یافتن پست: #هرگز

صوفياجون
صوفياجون
{-35-}{-35-}
کجاها نبایدخندید؟؟؟؟؟
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...
نخند ...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گا.هی خجالت هم می کشند
خیلی ساده ... نخند دوست من!!!
هرگز به آدم ها نخند...
مرجان بانو :)
1397157449148899_large.jpg مرجان بانو :)
دخدر بآس هروقت حوصلش سر رفت
یدونه بخوابونه زیر گوش ِ آقاشون{-7-}
bamdad
bamdad
در آغاز هیچ نبود کلمه بود و آن کلمه خدا بود

و کلمه بی زبانی که بخواندش و بی اندیشه ای که بداندش چگونه میتواند بود؟

وخدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود وبا نبودن چگونه میتوان بودن؟

وخدا بود وبا او عدم

وعدم گوش نداشت

حرفهایی هست برای گفتن

که اگر گوشی نبود نمیگوییم

وحرفهایی هست برای نگفتن

حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند

حرفهای شگفت،زیبا و اهورایی همین هایند

وسرمایه ماورایی هر کس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.............

علی شریعتی(کویر)

{-35-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
غیرت یعنی :


نگذاری زن مورد علاقه ات هرگز احساس تنهایی و بی پناهی کند.
دیدگاه · 1393/07/2 - 18:39 ·
10
soheil
soheil
عشق شاید زود تو را عاشق و دلتنگ کند اما هرگز تو را سیر نمی کند
دیدگاه · 1393/07/1 - 21:55 ·
7
bamdad
388560_1909768763602_1823358261_1300675_55151310_n.jpg bamdad
غم می آید،من هم سمت تو می آیم خدایا...

غم می رود،من نیز می روم

نمیدانم وجدانم را کجای این راه جا گذاشته ام؟؟!!!

این بار کفش هایم را دور می اندازم....

هرگز نمی روم.....................
... ادامه
bamdad
bamdad
هرگز دستم را در دستی نمیگذارم که برای کمکی ناخواسته سمتم دراز شده

باشد
دیدگاه · 1393/06/27 - 13:11 ·
8
bamdad
bamdad
هیچگاه احساسات کسی رو دست کم نگیرید

چون هرگز نمی دانید

برای اینکه آن را به شما ابراز کند

چقدر شجاعت به خرج داده است

:(
دیدگاه · 1393/06/13 - 19:57 ·
2
bamdad
bamdad
شبی از پشت يك تنهايي نمناك و باراني
تو را با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهايت دعا كردم
پس از يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي ابي احساس
تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد جدا كردم.
و تو در پاسخ ابي ترين موج تمناي دلم گفتي :"
دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي.
و من تنها براي ديدن ان چشمها تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم"
همين بود اخرين حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگينت ، حريم چشمهايم را به روي اشكي از
جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم.
نمي دانم چرا رفتي؟
نمي دانم چرا،شايد خطا كردم
و تو بي انكه فكر غربت چشمان من باشي
نمي دانم كجا ،تا كي،براي چه
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد رفتنت رسم نوازش
در غم خاكستري گم شد
و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني
دانه بر مي داشت
تمام بالهايش در غرق در اندوه و غربت شد.
و بعد از رفتنت آسمان چشمهايم خيس باران بود.
و بعد از رفتن تو انگار كسي حس كرد من بي تو
تمام هستي ام از دست خواهد رفت.
كسي حس كرد من بي تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد.
و بعد از رفتنت درياچه بغضي كرد.
كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد.
و من با انكه مي دانم تو هرگز ياد من را
با عبور خود نخواهي برد
هنوز اشفته چشمان زياي تو ام ...برگرد!
پس از اين سر نوشت انتظار من چه خواهد شد؟
و بعد از اين همه طوفان وهم و پرسش و ترديد
كسي از پشت قاب پنجره ارام و زيبا گفت:"
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو
در راه عشق و انتخاب ان خطا كردم."
و من در حالتي ما بين اشك و حسرت و ترديد
كنار انتظاري كه بدون پاسخ و سرد است
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يك دل
ميان غصه اي از جنس بغض كوچك يك ابر
نمي دانم چرا شايد به رسم عادت و دلدادگي هامان
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ ارزوهايت دعا كردم....

{-35-}{-35-}{-35-}
صوفياجون
Alissa1.jpg صوفياجون
bamdad
bamdad
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ..

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ

ﺩﺳﺖ ﺩﯾﺪ .

ﺧﺪﺍ : ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻨﻪ !

ﻣﺮﺩ : ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻭﺩﯼ ؟ ﻣﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺷﺘﻢ !

ﺧﺪﺍ : ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻨﻪ .

ﻣﺮﺩ : ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺕ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟

ﺧﺪﺍ : ﻣﺘﻌﻠﻘﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ .

ﻣﺮﺩ : ﻣﺘﻌﻠﻘﺎﺕ ﻣﻦ؟ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻣﻦ ؛ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﻡ ،

ﭘﻮﻟﻬﺎﯾﻢ ﻭ ......

ﺧﺪﺍ : ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ

ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﻣﺮﺩ : ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﭼﯽ؟

ﺧﺪﺍ : ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﻣﺮﺩ : ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭﺩﻭﺳﺘﻬﺎﯾﻢ ؟

ﺧﺪﺍ : ﻧﻪ ، ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﻗﺘﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ .

ﻣﺮﺩ : ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ؟

ﺧﺪﺍ : ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﻮﺩ .

ﻣﺮﺩ : ﭘﺲ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺩﺍﺧﻞ ﺟﻌﺒﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺪﻧﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ!

ﺧﺪﺍ : ﻧﻪ، ﻧﻪ .... ﺁﻥ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻭﻏﺒﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﻣﺮﺩ : ﭘﺲ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺭﻭﺣﻢ ﺍﺳﺖ !

ﺧﺪﺍ : ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، ﺭﻭﺡ ﺗﻮ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ .

ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﺯﯾﺎﺩ ﺟﻌﺒﻪ ﺩﺭ

ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ !

ﻣﺮﺩ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ؟

ﺧﺪﺍ : ﺩﺭﺳﺘﻪ . ﺗﻮ ﻣﺎﻟﮏ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺒﻮﺩﯼ !

ﻣﺮﺩ : ﭘﺲ ﻣﻦ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ؟

ﺧﺪﺍ : ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ . ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ

ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ.

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﻘﻂ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...

ﻗﺪﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ باشیم

:(
دیدگاه · 1393/05/31 - 23:30 ·
3
bamdad
bamdad
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟
قلب من و چشم تو می گوید به من : آری
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/19 - 22:10 ·
8
bamdad
bamdad
الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم
الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟
پس چرا کسی جواب نمی ده؟
یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...
هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :
اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...دیگر بغض امانش را بریده بود
بلند بلند گریه کرد وگفت:
خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...
چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه
فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.
مگه ما باهم دوست نیستیم؟
پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟
خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:
آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه...
کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند
تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...
کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت
{-61-}
bamdad
bamdad
خدای من نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی میان این دو گمم هم خود را و هم تو را آزار میدهم هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ” خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .

{-47-}
raha
raha
می گویند هر سن و سالی که داشته باشی
اگر کسی نباشد ،
که با یادش
چشمانت ،
از شادی یا غم پر اشک شود ،
هرگز زندگی نکرده ای ...
و من این روزها
زندگی می کنم . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/12 - 16:48 ·
8
bamdad
bamdad
هرگز برای تبدیل شدن به آنچه دوست داری دیر نشده است.
بهترین زمان برای شروع هم اکنون است.
همین حالامشخص کن که
دوست داری به چه چیزی تبدیل شوی
یا
چه چیزی میخواهی
و
شروع به قدم برداشتن به سوی آن کن،
به زودی کاینات به سراغت می آیند تا تو را هدایت کنند و ابزار لازم در اختیارت قرار دهند
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/2 - 15:05 ·
3
bamdad
1284252670_.jpg bamdad
نامه جودی به بابا لنگ دراز:
بابا لنگ دراز عزیزم!
تمام دلخوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم
وقتی می فهمی و می رانی ام ... چیزی درون قلبم فرو میریزد
چیزی شبیه غرور
بابالنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم
بعداز تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند
نمی گذارم ... نمی خواهم
بابالنگ دراز من همین که هستی دوستت دارم

حتی سایه ات که هرگز به ان نمی رسم...

{-35-}
دیدگاه · 1393/05/1 - 21:40 ·
8
Majid
3.jpg Majid
دلم را کسانی شکستند که هرگز دلم
به شکستن دلشان راضی نمیشد…
دیدگاه · 1393/04/31 - 05:06 ·
5
mehrab
mehrab
وهرگز مگو که فردا این کار را خواهم کرد /، مگر آن که خدا بخواهد ( ان شاء الله ) / کهف آیه های ۲۳ و ۲۴
دیدگاه · 1393/04/30 - 16:23 ·
4
✔♥Дℓɨ♥✔
10565033_764546543583473_2240584378515449056_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
از خویش از مردم نیز

در جمع ، در خلوت ، هم ...
bamdad
bamdad
خــــــدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایــا هیچ وقت رهـــایم نکن

{-47-}
mehrab
mehrab
وهرگز در روی زمین با کبر و ناز راه مرو / اسراء آیه ۳۷
دیدگاه · 1393/04/28 - 14:59 ·
4
mehrab
mehrab
هرگزچیزی(کسی) را که به آن علم نداری پیروی مکن ، که چشم و گوش و دل همه مسئولند / اسراء آیه۳۶ /
دیدگاه · 1393/04/28 - 14:57 ·
3
bamdad
bamdad
شادی با تقسیم کردن هرگز کم نمی شود
دیدگاه · 1393/04/27 - 22:48 ·
8
mehrab
mehrab
هرگز با خدای یکتا معبود دیگری قرار مده ، که نکوهیده وخوار خواهی شد / اسراء آیه ۲۲ / خدای دیگر : پول ، عشق زمینی ، قدرت و ...
دیدگاه · 1393/04/26 - 23:39 ·
5
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ