یافتن پست: #لبهای

MahnaZ
944808_vb.jpg MahnaZ
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم … ”
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/18 - 02:07 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
تو رقص موج و گوش ماهی تو خلیج فارس و آبی دخترا همه گندمگون پسرامون دلا دریایی موهامون تو نسیم می پیچه هر شب رقصمون تیکه آتیشه امشب شرجی لبهای مخملگونمون رو تب بندر گم میشه امشب حالا بیا تا برقصیم پس بیا تا برقصیم بیا تا برقصیم برقصیم برقصیم برقص پسرای بندر لب شط رو بلم دلاشونو به دل دخترا می بازن دوستاشون داره با رقصاشون جادویی با ناز و اداشون قصه ها می سازن تو این حس خوب دریایی امشب بوسه هامون خیس و حرفامون تب دارن شعله های پرشور این آتیش امشب از رقص ریزریز دستامون بیدارن حالا بیا تا برقصیم پس بیا تا برقصیم بیا تا برقصیم برقصیم برقصیم برقص برقصیم برقصیم برقصیم برقصیم بیا لب ساحل با ریتم نی انبون برقصیم بیا مثل ماهی رو موجای دریا برقصیم می خوام لب ساحل بلرزیم بلرزیم با ریتم نی انبون برقصیم برقصیم برقصیم برقصیم برقصیم برقصیم
... ادامه
عسل
عسل
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و ثانیه ای دلم بند نشد

لب تو میوه ممنوعه ولی لبهایم

هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

به چراغی همه جا گشتم در شهر

هیچکس اینجا به مانند تو نشد
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/28 - 00:31 ·
5
Mostafa
Mostafa
آشوب،.
همان حس غريبيست
كه وقتی به
لبهای تو
لبخند
نباشد،
دارم...!
دیدگاه · 1392/02/13 - 17:07 ·
4
♥هـــُدا♥
80493609161674382255.jpg ♥هـــُدا♥
چرا ترک کنم سیگار لعنتی را

که فریاد میزند نبودنت را ؟

که در دست میگیرم بدن نرمش را

جای دستهای سردت

که کام میگیرم از لبان گرمش جای لبهای سردت

که حس میکنم بودنش را …
... ادامه
♥هـــُدا♥
AxS (778).jpg ♥هـــُدا♥
دوست دارم این رو نوک پنجه بلند شدن ها رو

و بوسیدن لبهای تو رو ....!

همان لحظه هایی که....

تو یه عالمه مرد میشی و من یه عالمه زن...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/11 - 14:06 ·
3
♥هـــُدا♥
27355478435513371864.jpg ♥هـــُدا♥
چـہ کسے میگویـב ڪـہ مــטּ هیچ ندارم…؟

مــטּ چیزهاے با ارزشے دارم ….!

حنجره اے براے بغض …

چشمانے براے گریـہ...

لبهایے براے سکوت…

בستهایے براے خالے مانـבטּ…
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/3 - 20:27 ·
3
♥هـــُدا♥
images.jpg ♥هـــُدا♥
چقدر تلخ...

لبهایت طعم سیگار میداد!

و میدانستم تو سیگار نمی کشی!!!
دیدگاه · 1392/02/1 - 16:06 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
... زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست ...
نازنینم اَدم!!. قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید !!!..
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
طفلکی بنده غمگین اَدم!..
در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ...
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!
نازنینم اَدم ....

نبری از یادم ... {-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:07 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
را گم کرده ام

میزنی بر

که پیدا کن مرا ای

که من شوم تا کی

تو را با من بود

تلنگر می زنی بر

فرو می پاشد این

و می ریزد به مات ِ ماتم

ببین دل مرده ام# امروز

تماشا کن مرا ای

تماشا خانه ام امروز

فراموشت شده آن شب؟

میان قصه

شبی که موی من را ناز کردی

و در من پرواز کردی

تو خندیدی که: زیبایی و شیرین

و من هم خنده میکردم

را به لبهایت

عزیزم هدیه میکردم

ومن امروز با

صمیمی وهم آغوشم

میان غصه ها غرقم

یک آهنگ فراموشم

تلنگر میزنی بردل

که پیدایت کنم از نو

ببینی قلب پیرم را

که من غمخانه ام بی تو

تو را گم کرده ام آری

تو پیدا کن مرا این بار

که چشمانم نمی بیند

نگاهت را به من بسپار{-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 17:59 ·
4
m-p
482242_10151622214044319_2090431326_n.jpg m-p
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گاهی دلم می خواهد

یک نفر باشد، یک دیوانه .

یک دیوانه باشد که بغض داشته باشد،

غم داشته باشد

مانند من خسته از دنیا باشد ،

ترسیده باشد، تنها مانده باشد.

حس گند ظهر جمعه را فهمیده باشد.

یک نفر که بیاید و روبرویم بایستد با لبهای آویزان،

چشم های سیاه مانند روزگار

زل بزند به من با چشمان آماده بارش. چیزی نگوید،

چیزی نگویم، چیزی نخواهد، چیزی نپرسم

بفهمد با سکوت هم میتوان سخن گفت.

بیاید نزدیک، خودش را بیاندازد در آغوشم،

خودش را در بغلم گم کند، بغضش بترکد،

هق هق کند، اشک بریزد، کل زندگی را نا سزا گوید

صورتش و لباسم را خیس کند.

یک نفر باشد که به من تکیه کند،

که آرام بگویم «نگران نباش، من اینجا هستم»

یک نفر که آرام هم نشد، نشد.

فقط بداند که من آنجا هستم.
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
khianat1.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هنوز لبهای خود را مزه مزه میکنم،

به آن شیرینی که تو میگفتی نیست...
دیدگاه · 1392/01/17 - 01:47 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
sad-women.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بگذار مرز تنهایی را رد کنم … ببین ؛ گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد …
دیدگاه · 1392/01/5 - 15:33 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
وقتی قلبهایمانکوچکتر از غصههایمانمی شود
وقتی نمی توانیماشکهایمانرا پشتپلکهایمانمخفی کنیم
و بغضهایمانپشتسر هممی شکند
وقتی احساسمی کنیم
بدبختی ها بیشتر از سهمماناست
و رنجها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها تهمی کشد
و انتظارها بهسر نمی رسد
وقتی طاقتمانتماممی شود
و تحملمانهیچ ...
آنوقتاستکهمطمئنیمبهتو احتیاجداریم
و مطمئنیمکهتو
فقطتویی کهکمکمانمی کنی ...
آنوقتاستکهتو را صدا می کنیم
و تو را می خوانیم
آنوقتاستکهتو را آهمی کشیم
تو را گریهمی کنیم
و تو را نفسمی کشیم
وقتی تو جوابمی دهی،
دانهدانهاشکهایمانرا پاکمی کنی
و یکی یکی غصهها را از دلمانبرمی داری
گرهتکتکبغضهایمانرا باز می کنی
و دلشکستهمانرا بند می زنی
سنگینی ها را برمی داری
و جایشسبکی می گذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمانخوشبختی می دهی
و بیشتر از حجم لبهایمان، لبخند
خوابهایمانرا تعبیر می کنی
و دعاهایمانرا مستجاب
آرزوهایمانرا برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی می دهی
و سختها را آسان
تلخها را شیرینمی کنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید می شود
و سیاهیها سفید سفید ...

خداوندا !
{-35-}
دیدگاه · 1392/01/5 - 00:52 ·
3
Mohammad
fardin2.jpg Mohammad
خاطره ای از فردین
♥هـــُدا♥
9.jpg ♥هـــُدا♥
بیا دَستهایَم رابـِگیرشایَد پـِیوَند دَستهایمان

پُلی باشَد بَرای پـِیوَند دوباره قَلبهایـِمان
saeid
saeid
اگر وقتی کسی را در آغوش میگیری
در میان بازوانت میلرزد
اگر لبانش بر لبهایت چون آتش سوزنده است
اگر به سختی نفس میکشد
اگر در چشمانش برق و درخشندگی خاصی میبینی
.
.
.
.
دهنت سرویسه !!! طرف آنفلوانزا داره{-7-}
♥هـــُدا♥
381822_213347368736564_167169613354340_491189_14359793_n.jpg ♥هـــُدا♥
چـہ کسے میگویـב ڪـہ مــטּ هیچ ندارم…؟

مــטּ چیزهاے با ارزشے دارم ….!

حنجره اے براے بغض …

چشمانے براے گریـہ...

لبهایے براے سکوت…

בستهایے براے خالے مانـבטּ…
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 15:31 ·
1
نگار
نگار
اگر غرور نبود؛

چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند،

و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان،

جستجو نمی کردیم.
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/16 - 23:42 ·
1
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
داستان واقعی...

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
naghmehsara.ir5211.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
[طعم سیب میدهد لبهایش : ومن گناهکارترین حوای زمینم بهشت همین جاست در آغوش تو... با لب های ممنوعه ات]

طعم سیب میدهد لبهایش


و من گناه کارترین حوای زمینم


بهشت همین جاست


در آغوش تو…


با لب های ممنوعه ات…
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/7 - 15:29 ·
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
حتما ادامشو بخون
تو نظرات نوشتم{-35-}

مادرمــــ میگفت:شنیده ام پـــسرهمسایه خیلـــی مومن است...

نمازش ترکـــ نمیشود،زیارت عاشورامیخواند،روزه میگیرد،مسجدمیروم...خیلی با خداســـت

لحظه ای دلــــم گرفت...دردل فریاد زدم...

باورکنـــیدمـــن هم ایمان دارم،نماز نمیخوانــــم

ولـــی لبخندروی لبهای مادرم خـــدارابه یادم می اورد
♥هـــُدا♥
e25d50310e28.jpg ♥هـــُدا♥
ساکت نیستم
لبهایم هم نسوخته است
تنها
تمام من
تاول زده
از آشی که نخورده ام…
دیدگاه · 1391/12/4 - 21:55 ·
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ