یافتن پست: #پاییز

...
...
راهی جزسقوط ندارد
برگ پاییزی..
وقتی میدانددرخت
عشق برگ تازه ای درسردارد..!
دیدگاه · 1393/02/21 - 19:10 ·
3
Majid
Majid
پاییز سرد
درختان دلم را گرم کردند
“زرد” ، “قرمز” ، “نارنجی”
زمستان در راه است
تو میتوانی دلم را گرم کنی ؟
درختان فقط پاییز را دوام آوردند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:57 ·
atefe
atefe
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد

روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .
دیدگاه · 1393/02/11 - 22:24 ·
6
zahra
zahra
بودنم تو را برگی بود در شلوغی شاخسار یک درخت
و نبودنم برگی است که چرخ زنان روی فراموشی پاییز تنت گم خواهد شد! بدرود
برای اخرین بار بر آواز گیجت بوسه میزنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:48 ·
1
zahra
zahra
بهار! سرسبزیت رابه رخم نکش
به چه دردم میخورد
وقتی چشمانم در پاییز نگاهش مانده
وقتی تاریخ فقط تا زمستان باما بود
وقتی دستانش از برف پاکتر بود...
من با خاطره هایم در زمستان حبس شده ام
بهار زودتر برو...
رنج دوریش را بیشترنکن
سفیدی میخواهم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:47 ·
1
Noosha
gif.gif Noosha
باران ببارد یا نبارد


چتر داشته باشم یا نداشته باشم


پاییز باشد یا نباشد


هیچ کدام برایم فرقی ندارد


من از تمام رمانتیک های آبــَکی


خسته شده ام...!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/6 - 23:34 ·
6
Ryhan
PicSpeed 1196153381.jpg Ryhan
دل -بی تو-درون سینه ام می گندد
غم-ازهمه سو-راه مرامی بندد
امسال بهاربی تویعنی پاییز
تقویم به گورپدرش می خندد...
دیدگاه · 1393/02/5 - 00:46 ·
12
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/02/2 - 22:05 ·
5
bamdad
bamdad
چه تلخ محاکمه میشوند پاییز و زمستان، که برای جان دادن به درخت جان می دهند،
و چه ناعادلانه کمی آنطرف تر همه چیز به اسم بهار تمام میشود
دیدگاه · 1393/01/31 - 21:26 ·
3
zoolal
zoolal
نیما یوشیج در جشن تولد یک سالگی فرزندش نوشت :
تو هم اکنون یک بهار و یک تابستان
و یک پاییز و یک زمستان رادیده ای
! از این پس همه چیز در زندگی تو تکراریست
به جز مهربانی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 16:40 ·
8
bamdad
bamdad
دلم برای پاییزی تنگ است که به بودنت گرم بود.

به تو که وجودت پاییزم را بهاری کرد و رفتنت بهارم رو پاییزی!!!

بهار که می رسد،

طبیعت که جان می گیرد،

درختان که بیدار می شوند

سبزه ها که لبخند زنان سر از خاک بر می‌ آورند

عطر بنفشه که فضا راآکنده می کند،

حوض حیاط مادربزرگ که پر از ماهی های قرمز و بازیگوش

می شود

باز دل هوایت را می کند

فرقی نمی کند انگاراولین روز پاییز باشد

یا

اولین روز بهار

دل بهانه ی تو را می گیرداما افسوس ....

افسوس که جوابی جز سکوت دریافت نمی کند!

:(
دیدگاه · 1393/01/26 - 21:03 ·
7
Majid
Dlovan-Big-06.jpg Majid
خراطها نامه

قصه ی ما شروع میشه از یکی بود یکی نبود / از نت های عشقی که باز بینش سکوت افتاده بود

جوابم کردن دکترا نمی دونم چه مرگمه / اونی که عاشقش بودم الان تو فکر ترکمه

پرنسس قصه ی من بهم میگه مسافره / من غمگینم ولی اون چی؟خیلی آسوده خاطره

وقتی که دلت می گیره از من شکایت می کنی / بگی نگی باز داری به بی مهری عادت می کنی

از دلتنگی حرف می زنم درخواست مهلت می کنی / زنگ میزنم باز اشغاله تو با کی صحبت می کنی؟

من که تو تکیه گاهمو روی چشام نشوندمت / حرف آخر گفتی بهم تو عاشقی پیچوندمت

شکستی بالمو حالا بیا و مرهمم بده / زیاد بال و پرت دادم یه بار بال و پرم بده

اینو زدم تا بدونی که مرد تو دردی داره / باورم کن زدم ولی هنوزم اشکام می باره

زندونی نگاهتم تو دیگه داغونم نکن / اگه میخوای بری برو یه لحظه آرومم نکن

نمی دونی نمی تونی که بمونی واسه قلبم / نمی ذارم که برگردی می مونم به پای حرفم

قبل رفتن بهم بگو دلیل رفتنت چیه؟ / بهم نگو قسمت نبود بگو که همدمت کیه؟

عزیز من بهم بگو کی اومده به جای من؟ / خداییش این همه بدی بدون نبود سزای من

دیگه مجبور نیستی گلم هر جا میری بهم بگی / تک ستاره ی قلب من بی تو چه تلخه زندگی

فردا داره پاییز می یاد کمین کرده واسه گلم / از تنها عشق زندگیم چطور باید دل ببرم؟

قرار تنهایی ما روز جدایی مون رسید / عشق من حواسش نبود چشمای خیسمو ندید

خدانگهدار عزیزم اما بدون دوست دارم / میخوام که قبل رفتنت سر روی شونت بذارم

قلب تو دریاست گل من نگاهت چه دل نشینه / داری میری ولی بدون جای اسمت نقطه چینه

نفرین تو رو نمی کنم الهی که خوشت باشه / دعا می کنم که خدا مواظب خودت باشه

خداحافظ گل نازم برو دیگه نکن دل دل / اگه دوسم داری برگرد بکن رفتنتو کنسل

وای گل من داره میره زود باش خدا کاری بکن / تسلیت قلب صبورم بشین گریه زاری بکن

بیا حالا منو ببین که همدم غم ها شدم / به لطف بی وفایی هات تنهاترین تنها شدم

وقتی که رفتی غرق شدم تو این دریای بی کسی / جز عکس و گل خشک تو ندارم من هم نفسی

از بعد رفتنت شدم یه بی پناه بی نشون / من موندم و مردم پست با یک دنیا زخم زبون

کار من این روزا شده کارتن خوابی و ولگردی / چشم به راهتم با این که می دونم برنمی گردی

همخونه ی سابق تو الان آواره هست دیگه / با این که داره می میره با لحنی دلواپس میگه

خاکم نکنید بذارید که عشقمو صدا ک
... ادامه
zoolal
zoolal
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/24 - 00:15 ·
5
bamdad
bamdad
پاییز یـــــــــــا زمستان چه فرقی دارد؟


حضورت، صدایت، نفس هایت وگرمی دستانت . . . .


بهـــــ ـــ ــــــاری میکند سرزمین مرا..
... ادامه
bamdad
bamdad
آرام هستم ....


درست مثل درختی که در فصل پاییز,
همه ی برگ هایش را باد برده است ...
دیدگاه · 1393/01/21 - 17:51 ·
5
bamdad
bamdad
پاییز که میشود
بهار از یاد تقویم میرود
من میمانم و
تقویمی که انتهایش
سرمای زمستان است
دیدگاه · 1393/01/21 - 16:13 ·
7
bamdad
bamdad
قلب...

مهمانخانه نیست...

دو سه ساعت و یا دو سه روزی توی آن بمانند و...

بعد بروند...

قلب... لانه ی کنجشک نیست که در بهار ساخته شود... و...

در پاییز, باد آن را با خود ببرد...

قلب...؟؟؟؟!!!!

راستش نمیدانم که چیست...!

اما... این را میدانم که...

جای آدم های خیلی خوب است!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/18 - 21:34 ·
4
bamdad
bamdad
نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد .

یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
" این نیز بگذرد "

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است.

یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم ،
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
... ادامه
zoolal
zoolal
رفتن ات تجربه ای است تلخ

اما معصوم

مثل افتادن برگ

مثل رنگ پاییز

مثل خندیدن غم...
دیدگاه · 1393/01/17 - 08:51 ·
1
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
نگاه کن واسه تو قلبم چجوری داره می کوبه

فقط خوبم به شرطی که ببینم حال تو خوبه

واسه گرفتن دستات چه حسی داره دست من

نفس تند تر میشه واسه کنار تو بودن

مثل احساس تنهایی زیر بارون پاییزی

تو حتی موقع رفتن چقدرزیبا غم انگیزی

کنارم باش تا آخر من از تنهایی بی زارم

حواست نیست یادت نیست تو رو خیلی دوست دارم
... ادامه
bamdad
bamdad
فصلی ست بین فصل پاییز و زمستان؛

من نام آن را می­گذارم فصل گریه؛

فصلی که جان به آسمان نزدیک می­گردد...
دیدگاه · 1393/01/7 - 21:55 ·
7
bamdad
bamdad
دلم نگرفته از اینکه رفته ای …


دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی … !!!...



شنبه:عکس های یادگاری..



یکشنبه:نمایشگاه عکاسی..



دوشنبه:پنجره..



سشنبه:روز آخر پاییز..



چهارشنبه:خط خطی کردن یک کاغذ..



پنجشنبه:خریدن یک کلاه..



جمعه:این هفته هم ندیدمت..

{-118-}
دیدگاه · 1393/01/7 - 00:31 ·
6
bamdad
bamdad
بهار که از راه می‌رسد…
جوانه سر می‌زند، شکوفه می‌شکفد،
باران نم‌نم می‌بارد آسمان نفس می‌کشد،

اما…

بهار که از راه می‌رسد…
زمین سبز می‌شود بلبل نغمه خوان می‌شود،
روز نو می‌شود سال نکو می‌شود،

اما… تو چطور؟!

اگر شکوفه شکوفه بروید
و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟!

اگر زمین زمین سبز شود
و هنوز برگ‌های پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟!

اگر باران باران طراوت ببارد
و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟!

اگر روز روز نو شود
ولی چشم‌هایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟

اگر گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید
بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟

اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟
بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند

تا… بهار شوی…

بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن.
که بهار می‌آید و می‌رود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که بمانی بهارآفرین خواهی شد

بیا و تو بهار آفرین باش،
تا دشت دشت مهربانی بروید…
هزار هزار خنده بشکفد…
باران باران محبت ببارد…

تـــــــــــو بـــــــــــــهار آفریــــــــــــن بـــــــــــــــاش!
{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/01/1 - 23:47 ·
6
صوفياجون
Saeed-Shayesteh---Shabe-Eid.jpg صوفياجون
{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}

من هنوز به یاد عیدای قدیم
به عشق ماشینکای کاغذیم
وقتی مادر پای هفت سین بهم میگفت
قول بدیم بهم دیگه دروغ نگیم
میرم سوی این بهار زندگی
هنوزم به عشق عیدای قدیم
یاد روزا یاد شب ها یاد ایران قدیم
دست به دست همو عاشق تن به بارون میزدیم
یاد صوت دلنشین لبو داغه مثه قند
یا که آواز شیرین فال گردو سر بند
شب عیدا یادته
شور و غوغا یادته
سبزه ی سیزده بدر کنار دریا یادته
آتیش بازی یادته شب چهارشنبه ی سال
خنده هایی که دیگه شده این روزا محال
فصل پاییز برگای زرد
حتی اون روزا قشنگ بود
مهربونی توی سینه
دل واسه همدیگه تنگ بود
برف شبهای زمستون
آدم برفی های خندون
یاکریما صبای زود
چه بودن شاد و غزل خون
شب عیدا یادته
شور و غوغا یادته
سبزه ی سیزده بدر کنار دریا یادته
آتیش بازی یادته شب چهارشنبه ی سال
خنده هایی که دیگه شده این روزا محال
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ