یافتن پست: #مراسم

MahnaZ
MahnaZ
قدیما مراسم خواستگاری برای این بود خونواده ها دختر پسر رو بهم نشون بدن الان برای اینه که دختر و پسر خونواده هاشونو بهم نشون بدن.{-15-}
Noosha
imagesalbum.blogsky.com (4).jpg Noosha
سلاااااااااااااام به همه دوستای گلم.ظهرتون بخیر.امیدوارم حال همگی خوب باشه....من اومدم م م م
این گلای زیبا تقدیم وجود نازنینتون{-41-}
صوفياجون
صوفياجون
دیشب که خوب می خوردین
این چی چیه آوردین !؟
گروه کُر بانوان در پاتختی ))
اینم یه مدلشه:
این چی چی بود آوردین؟
گندشو در آوردین!
دستت وبال گردنت
با این کادو آوردنت
هفت روز هفته خوردین
همینو فقط آوردین؟!!!
{-18-}{-18-}{-18-}{-7-}{-7-}{-16-}
دیدگاه · 1392/05/18 - 15:08 ·
5
Mohammad
f8781_ddds.jpg Mohammad
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند!! ,هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت

گفت: “شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به

غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان

دیگر را از سر خود بیرون کنید”. آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته

باشند. چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: “می دانم که شما خیلی سخت

کار میکنید. من از همه شما راضی هستم. امّا یکی از نظافتچی های ما ناپدید شده است.

کسی از شما میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟” آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند..

بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید"کدوم یک از شما نادونا اون

نظافت چی رو خورده ؟” یکی از آدمخوارها بااکراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها

گفت: “ ای احمق! طی این چهارهفته ما مدیران، مسئولان و مدیران پروژه ها را خوردیم و

هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون نظافتچی را خوردی و رئیس متوجه شد!

از این به بعدلطفاً افرادی را که کار میکنند نخورید!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 23:10 ·
2
MahnaZ
MahnaZ
رئیس: شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟

کارمند: بله!

رئیس: خوب است. چون ساعتی پیش پدربزرگ تان به اینجا آمده و می خواهد شما را ببیند،
همان که دیروز برای شرکت در مراسم تشییع جنازه اش مرخصی گرفته بودید.
... ادامه
...
...
دیروزمراسم نمادین تنفیذحسن روحانی رییس جمهور منتخب مردم!!فرمالیته انجام شد...وامروزدربهارستان سخرانی حسن روحانی خودنمایی میکرد...درحالی که باتشویق همگان همراه بود...تشویقهای فرمالیته وازپیش برنامه ریزی شده...به امیدفردایی بهتر...شاید...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 03:04 توسط Mobile ·
2
MahnaZ
MahnaZ
برای دادن گل به دیگران، منتظر مراسم تدفین آنها نباشید...
دیدگاه · 1392/05/4 - 05:57 ·
6
Mostafa
Awsum expression.gif Mostafa
وقتی تو مراسم سرود مدرسه همچین اتفاقی بیفته ...
MahnaZ
mn5lrrg5cweroemhclv.jpg MahnaZ
قهرمانان دنیای واقعی هالیوود

قهرمانان و انتقامجویان دنیای خیالی سینما را فراموش کنید. اینها ستارگانی هستند
که مهمترین نقش زندگی خود را در دنیای واقعی و با کمک کردن به افراد عادی تجربه کردند.
... ادامه
Mostafa
Mostafa
چند می فروشی؟
مائده
636736_XmeXbTCZ.jpg مائده
لطفا به من عشق تعارف نکنيد
سيرم...
من به تنهايي کنار ساحل قدم ميزنم
به تنهايي به ديدن غروب ميروم
به تنهايي تنها ميمانم!
عشق را ميسپارم به چشمان آزاد و نترس ِ موش هاي صحرايي
من شکستم ، ديروز تکه تکه هايم را با دست جمع کردم ،
دستم بريد ! از فردا خودم را گچ ميگيرم
شايد ديگر هرگز پرواز نکنم،اما هرگز زمين نميخورم...
شايد نخندم،اما گريه هم نميکنم...
شايد جاودانه نشوم،اما آسوده ميميرم...
فردا قلبم را از جا ميکنم ، چالش ميکنم زير خروارها خاک نم کشيده ي کوير
شما هم ميتوانيد در مراسم تدفينش شرکت کنيد
فقط لطفا قلبم را ندزديد
من عاشق نميشوم
حتي به قيمت پوسيدن...!
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
متن نامه دختر عاشق به احمدی نژاد
رییس جمهور در مراسم تجلیل از 8 سال تلاش جهادی در صداوسیما گفت: دولت محرم اسرار همه است.
از دختری که خاطرخواه پسری است و دسترسی به کسی ندارد و از من کمک می خواهد تا همه چیز…!
مردم در نامه هایشان به من اسرارشان را می نویسند.
هنوز سخنان رئیس جمهور تمام نشده بود که با تلاش اسنودنهای بومی در داخل کشور،
متن نامه مذکور به دست ما رسید که در ادامه بخشهای اصلی آن را میخوانید:
... ادامه
Mostafa
Mostafa
شاهینی که پرواز نمی کرد
NEGAR
NEGAR
وقتی نگاهم میکردتمام وجودم میلرزیدتنهاکسی بودکه مرااینگونه عاشق کرددلم می خواست بدونه که چقددوسش دارم امااوهمیشه بامن سردورسمی بودبه خاطرش به علاقه خیلیها پشت کردم امابازهم
یکروزبه هم برخوردکردیم ازم دعوت کرداحساس خوبی داشتم اونروزخیلی حرف زدیم امااینبارهم سردورسمی
سالها گذشت درسمان هم تمام شداخرین باری بود که میدیدمش یعنی میدانستم که اخرین باراست اخرین حرف مافقط یه نگاه بود.ودراخرگفت خدانگهدار
من رفتم واورفت من بااندیشه اوواو با اندیشه فرداها
زمانی گذشت باخبرشدم که ازدواج کرده میگفتنداودیگرشادنیست نمیدانستم چرامن به تنهایی خودفکرمیکردم.سالها گذشت اورادیدم این بار جسم بی روحش رادرمراسم خاک سپاریش سردی جسمش مرایادسخنانش مینداخت حرفهای سردوبی روح.
دیگرنخندیدم ازاوهیچی به یادگارنداشتم جزیک نگاه.
دفترخاطراتش بدستم رسیدبا اندوهی فراوان ان راورق زدم اخرین نوشته اش مربوط به اخرین دیدارمان بودخواندم نوشته را:
امروزبرای اخرین باردیدمش چقدرزیبا شده بودوقتی نگاهم میکرددلم می لرزید برق نگاهش نگذاشت بگویم که چقدر دوسش دارم.
من دیگربه تنهایی خود فکر نمیکنم به غروری که فاصله را رقم زد می اندیشم......
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
داستان آموزنده مانع پیشرفت شما کیست؟

وقتى کارمندان به اداره رسیدند ، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه
که ساعت ۱۰ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم!
در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند اما پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند
که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده چه کسی بوده است!!؟
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را…
ساعت۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد
هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند:
این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند
و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.
آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد،
تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
... ادامه
Mostafa
Mostafa
لغت نامه طنز فارسی به فارسی
MahnaZ
MahnaZ
پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی،
پزشک با عجله راهی بیمارستان شد , او پس از اینکه جواب تلفن را داد،
بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد.
او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود.
به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟
مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: "متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی،
هرچه سریعتر خودم را رساندم , و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم ,
پدر با عصبانیت گفت: "آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو میتوانستی آرام بگیری؟
اگر پسر خودت همین حالا میمرد چکار میکردی؟"
پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: "من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده میگویم"
از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم ,,, شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است ,,,
پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد ,,, برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه ,,,
ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا "
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
حکایت چهار دانشجو‎

چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند
و هیچ آمادگی برای امتحانشون رو نداشتند.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به اینصورت که سر و رو شون رو کثیف کردند
و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند.
سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش استاد رفتند.

مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند:

که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد
یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین
به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند
کلی از اینها اصرار و از استاد انکار، آخر سر قرار میشه سه روز دیگه
یک امتحان اختصاصی برای این 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه ...
آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن
و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند.
... ادامه
محـبـوبـهـ
محـبـوبـهـ
ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻢ : ﻣــــﺎﻣـــــﺎﻥ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﭼﯿﮑـــﺎﺭ
ﻣﯿــــﮑﻨﯽ؟؟
ﻣﯿﮕﻪ ﯾــﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻭﺍﺳـــﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﭼﺸﻪ ﻓﺎﻣﯿـــﻞ ﺩﺭاد
... ادامه
iman
ن.jpg iman
ب نظر شما دخملا بيشتر كامنت ميذارن يا پسرا؟
من ک میگم پسرا حالا پسرا منو رو سفید کنید
MONA
MONA
@oneill هات خیلی قشنگن.. {-175-}
Mohammad
sadi-afshar.jpg Mohammad
40 روز از درگذشت گذشت
40 روز گذشت. به یاد سعدی افشار مراسمی در فرهنگسرای اندیشه، واقع در خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، بوستان اندیشه، شنبه 11 خرداد ساعت 18 برگزار می گردد.


روحش شاد و یادش گرامی
Mohammad
05-Sour-Faced-KidsWwW.KamYab.IR_.jpg Mohammad
مراسم بامزه لیموترش خوری بچه های بانمک
Mohammad
01-Sour-Faced-KidsWwW.KamYab.IR_.jpg Mohammad
مراسم بامزه لیموترش خوری بچه های بانمک
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ