Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #واژه

شكوفه
شكوفه
ريك سو منم

چشمهاي نيمه جانم خيره به چشمانت

منتظريك نگاه و

يك واژه (نرو)

وساعت

كه ميگريزد در لحظه

درسوي ديگرتوي

ايستاده باغرور

ونگاهت سنگ فرش خيابان را مزين ميكند

وترس از نگاه به چشمان من

نجابت نداشته ات را به رخ ميكشد

ودستان لرزانت

عرق شرم ميريزد به جاي پيشانيت

وساعت

كه نميگريزد

شكوفه
... ادامه
Mostafa
Mostafa
من تو را نمی سرایم !..
تو ...
خودت در واژه ها می نشینی ..!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!
و شعر را بیدار می کنی !!
دیدگاه · 1391/06/7 - 16:55 ·
1
melodi
melodi
گفت از عشق بگو پنجره لرزید و شکست/ ناگهان اینه هم پنجره را دید و شکست/ نام عشق امد و هر واژه شعرم از درد/ مثل گلدان لب طاقچه لرزید و شکست/ گفت از درد بگو!سینه نشانش دادم/ مثل یک ساحره از اینه ترسید و شکست/ قامت شعر من از درد بخود می پیچید/ جای شلاق به هر قافیه ام دیدو شکست/ ما چرا دیر از این حادثه اگاه شدیم؟/ عشق دیریست که در طاقچه پوسید و شکست/ اری مردم!همه عاشقیم درد شماست/ دلم از درد شما چشم نپوشید و شکست
... ادامه
melodi
melodi
و صندلیه خالیه پارکی از جنس لحظه های تنهاییه دل... دوباره لغزش قلم و کاغذ های سفیدی که به واژه ها نگاه می کنند... و دوباره من و خیالم که گره خورده است به تنهایی کنار خالی ترین نیکمت پارک... و صدای نفس هایم که تمام امواج درونم را به سکوت می کشاند.... کلمات را در مقابلم میریزم و می نویسم... هوای دهکده ی خیالم بی قرار است... من کنار تمام صندلی های خالیه پارک نشسته ام... کنار لحظه هایی که تنها صدای باد می آید و پرندگانی که میان بودن و نبودن مانده اند... و خسته اند از روزهایی که سکوت مه گرفته را توان دیدن نیست... می نویسم که من از پروژکتورهای روز شب و از سکانس های تکراریه زمین خسته ام... و می چسبانم به ورق اول تنهایی... و می گذارم روی همان صندلی که سال هاست میان بودن و نبودن مانده است...
... ادامه
melodi
melodi
هر غروب در افق پدیدار می‌شوی در دورترین فاصله‌ها آنجا که آسمان و زمین به هم می‌رسند، من نامت را فریاد می‌زنم و آهسته می‌گویم: “دوستت دارم" اما واژه هایم در هیاهو گم می‌شود و صدایم به تو نمی‌رسد نگاهت می‌کنم می‌خواهم چشمانم به تو بگویند “دوستت دارم” اما نگاهم در غبار گم می‌شود و هرگز به تو نمی‌رسد...
... ادامه
melodi
melodi
در کتاب واژه ها زیباترین معنا توئی / من چگونه در کتاب عشق تو معنا شوم ؟ از تو گفتن کار هر کس نیست ای بالاترین / من برای گفتنت باید که مولانا شوم . . .
... ادامه
melodi
melodi
این شعر آبی می نشیند روی کاشی / وقتی که معشوق غزل هایم تو باشی / برگرد شاید شعر آرامش بگیرد / چیزی نمانده واژه را از هم بپاشی .
melodi
melodi
پس از تو ، خط قرمز می گذارم / پس از هر بی تو ، هرگز می گذارم / مبادا واژه ها دستت بگیرند / (تو) را در یک پرانتز می گذارم .
امید
n00453364-b.jpg امید
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند<br> مثل آسمانی که امشب می بارد.... <br>و اینک باران <br>بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند <br>و چشمانم را نوازش می دهد <br>تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
... ادامه
محمد
محمد
ازتسمشس (Eztesmeshes) یعنی چه؟! واژه ای که یک مکانیک اصفهانی هنگام اشکال پیدا کردن تسمه اتومبیل به کار می برد!
دیدگاه · 1390/08/26 - 14:25 ·
1
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
سکوت کرده ام<br> نه به این دلیل که حرفی برای گفتن ندارم.<br> واژه ها حقیر.....شده اند.!!!
دیدگاه · 1390/08/10 - 17:14 ·
4
رضا
رضا
در حضور واژه های بی نفس صدای تیك تیك ساعت را گوش كن شاید مرهم درد ثانیه ها باشد
دیدگاه · 1390/08/7 - 22:36 ·
1
sajjad
sajjad
تلخی شراب یاد تو را دهان ذهنم مزه می کنم باز برگه های کاهی دفتر خاطراتم را ورق می زنم باز چشمان سیاهت که شب آروزهایم بود نمایان می شود و من سرگشته در تمام این برگه ها نشانی تو را میابم تو که از پیچ جاده دل گذشتی و نام خود را در دفترم حسرت گذاشتی آهای رفته از دفتر خاطراتم آهای حسرت برگه های کاهی دفتر هنوز نامت را فریاد می زند هنوز سپید مانده چند صفحه دفتر نقاش زمانه نقش صبر می کشد بر دفترم و من دست به دامن زمان می شوم کاش بگذرد زمان و تو باز پا در سطر سطر نوشته هایم بگذاری کلمات واژه ها وصف ها همه همه را غلام حلقه به گوش تو می کنم روزه برای ندیدنت نگرفتم کاش میشد روزه دار دیدنت می شدم ولی افسوس که سرگذشت مهر سکوت زد و زبانم سرگذشت رفتن تو را از یاد برد اسب خاطراتت بر وجودم شیهه می کشد و غم تازیانه اش را بر احساسم می کوبد و من فریاد می زنم می خواهم امشب بنوشم تا فراموش کنم می خواهم پیکی به یاد غمهای بی شمارم بنوشم دوستان بگوید به سلامتی قول می دهم بد مستی نکنم به سلامتی من و غمم{-55-}
[لینک]
دیدگاه · 1390/06/26 - 18:45 ·
2
مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
بدنبال واژه مباش…کلمات فريبمان می دهند وقتی اولين حرف الفبا کلاه سرش برود فاتحه کلمات را بايد خواند قلبها را دريابيد…
دیدگاه · 1390/06/3 - 09:17 ·
2
مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
بدنبال واژه مباش…کلمات فريبمان می دهند وقتی اولين حرف الفبا کلاه سرش برود فاتحه کلمات را بايد خواند قلبها را دريابيد…{-35-}
دیدگاه · 1390/06/2 - 09:47 ·
3
صفحات: 16 17 18 19 20

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ