یافتن پست: #پاییز

شهرزاد
139209161315161121689244.jpg شهرزاد
تصاویر فوق العاده در جنگلهای
شهرزاد
139209161315148481689244.jpg شهرزاد
تصاویر فوق العاده در جنگلهای
رضا
رضا
bamdad واقعا جالبه از 5 بازی فقط 5 امتیاز داره حتما انتظار دارین قهرمان هم بشین {-7-}
رضا
رضا
یک ماه تا تابستون داره تموم میشه .
دیدگاه · 1393/05/30 - 01:37 ·
5
شهرزاد
Avazak_ir-Autumn14.jpg شهرزاد
بگذر تابستان حالم با تو خوب نمی شود
حال مرا بهتر می فمهد...
bamdad
bamdad
کاش هوای یادهای آمدن‌ات

خالی از پیش‌بینی دیروقت رفتن بود.

تا تمام تابستان را منتظر پاییز نمی‌ماندم.....



حالا نمی‌دانم دزدانه به کدام ستاره‌ی دنباله دار وعده داده‌ای

اما از قرار من اگر می‌پرسی

با تمام احتمالات سرزده‌ی این روزها

آمدن‌ات هم شعر است

نیامدن‌ات هم!

:(
دیدگاه · 1393/05/3 - 20:57 ·
10
رضا
رضا
33 روز از تابستان 93 گذشت و باران نیامد .
iman
iman
به سلامتی پسری که وقتی دلت گرفته داغونی و پشت تلفن سرش دادو بیداد میکنی و تلفنو روی قطع میکنی اما میدونی چقدر اون لحظه محتاجشی ، پشت سر هم زنگ میزنه تا آرومت کنه

پسری که وقتی سوار ماشینشی تمام مدت دستش روی دستته

پسری ک چشاش مغروره ، راه ب راه شعرای عاشقونه ی الکی برات نمیخونه ، لوس حرف زدنم بلد نیست ، اما هردفه ک میگه تا تهش هستم چشاش از عشق برق میزنه

پسری ک وقتی صبح بهش زنگ میزنی تازه از خواب بیدار شده و آروم میگه جوووونم،صدای خواب آلودش دیووونت میکنه

پسری که خاطرخواه کم نداره اما وقتی باهات عهد رفاقت میبنده نفر سومی تو برنامش نیست

پسری که وقتی باهاش میری رستوران غذاخوردنتو با لبخند نگاه میکنه

پسری که براش مهم نیست GF دوستش از تو خوشگلتره ، هربار تو چشات زُل میزنه و میگه تکی تو دختر

پسری که دستاتو ک تو دستاش میگیره حس امنیت وجودتو پر میکنه

پسری که وقتی میره مهمونی خونه ی فامیل زنگ میزنه و نیم ساعت تو حیاط باهات حرف میزنه ک بهت نشون بده تو نخ هیچ کدوم از دخترای تو مهمونی نیست

پسری که گل مورد علاقتو میدونه و هرازگاهی با یه شاخه از اون گل خوشحالت میکنه

پسری که عاشقی بلده

پسری ک حرف نمیزنه ک نتونه بهش عمل کنه ، هر حرفی زد پاش وایمیسته

پسری که تو خیابون تا یکی بهت کج نگاه کنه دکور صورتشو عوض میکنه

پسری ک بعد یه دعوای مفصل ک باهم آشتی کردین ، ازش میپرسی هنوز دوسم داری؟؟؟لبخند میزنه دستشو دور گردنت حلقه میکنه و میگه عاشقتم به مولا

پسری ک وقتی تو پاییز تک سرفه میزنی با حرص میگه:مریض نشیاااا

پسری که وقتی میبینه به دخترای دورورش حساسی و حسادت میکنی دستتو میگیره و میگه:دلت قرص باشه ، بقرآن من فقط مال خودتم

با این پسر چیکار میشه کرد؟؟؟!

مگه میشه دوسش نداشت؟!!!

مگه میشه عاشقش نبود؟!

این اینجور پسری داری از دستش نده...هیچ جوره از دستش نده

چه فرقی میکنه ماشینش پرایده یا پرادو ، لباسش مارکه یا ساده ، ببین پسری رو که عاشقی بلده رو از دست نده ، تنهاش نذار ، غرورشو نشکن ، بهش وفادار باش ... اگه غیر از این کنی کمرش میشکنه....از درون نابود میشه .... تنهاش نذار

عاشقی کن براش اونوقته که همه دنیاشو میریزه به پات ،

به سلامتی اینجور پسرا ...

کمــن ولی وجود دارن
... ادامه
soheil
soheil
شب پر از ترانه میشه با تو !

قصه عاشقانه میشه با تو !

باغ پاییزی تنهایی من

باغ پر از جوانه میشه با تو !
دیدگاه · 1393/04/28 - 11:16 ·
4
bamdad
bamdad
Noosha
همیشه دیر می‌فهمیم!

وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد

یک لحظه آفتاب در هوای سرد غنیمت می‌شود.

خدا در مواقع سختی‌ها تنها پناه می‌شود.

یک قطره نور در دریای تاریکی همه‌ی دنیا می‌شود.

یک عزیز وقتی که از دست رفت همه کس می‌شود.

پاییز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگ‌تر می‌شود…

امروز به همه چیز خوب بنگر

قدر داشته‌هایت را بدان و سپاسگزار پروردگارت باش!

عزیزانت را در آغوش بگیر

بگو که چقدر آنها را دوست داری!

به زندگی‌ات عشق بورز و زیبا زندگی کن…

فرصت‌ها را از دست نده!

زندگی آنقدرها هم طولانی نیست…

شاید فردایی نباشد!

قدرش را بدان!

{-35-}
دیدگاه · 1393/04/23 - 19:37 ·
5
bamdad
bamdad
هـــــــمین که عشق باشد آن هـــــــم در حوالی تو هر چقـــــــدر هم که پاییز باشد بــــــــــــــهاری ترین هوا سهم من است . . .!!!
دیدگاه · 1393/04/20 - 13:24 ·
2
bamdad
bamdad
وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن
دیدگاه · 1393/04/13 - 21:21 ·
5
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خوووووش {-22-}{-22-}{-22-}{-35-}
خووووش بحال اونایی که تا پاسی از سحر بیدارن و منتظر خوردن سحری و بعدش نماز صبح نمازو روزه هاتونم قبول حق {-35-}{-35-}{-7-}
واسه منه روزه خوار هم دعا کنین{-35-}{-17-}
bamdad
bamdad
قلب، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند

دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند...

قلب، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته می شود

و در پاییز باد آن را با خودش می برد...

قلب؟ راستش نمی دانم چیست!

اما این را می دانم که فقط جای آدم های خیلی خوب است...

{-164-}
دیدگاه · 1393/04/11 - 23:07 ·
7
zoolal
zoolal
از شاملوی عزیز،
بعد از یک فنجان قهوه
به هوایی سرد برمی گردم
در پی رویاهایم …
در پی تو …
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ، نگاهت را می خواهد و شهد شیرین کلامت
خسته ام
دوباره باورم میکنی؟
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ
من تو ، غروب ، و لبخندهای تلخ
تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد
می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
- —– – —– – —— – —– – —– -

گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنی
حالم به هم می خورد از طنزهای تلخ
گفتم هوا چه گرم و سر حرف باز شد
گفتی هزار لعنت بر این هوای تلخ
عادت کرده ام به طعم قهوه
به آد مهای پشت پنجره کافه
دست هایی که می روند
آدم هایی که نمی مانند
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی
می روی
یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود…
حالا فهمیده ام که چرا قهوه و کیک را با هم می خورم
قهوه می نوشم برای زندگی تلخم و همراهش کیک برای شیرینی لحظاتی که با تو بودم
اما باز تلخی قهوه بر شیرینی کیک پیروز می شود
لحظات با تو بودن کوتاه بود… خیلی کوتاه…
ولی زندگی تلخم خیلی بلند است … خیلی…
لعنت بر قهوه تلخ سرد شده ام
تو
پاییز
قهوه
اکنون کنارم هست
پاییز
قهوه
اما تو…
روی صندلی همیشگی می نشینم و سفارش میدم : دو فنجون قهوه
هنوز هم با این که نیستی ولی برات سفارش میدم…
خودت نیستی خیالت که هست…
یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
بنوش … تا از دهان نیفتاده … بنوش …
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …
امشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این جا
هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
در ته فنجان قهوه ام کفش های توست
فقط نمی دانم می آیی یا می روی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:19 ·
6
...
...
اگرطاووس برای نازکردن،روباه برای فریب دادن،تمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای غارغارکردن داشته باشی؛
دیگرنیازی به زن گرفتن نداری!{-11-}
صوفياجون
صوفياجون



اندوه پرست


کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می
شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پایز بودم
... ادامه
bamdad
bamdad
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی اندازه پاییز به مذاق خیـابانها خوش نیامد ؛ پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست !
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/26 - 22:18 ·
2
✔♥Дℓɨ♥✔
1402384403972268_large.png ✔♥Дℓɨ♥✔
رد شدی از برگ های پاییزی و بعد...
برپاشد میان تک تک فراش ها ...
bamdad
bamdad
قدری صبور باش که این نیز بگزرد این روزهای زرد و غم انگیز بگزرد آری بهار پشت زمین لانه کرده است چیزی نمانده که پاییز بگزرد گفتم کنار مردم نامرد زندگی؟؟ گفتی صبور باش این نیز بگزرد

{-164-}
zoolal
zoolal
قلب
مهمانخانه نیست که آدم‌ها بیایند
دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب
لانۀ گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد ...
قلب
راستش نمیدانم چیست ؟؟؟
اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است.....!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/20 - 15:55 ·
7
zoolal
zoolal
فکر کنم خدا داره یه فصل جدید و تست می کنه..!
.اینجوریه که صبح با بهار شروع میشه ظهر تابستون میشه ،
اوایل شب پاییزه , آخرای شبم دیگه زمستون و طوفان و رعد وبرق..!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/20 - 15:14 ·
5
bamdad
bamdad
دوام نمی آورم سردی پاییز امسال را . . .

باید کوچ کنم به قشلاق آغوشت...
دیدگاه · 1393/03/16 - 19:06 ·
6
Mohammad
fardin2.jpg Mohammad
خاطره ای خواندنی از محمدعلی فردین

خاطره ای به نقل از یلدا شهسواری: حدودا پاییز سال 75 یا 76 من و حمید دلشکیب و آقای محمدعلی فردین به تئاتر شهر می رفتیم.

هوا بسیار سرد بود و فردین کت چرم بسیار زیبایی به تن داشت. بنده رفتم سه تا چای بگیرم. موقع برگشت دیدم فردین کت خودش را که از ایتالیا برایشان فرستاده بودند را از تن درآوردند و بخشیدند به مرد فقیری که در حال گدائی بود.
فردین فقط در فیلم ها مرد نبود، در زندگی واقعیشان هم مرد تر از مرد بودند. روحش شاد...
شرح عکس: عکس مربوط به رستوران هانی. با تشکر از آقای اکبر تهرانی برای ارسال این عکس کمتر دیده شده از جهان پهلوان فردین.
... ادامه
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ