یافتن پست: #پاک

zoolal
zoolal
زندگی درست مثل نقاشی کردن است؛
خطوط را با امید بکشید،
اشتباهات را با آرامش پاک کنید.
قلم مو را در صبر غوطه ور کنید
و با عشق رنگ بزنید.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 00:07 ·
3
zoolal
zoolal
هی پاک میکنم
هی مینویسم ،
املایم بدنیست
ازتکراراسمت لذت میبرم...
دیدگاه · 1393/02/14 - 23:51 ·
1
ıllı YAŁĐA ıllı
tf6fan870pew9zg3vbch.jpg ıllı YAŁĐA ıllı


( ) {-130-} یعنی عاشقشم {-137-}



خانومیِ پشت میزی

نشستیُ هی کشته میدیُ

توی زنگ تفریحم

آویزونیم بهت مثه جا کلیدی



نه دیگه پا نمیدی

توی دلت ما رو راه نمیدی

دل سرد مثه یزیدی

ولی بازم واسم عزیزی



روسری رو میری عقب تو

ما داغ می کنیم مثه آدابتور

دورُ برت هست آدم پر

بپا نخورمت مثه آدمخور



پرت میکنه حواسمون خوشگله کلاسمون

هست نازُ مهربون خوشگله کلاسمون

چشماش رنگ آسمون خوشگله کلاسمون

هی کنار من بمون خوشگله کلاسمون



پرت میکنه حواسمون خوشگله کلاسمون

هست نازُ مهربون خوشگله کلاسمون

چشماش رنگ آسمون خوشگله کلاسمون

هی کنار من بمون خوشگله کلاسمون



چِشَم به درِ کلاسه تا تو بیای

قبل خودت بوی عطرت میاد

آخه میدونی که میدی کشته زیاد

با اون موی بلندتو چِشِ سیات



همه نگاها که شده خیره بهت

دلِ همه کلاس انگار گیرِ بهت

همه کَنه شدن نمیکنن ولت

اینا نمیدونن تو هم سنگ دلت



پاک کردی ما رو تو حواس پرت

پسرا کشیدن برات صف

از دور که میزنه لبات برق

دل منم میره برات ضعف



پرت میکنه حواسمون خوشگله کلاسمون

هست نازُ مهربون خوشگله کلاسمون

چشماش رنگ آسمون خوشگله کلاسمون

هی کنار من بمون خوشگله کلاسمون



خانوم نه پا میدی نه دست

حَدَقَل یه نگا بنداز از قصد

وای خانومی انگاری از دست تو ما خنگ شدیم

کاش تخته مثه تو جالب بود حالا یه چیزی من حالیم بود



میدونم دوس داری بم فوش بدی

ولی تقصیر خودتِ خوشگلی

تو کلاس بیدارم فقط به خاطر شما

رک بگم نبینمت مغزم میره کما



خوشگلِ دانشگاه، مشکلِ داشتنت

وای چقد قشنگه اون مانتوی کوتاه به تنت

خوشگلِ دانشگاه مشکل داشتنت

وای چقد قشنگه اون مانتوی کوتاه به تنت .
Morteza
Morteza
اخرین اهنگ البومم به سلامتی ضیط شد اینم متنش


این سیگارایی که من می کشم همون اشکایی که نمی تونم بریزم

نسخ که می شم هفت هشتا در میون نفس می کشم

روز ندارم یعنی شبم می شه شب و با یه سری هله هوله تلف می شه وقت

فاصله که می گیره این لب با لب پشت بند هم روشن می شه نخ با نخ

دنیای بی ناموس هم هی جفت شیش میاره این غم نرفته پشتیش میاد

یه رفیق دارم که جینگ خودمه جدا از اینایی که ریخته دورم زیر پا له می شه

با لباس سفیدش ولی بازم نمیره از کنار رفیقش

اولیشو رضا سال هشتاد و هفت روشن کرد تا بکنه درداشو کم

ولی حالا اگه بخوای غمات بمیره دیگه روزی یه پاکتم جواب نمیده

یه اتاق دودی مثل هوای تهرون تاریکه و تب مثل شبای زندون

سرطان چیه که عامل اصلیش داداش، سرطان دلِ مائه که گندید داداش بی خیال

نمی شه که گله کرد یا که امروزو به فردا گره زد

شاید فردا همه فقط صدام بمونه تو هم سر خاک من بکنی گریه مَرد

tanha rafigho doste samimim toyi to

بی حسم ولی مثل اینکه تنم گرمه پس زندم انگاری خفم کرده

همه کامای حبس دورم دود غلیظ تو این اتاق تاریک مثل یه کور مریض

تن لشم به اشتباه زاییده شد رفت جوونیمم به اصطلاح گ … شد رفت

من مرامی از دوستا ندیدم سر پام زیر سایه اُستا کریمم

تنهایی خوشم با تو خوشترم وقتی رفیق تو رگیا مارو دور زدن

تو موندی جز تو هیشکی نیست هر چی لاشخور بود شد شیفت دلیت

کام بده تا دردی نمونه بامرام معرفتت می ارزه به تموم آدما

ضد حال زیاد زده زندگی به من ولی دایورت کردم رو قلقلی چپ

tanha rafigho doste samimim toyi to

بخند و بگو رو به راهی حتی شده به زور، به زور گاری

همه می خوان داستانو ماست مالی کنن نخو پر می کنن تا پاس کاری کنن

من بازیکنم بشم گل نمی زنم رفیقای قدیمیمو دور نمی زنم

سیگارو می گم رفیق فابریک دودی که هنوز به لب من کام میده لوتی
... ادامه
bamdad
bamdad
حسرت یعنی روبه رویم نشسته ای وباز خیسی چشمانم را ان

دستمال خشک و بی احساس پاک کند...
zoolal
zoolal
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان باز گرد
باز گرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر ز بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود

کاش می شد باز کوچک می شدیم
لا اقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای معلم ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن

بازگرد این مشقها را خط بزن . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 16:05 ·
4
zoolal
zoolal
نامم را پاک کردی... یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی... عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن
هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمیشود...
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟
نکند آن را هم پاک کرده ای؟
نــــــــــــه ! شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه که نداشتی را پاک کنی.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 14:17 ·
5
zoolal
zoolal
به بعضی از دخترا هم باید گفت :
جوری زندگی کن که سر سفره عقد...

اگه حاج اقا گفت دوشیزه ی "پاک دامن" دوستات نزنن زیر خنده
{-15-}
دیدگاه · 1393/02/11 - 14:11 ·
5
zahra
zahra
بهار! سرسبزیت رابه رخم نکش
به چه دردم میخورد
وقتی چشمانم در پاییز نگاهش مانده
وقتی تاریخ فقط تا زمستان باما بود
وقتی دستانش از برف پاکتر بود...
من با خاطره هایم در زمستان حبس شده ام
بهار زودتر برو...
رنج دوریش را بیشترنکن
سفیدی میخواهم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:47 ·
1
zoolal
zoolal
دختر و پسر اصفهانی باهم دوستیشونو به هم میزنن
پسره : خره حلالِد نیمیکونَم هر چی خرجِد کردم...
دختره : چیچیا خرجم کردی؟
عِز روزی اول تک زنگ میزدی که زنگِد بزنم
روزی 5 تومن کارت شارژ منا تیغ میزِدی
میرفتیم بیرون میبردیم لبی رودخونه میگفتی هوا بخور , هوا خوبِس
یبارم که بردیم کافی شاپ افتتاحی کافی شاپیه بود مُفتی بود برامون...
دیگه چیچی میگوی؟؟
پسراصفهانی : عا احساساتی پاکما چیچی میگوی که خرجِد کردم؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 16:17 ·
5
zahra
zahra
نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟!

یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟!...

اصلا همه را پاک کن ...

هر آنچه از من داری...

از من که چیزی کم نمی شود......

فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟!


شاید...؟!نکند آن را هم پاک کرده ای ؟!!!

نـــــــــــــــــــــــــه!! شدنی نیست...!

نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 15:05 ·
6
bamdad
attach_4172.jpg bamdad
دلم تنگه...
برای دعا کردن واسه نیومدن معلم
برای خوندن قرآن اول صبحو سرود ایران اول هفته
برای خط کشی کنار دفتر مشق با خودکار آبی و قرمز
برای تخته پاکنو گچ های رنگی کنار تخته سیاه
برای ترس از سوال معلم
برای لیوان آبی که فلوت داشت
دلم برای همه ی دلــــــــــخوشی های کــــــــودکانه تــــنگ شده

:(
hamed
hamed
دوستت دارم

نه برای آنکه بگویم

و نه برای آنکه بشنوند

و نه حتی برای اینکه

درجمع دوستدارانت باشم

دوستت دارم...

چون عشقت زیباست

زلال است....

عاشقت بودن مرا به اوج می رساند !

مرا به لذتی دست نیافتنی دچار می سازد



می خواهم بدانی

که تو بخوانی یا نخوانی ،

بخواهی یا نخواهی

من عاشقت هستم ...

و تا انتهای این دنیای پر از تهی

هیچ کاری به جزدوست داشتنت ندارم !!

هیچ دلیلی برای تنها گذاشتنت ندارم

هیچ بهانه ای برای از یاد بردنت

حتی برای لحظه ای

ندارم ...!

و هیچ راهی

برای ترک خاطره ات ندارم .

پس ،

ای زیبای زیبا ترین خاطراتم !

همین کافی ست که من دوستت دارم...



فقط می خواهم

آن تنها نگاه پاک را

از این همه تنهایی

دریغ نکنی ....!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/9 - 18:33 ·
7
Noosha
904177-6f5a2387c37aef72ab4d14ad002f6381-org.jpg Noosha
امروز کسی باش که واقعا آرزو داری .

مهربان و با گذشت،

ساده و شفاف،

پاک و خالص،

رنج و نگرانی را کنار بگذار...

به لحظات زندگی چنان ارزش بده که آرزو داری

فقط یک روز بی ضرر باش



کسی نمیداند فردا چه در راه است .

زندگی کوتاه است

در گذشته نمان



در تاریکی دنبال چه میگردی ؟

چرا نور را نمی جویی ؟

لااقل یک روز کسی باش که واقعا آرزو داری ...

آن-شرلی با موهای قرمز{-41-}
رضا
رضا
یکی از اشتباهاتم تو وب این بود وبلاگم که رو بلاگر بود وسال 82 راه انداخته بودم رو پاک کردم البته 4 سال پیش پاکش کردم :(
مائده
مائده
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺏِ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻝِ
ﭘﯿﺎﻟﻪ ﻣﯽﺩﯾﺪﯾﻢ
ﺩﺳﺘﻬﺎﻣﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ
ﺩﻟﻬﺎﻣﺎﻥ ﭘُﺮ
ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﻣﺎﻥ ﻣﺜﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎ !
ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ
ﻫﯿﭻ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪﺍﯼ ﭘﺮﯾﺮﻭﺯ ﭘﯿﻠﮕﯽِ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ
ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ .
ﺣﺎﻻ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺁﺏ ﻣﯽﻣﯿﺮﯾﻢ
ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﺋﯽ
ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺳﻔﯿﺪ،ﭘﺎﮐﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ، ﮔﺰﯾﻨﻪ ﺷﻌﺮ ﻓﺮﻭﻍ،ﻭ ﺗﺤﻤﻠﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭ
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝِ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦِ ﻣﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ !

"ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ"
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/7 - 19:31 ·
9
zoolal
zoolal
طرف ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﮐﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ ﻫﻤﻪ

ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ

ﻧﻮﺷﺘﻪ: ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ:|

یعنی اعتماد به نفسه تورو خر داشت الان سلطان جنگل بود{-9-}
دیدگاه · 1393/02/7 - 17:35 ·
6
zoolal
zoolal
می لـــــرزم...


سرد بود آب پاکــــی که روی دستانم ریخــــتی..!
دیدگاه · 1393/02/7 - 16:05 ·
2
sam
sam
* ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ...
ﭘﻮﺯﺧﻨﺪ ﺑﺰﻧﻦ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮﻧﻮ ﭘﺎﮎ کنن ﻮ ﺑﮕﻦ : ﻫﻬﻬﻬﻬﯽ !!! ﮐﯽ ﻓﮑﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ؟؟
:
:
:
:
:
:
:
:
:
:
:
:
:
:
ﺍﻭﻥ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻴﺸﻴﻢ ...
ﭼﯿﻪ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻤﯿﺮﻡ؟؟ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻣﮕﻪ
ﺟﺎﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﮓ ﮐﺮﺩﻡ؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 19:23 ·
6
hastii
86257563713821334528.jpg hastii
چه دوستی پاکی دارند کفشــها...

یکی گـــم شود...

دیگری محکوم به آوارگیـــست...
دیدگاه · 1393/02/4 - 18:08 ·
8
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/02/4 - 13:13 ·
3
bamdad
images.jpeg bamdad
یک نخ آرامش دود می کنم !
به یاد نا آرامیهایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند . . .
یک نخ تنهایی ، به یاد تمام دل مشغولیهایم . . .
یک نخ سکوت ، به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام . . .
یک نخ بغض ، به یاد تمام اشکهای نریخته . . .
کمی زمان لطفا !! به اندازه یک نخ دیگر . . .
به اندازه قدمهای کوتاه عقربه . . .
یک نخ بیشتر تا مرگِ این پاکت نمانده . . .
نخ آخر برای وداع
به یاد تمام سلام هایی که بدون وداع بر باد رفت
یه نخ ، یه کام ، یه پاکت ، یه جوانی
یه عمر
این تمام زندگی من بود...

:(
دیدگاه · 1393/02/2 - 19:17 ·
12
Mohammad
1_P_929.jpg Mohammad
... ادامه
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ