تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست/تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

#حافظ

تا لفظ من به گاه فصاحت بود روان

بازار من به نزد بزرگان بود روا

#عبدالواسع_جبلی

از آمدن بهار و از رفتن دی / اوراق وجود ما همی گردد طی

#خیام

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

از فروغ عشق ، خورشید قیامت کن مرا

#صائب_تبریزی

اي سر و پاي بسته به آزادي مناز آزاده منم كه از همه عالم بريده ام

رهي معيري

مشو محبوس ارکان و طبایع

برون آی و نظر کن در صنایع

#شیخ_محمود_شبستری

عشق رخ یار بر من زار مگیر / بر خسته دلان رند خمار مگیر
صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی/بر مردم رند نکته بسیار مگیر

#حافظ

روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

#معین_کرمانشاهی

مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت

#خیام

آره ولی گاهی ندانستن یعنی آرامش یعنی دق نکردن یعنی زنده موندن یعنی ...

سر را مثله کپک زیر برف کردن..؟

نه خودمو به بیخیالی میزنم میخندم ک کسی حالمو نپرسه اینجوری خیلی راحت تر ازینه ک بخام حالمو توضیح بدم

این ندونستن نیست...این تظاهره....این میشه ی جور تنهایی..ی جور #گریز

این تنهاییمو دوس دارم

طبعا گاهی هم متنفری...

وگاهی از اینقد چیزای که میدونی حالت بهم میخوره شاید ندونستن بهتر باشه
راستش من با هر دوتون موافقم بقول مائده گاهی هم متنفر میشی از این تنهایی
گاهیم دوسش داری دیگه

حامد....روبرو شدن و سخت شدن بهتره...بگذریم مغرمان هنگید

اون که بعله منم گفتم گاهی وقتا مطلق نه

گریه نکن ترانه
تو که میگفتی باید شاد بود!
چی شد پس؟!

از فروغ هست
قابل شما نداره اق مدیر

روحش شاد .

واقعا روحش شاد

منم الان دیدم

یلدا اشکال نداره . کم کم یک سری چیزها رو بصورت تبلیغ متنی در میارم تا حجم صفحات زیاد نشه .

یلدا اون یک کیلو #پاستیل که قولش رو دادی واسم بفرست

اه رضا تابلو نکن دیگه گفتم میدم دیگه ضایع

باعشه بامداد ندید

الان اومدم دیدم که
خیال کردین ماه پشت ابر میمونه؟
ای متقلبا
رشوه؟ رشوه؟

حالا وقتی درسای بعدی رو انقده سخت گرفتم که نتونی جواب بدی بعدش متوجه میشی
میگن در طول ترم دانشجو ها میخندن و آخر ترم استادا

به قول یکی از اساتید دوران دانشگاهمون من مثل روزه خونی هستم که در طول سال هرچه بچه ها روزه میخونن من گریه میکنم ولی پایان ترم یه روزه ای میخونم که همگی با هم گریه کنین

حالا از ما گفتن بود...

روضه اینجوری مینویسن نه اونجوری میگم خدایا روزه رو میخورن نمیخونن

فهمیدم صوفیا
ولی دیگه حوصله نداشتم پاکش کنم از نو بنویسم
شما به بزرگواری خودتون ببخشید...

یلدا چرا الان گریه میکنی؟! گفتم که الان وقت گریه ی منه تو آخر ترم باید گریه کنی
فعلأ بخند...

خوبه بخند...

اینجوری:

این چشم گفتن مشکوکه

یعنی اینقدر تابلو گفتم

نه تله بود

رضا متن رو بخون بالا : اشتب نوشتی یه "میام " جا گذاشتی

اصلاح شد .

اوکی

بله کار درستی نیست .

صوفیا اینجور ادمها فقط دوست دارن تو زندگی بقیه سرک بکشن چیزی از خودشون درز نمیکنه .

امروز همش خبرای بد میدی

آخی خدا بهشون صبر بده .

, واقعا خدا بهش صبر بده...

نه تمیدونم نیما...