چه پریشانی لذت بخشیست دلتنگ تو بودن
دلم برای شنیدن صدایت تنگ شده...برای دیدنت...
دیشب در خواب منتظرت بودم
اما به خوابم هم نیامدی
و من درد انتظار را در خواب هم حس کردم...
چیزی شبیه ی دوستت دارم،گرم و قوی جریان دارد در تنم...در دلم...
آدمیست دیگر...
گاهی دلش میخواهد کسی موهایش را نوازش کند
و آرام زیره نرمه ی گوشش بگوید...دوستت دارم...
بود سوزی در آهنگم خدایا
1393/03/16 - 19:18تو میدانی که دلتنگم خدایا
دگر تاب پریشانی ندارم
نه از آهن نه از سنگم خدایا
انتظار سخت است ...
1393/03/16 - 19:21فراموش کردن هم سخت است ...
اما اینکه ندانی باید انتظاربکشی
یا فراموش کنی
از همه سخت تر است