در زندگی آدمها
یک روز
یک جا
اتفاقی می افتد
که شخصی از همان روز
از همان جا
دیگر مثل ثانیه پیش خود نیست ...
دیگر پیاده جایی نمی رود
دیگر باران را دوست ندارد
دیگر دلش برای بوی قهوه پر نمی کشد
و از همه بدتر دیگر نه دل می برد و نه دیگر دلش می رود ...
آن که دلبسته و شیفته ی دنیا شود ، دنیا نیز به سه شکل به او دلبسته و شیفته شود :
۱. اندوهی که از او جدا نگردد،
۲. حرصی که دست از او بر ندارد،
۳. و امید و آرزویی که به آن نرسد./ نهج البلاغه
دیشب همۀ ایرانیان زمین فوتبال را با سربلندی ترک کردند. چه آن بازیکنانی که مردانه جنگیدند و نفس آرژانتین را بُریدند، و چه آن هموطنانی که عاشقانه از تیم ملی کشورشان حمایت کردند. دیشب آن مرد پرتغالی هم سربلند از زمین بیرون آمد. همان مردی که مافیای امیرقلعه نوعی هر کاری کرد تا مانع موفقیت او و تیم ملی ایران شود، ولی نتوانست. همانی که کرانچارِ سپاهان چشم دیدن موفقیت هایش را ندارد. همان مردی که اکثر مربیان بخیل و حسود داخلی، چوب لای چرخش گذاشتند تا تیم ملی ایران را بگذارد و بگریزد. همان مردی که در برنامه ورزش و مردم به ملت ایران گفت: اینها برای ما بازی تدارکاتی برگزار نمی کنند و من فقط به عشق شما اینجا هستم. همانی که با وجدان کار کرد و حتی بخاطر جنس و کیفیت پیراهن تیم ملی ایران هم کوتاه نیامد.
اما بازنده های اصلی بازی ایران و آرژانتین چه کسانی بودند؟ یادداشت کنید؛ حمید درخشان، پرویز مظلومی و حسن روشن! همان هایی که در پشت صحنۀ برنامۀ ورزش از نگاه دو، در اوج کوته فکری با متلک ها و پوزخندهای بخیلانۀ شان تیم ملی ما را کیسه گلِ آرژانتین نامیدند. دیشب آنهایی باختند که به امید تحقیر تیم کارلوس کیروش، پای تلویزیون نشستند. آنهایی باختند که مسی و هیگوآین و دی ماریا را باور کردند و جوانان رشید ایرانی را دست کم گرفتند. مسی نود دقیقه چنان مهار شده بود که تو گویی در زمین نبود و اگر داور ناشی آن پنالتی ما را گرفته بود، گل دقیقۀ نود و یکش هم در حکم نوش داروی بعد از مرگ سهراب بود. مسی قرار بود در بازی مقابل ایران آقای گل جام شود، اما چنان از غیرت بازیکنان ایرانی ترسیده بود که دی ماریا را تشویق به اتلاف وقت می کرد. آری؛ دیشب همۀ وطن پرستان پیروز شدند و همۀ حسودان و بخیلان قافیه را باختند و در حسرتِ تحقیر تیم ایران توسط آرژانتین سوختند و خاکستر شدند. آرزو دارم، مسئولان ورزش ایران قدر و ارزش کارلوس [!]وش را بدانند و این مرد با وجدان را به هر قیمتی که شده حفظ کنند. او توان و اندیشه متعالی برای ایجاد تحولات اساسی در تیم ملی ایران را دارد.
باهیچ نگاهی قلبم نمی لرزه
با هیچ صدایی برنمی گردم
تغییر کرده طرز برخوردم این روزها
دیگه با همه سردم...
.
.
.
..
.
سخت گذشت بر من
تا فهمیدم ....
هیچ کس با هیچ کس فرقی ندارد.
گاهی تاریخ خیلی چیزها می گذرد.. زمان دکمه ای برای بازگشت ندارد... امروز را از دست نده... اگر می خواهی درون سینه ات یک سنگ سیاه تا ابد سنگینی نکند.. عاشقانه زندگی کن.....
خانه های قدیمی را دوست دارم
چایی همیشه دم است
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز است
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد...
غذاها ساده و خانگی است
بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد
نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
سلام گرگی وجود ندارد
افسردگی بیماری نایابی است ...
خانه های قدیمی را دوست دارم