣﺎﺳﮏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺯﺭﺷﮏ !!! ﻣﻨﻢ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﻛﺴﻴﻢ ((((((
... ادامه
hamed
hamed
وﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ:

.

.

.

.

.

.

ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻫﺎ ﺑﺮﺳﺪ

ﺍﻣﺎ ﺧﺒﺮﻣﺮﮔﺶ، ﻫﻤﺶ ﺗﻮ نت بود!
... ادامه
bamdad
bamdad
چه سخت است،

تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ،

و دل سپردن به قبرستان جدایی ،

وقتی که میدانی پنج شنبه ای نیست ،

تا رهگذری ،

بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند…
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/30 - 19:20 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
10274187_691247830935121_4491662924637085123_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
میگن نقش بسیار مهمی در موضوعات بشر داره, یعنی چی؟!
یعنی یا باید در بیاد تا پولدار شی یا باید ِ مردمو در آری تا پولدار شی یا باید پولدار باشه . .
تنها رو که هی میگن نور به بباره همین مورد آخریه ...
بقیه ی پدرا فقط در میان .


مجموعه شوخی کردم
zoolal
zoolal
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﭘﻠﯿﺲ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺍﻟﻮﻭﻭﻭﻭ ﭘﻠﯿﺲ !!!
ﮔﻔﺖ :ﺑﻠﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ !!
ﮔﻔﺘﻢ : ﮐﻤﮏ ! ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎﺍﺍﺍﺍﺱ !
ﮔﻔﺖ : ﯾﺎ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ! ﮐﺠﺎﯾﯿﯿﯽ؟؟؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﺒﺮﺳﺘﻮﻥ !
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ... ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﻨﺪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺁﺯﺍﺩﻡ ﮐﺮﺩن
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/24 - 20:12 ·
7
zoolal
zoolal
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه!

وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه

وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه

وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه

وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه

بعد وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود
... ادامه
zoolal
zoolal
بر سنگ قبر من بنوسید خسته بود . اهل زمین نبود
. دلش شکسته بود بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید
این درخت عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید
کل عمر پشت دری که باز نمی شد مانده بود..
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 20:56 ·
4
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
روى سنگ قبرم بزرگ بنویسید «تا حالا کجا بودى؟»
zoolal
zoolal
قبر منو خیلی بزرگ بسازین….چون یی دنیا آرزو با خودم به گور میبرم
دیدگاه · 1393/01/13 - 17:44 ·
4
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ