یافتن پست: #پسر

√√★nima★√√
√√★nima★√√
دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﺎ اﻣﯿﺪی و ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ روﺑﺮوﯾﺶ اﯾﺴﺘﺎدﻩ ﺑﻮد ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﺎﻣﻼ‌ از او ﻧﺎ اﻣﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ اﻧﻘﺪر دوﺳﺘﺶ داﺷﺖ و ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ او ﻫﻢ دوﺳﺘﺶ دارد وﻟﯽ دﻗﯿﻘﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﻪ او ﻧﯿﺎز داﺷﺖ دﺧﺘﺮ را ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬاﺷﺖ از ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﻮﻧﺪ ﮐﻠﯿﻪ در ﺗﻤﺎم ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ در ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﺴﺘﺮی ﺑﻮد ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮدن ﻏﯿﺮ از ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ دری ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﻪ از ان وارد ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻏﯿﺮ از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ او ﻣﻨﺘﻈﺮش ﺑﻮد ﺣﺘﯽ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪن از ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺧﻮدش ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﭘﺴﺮ دﻟﯿﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ای داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﯽ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻤﺎم ﭘﺮﺳﺸﻬﺎﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﮑﻮت ﺑﻮد ﯾﺎ ﺟﻮاﺑﻬﺎی ﺑﯽ ﺳﺮ و ﺗﻪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ اﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺑﻮدﻧﺶ اﻧﻬﺎ اﻋﺘﺮاف داﺷﺖ ﺗﺤﻤﻞ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﺷﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﺪ او را ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺑﻪ او ﮔﻔﺖ ﮐﻪ از زﻧﺪﮔﯽ اش ﺧﺎرج ﺷﻮد ﺑﻪ ﻧﻈﺮ دﺧﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ اش ﮐﻪ ﻫﺮ روز ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﺎ دﺳﺘﻪ ﮔﻠﻬﺎی زﯾﺒﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﭘﺴﺮ ﻻ‌ﯾﻖ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮی ﭘﺴﺮ ﺿﺮﺑﻪ ای زد زاﻧﻮﻫﺎی ﭘﺴﺮ ﻟﺤﻈﻪ ای ﺳﺴﺖ ﺷﺪ و رﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾﺪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻣﺜﻞ ﯾﺦ ﺑﻮد وﻟﯽ دﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ ﭼﻮن دﯾﮕﺮ رﻓﺘﻪ ﺑﻮد و ﭘﺴﺮ راﺑﺮای . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮک ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﻮد ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﭼﻪ دﻧﯿﺎی ﻋﺠﯿﺒﯽ اﺳﺖ در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ادﻣﻬﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ان ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ اش را ﻣﺠﺎﻧﯽ اﻫﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺗﻮﻣﺎن ﭘﻮل ﺑﮕﯿﺮد و ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﻮد ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺶ در ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎل ﭘﺴﺮ از ﺷﺪت ﺿﻌﻒ روی زﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و ﺧﻮﻧﻬﺎﯾﯽ را ﮐﻪ از ﭘﻬﻠﻮﯾﺶ ﻣﯽ اﻣﺪ ﭘﺎک ﻣﯽ ﮐﺮد و ﭘﺴﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺳﺮ ﻗﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮدش دادﻩ ﺑﻮد ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎ ﺑﻮد او ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺖ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ ﺧﻮد را ﻣﺪﯾﻮن او ﺑﻤﺎﻧﺪوﻟﯽ ای ﮐﺎش دﺧﺘﺮ از ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺴﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ او ﻋﺎﺷﻖ واﻗﻌﯽ اﺳﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/19 - 23:14 ·
1
رضا
رضا
واسه تست پاک شدن پیغامهای چت بصورت خودکار باید 6 ساعت صبر کنم نمیدونم چرا مشکل داره یه بخشی حذف میشن بقیه انگار پاک نمیشن .
๓เรร-รєթเ๔єђ
1405068341483291_large.jpg ๓เรร-รєթเ๔єђ
پــِـســــمـَــلَـــم و بـــــآبــــآش .... {-101-}


هـَـــمـــیــن اَلآن یــِـهـــویــــی ... {-126-}

{-168-}
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﭘﺴﺮ داﯾﯿﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ دﺧﺘﺮی دوﺳﺖ ﺷﺪ ﭼﻨﺪ وﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺷﻮﺧﯽ ﺷﻮﺧﯽ راﺑﻄﻪ ﺷﻮن ﺟﺪی !ﺷﺪ "دﺧﺘﺮﻩ دﯾﻮوﻧﻪ ش ﺷﺪﻩ ، ﺟﻮری ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﯿﻎ رو دﺳﺘﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ "راﻣﺘﯿﻦ

اﻻن ﯾﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺳﺖ ﺑﺰرگ ﻫﺎی ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮن ﮐﻪ ﭼﻄﻮر ﺑﻪ دﺧﺘﺮﻩ ﺑﮕﻦ ﺑﻬﺖ . دروغ ﮔﻔﺘﻪ

.

.

.

.

.

.

.

اﯾﻦ اﺳﻤﺶ راﻣﺘﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ اﺻﻐﺮﻩ{-7-}
دیدگاه · 1393/06/17 - 20:23 ·
1
√√★nima★√√
√√★nima★√√
:ﮔﻼﯾﻪ ﻫﺎی ﯾﮏ ﭘﺴﺮ از دﺧﺘﺮان !ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﺟﻮرﻩ ﺑﺎﻫﺎﺗﻮن ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺷﺪﯾﻢ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮدﯾﺪ،ﻣﻮﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮدﯾﻢ اﺑﺮوﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺮداﺷﺘﯿﺪ،اﺑﺮوﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﺑﺮداﺷﺘﯿﻢ دﻣﺎﻏﺘﻮﻧﻮ ﻋﻤﻞ ﮐﺮدﯾﺪ،دﻣﺎﻏﻤﻮﻧﻮ ﻋﻤﻞ ﮐﺮدﯾﻢ ﺻﻮرﺗﺘﻮﻧﻮ ﺑﻨﺪ اﻧﺪاﺧﺘﯿﻦ،ﺻﻮرﺗﻤﻮﻧﻮ ﺑﻨﺪ اﻧﺪاﺧﺘﯿﻢ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﻣﺶ ﮐﺮدﯾﺪ، ﻣﻮﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﻣﺶ ﮐﺮدﯾﻢ .وﻟﯽ ﺧﺪاﯾﯽ ﺳﺎﭘﻮرت ﺗﻨﮕﻪ.......{-7-}
دیدگاه · 1393/06/17 - 19:43 ·
1
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﭘﺴﺮﻩ ﻧﻪ درس ﺧﻮﻧﺪﻩ ، ﻧﻪ ﺧﻮﺷﺘﯿﭙﻪ ، ﻧﻪ ﭘﻮل دارﻩ ! ﺧﻼﺻﻪ ﺑﮕﻢ ﺻﻔﺮ !ﺻﻔﺮ ازش ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ ازدواج ﮐﺮدی ؟ ! . . . ﺑﺎ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻨﻮز دم ﺑﻪ ﺗﻠﻪ ﻧﺪادم ! . . . ﻻﻣﺼﺐ ﺗﻮ ﺧﻮدت ﺗﻠﻪ ای{-11-}
دیدگاه · 1393/06/17 - 19:23 ·
Mohammad
cMLKhRHjzH.jpg Mohammad
وَاللَّهِ لَابنُ أبي طالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ.
به خدا سوگند كه اُنس پسر ابوطالب به مرگ از انس كودك به پستان مادرش بيشتر است.
نهج ‏البلاغه(صبحی صالح)ص52 ، خطبه 5 {شبیه این حدیث در نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص56)
... ادامه
√√★nima★√√
√√★nima★√√
از ﭘﺴﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪم ﭼﺮا ﻣﻮﻫﺎت ﺳﯿﺦ ﺳﯿﺨﯿﻪ؟ ﮔﻔﺖ ﯾﮑﯿﺸﻮن ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﻪ اﺣﺘﺮاﻣﺶ واﯾﺴﺎدن (: ﺑﻪ ﺧﺪا ﺗﻮ زﻧﺪﮔﯿﻢ اﯾﻨﻘﺪ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮدم{-11-}
دیدگاه · 1393/06/15 - 03:12 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
دختره عکس گذاشته از خودش

بعد پسره خیلی ریلکس و غیورانه

اومده زیرش کامنت گذاشته :

دماغ خودته یا لنــز گذاشتی!

بعد انتظار دارید هواپیما سقوط نکنه؟

انتظاره دارید زلزله نیاد؟ :|
bamdad
94572645548047264576.jpg bamdad
من خودم
مریم ، شقایق ، نیلوفر ، شیما
البته به اسم مامانشم ربط داره ها
{-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
rooze-dokh-Patugh.ir-3.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
(س) و باشه (به خودم){-32-}{-77-} پسرای ِ بی مرفت تبریک نگیناااااا {-39-}{-172-}
صوفياجون
صوفياجون
سلوووووو دیشب جاتون خالی پسر بود البته ما هم هست بعد کل محل عروسیش بودن از سوپرمارکتی تا سبزی فروش و کافی نتی اصن خیلی خنده دار بودش {-7-}{-7-}{-18-}{-18-}{-11-}{-33-}
دیدگاه · 1393/06/4 - 18:59 ·
3
حامد@ پسر تنها
axblog-ir22.jpg حامد@ پسر تنها
@tarane
مشهدی رسیدن بخیر کادوقبلی که نرسید {-7-} از مشهد چی اوردی برامون {-11-}
bamdad
bamdad
پسرک توی تاکسی یک شکلات درآورد و خورد و بعد یکی دیگه و پشت بندش یکی دیگه.
مردی که کنارش نشسته بود بهش گفت: هیچ می دونی که زیادی شکلات خوردن برای دندون هات بده؟
پسرک در جوابش گفت: پدربزرگ من 135 سال عمر کرد.
مرد پرسید: این به خاطر خوردن شکلات بود.
پسرک: نه پدربزرگم همیشه سرش به کار خودش بود...

{-15-}
رضا
13-11-3-1051504.jpg رضا
soheil
soheil
مقصر دخدرا نيستن که!

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
انقده خوبن و ماهن که پسرا به يدونش قانع نميشن»»»»»»»
اینم به افتخاره دخترااااااااااااا
... ادامه
niushaaaaaaa&pouriaaaaaaaa
332915904378201066922.jpeg niushaaaaaaa&pouriaaaaaaaa
عشقه پمنه این پسره
ولی رفففففتتتتت
دیدگاه · 1393/05/19 - 22:35 ·
5
bamdad
bamdad
پسرها:
۱- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.
۲- کارت رو داخل دستگاه میذارن.
۳- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.
۴- پول و کارت رو میگیرن و میرن.


دخترها:
۱- با ماشین میرن دم بانک.
۲- در آینه آرایششون رو چک میکنن.
۳- به خودشون عطر میزنن.
۴- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.
۵- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
۶- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.
۷- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.
۸- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.
۹- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.
۱۰- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.
۱۱- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.
۱۲- کارت رو وارد دستگاه میکنن.
۱۳- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.
۱۴- کد رمز رو وارد میکنن.
۱۵- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.
۱۶- کنسل میکنن.
۱۷- دوباره کد رمز رو میزنن.
۱۸- کنسل میکنن.
۱۹- دوستشون رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه.
۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن.
۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده.
۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.
۲۳- دستگاه ارور (خطا) میده.
۲۴- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.
۲۵- انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن.
۲۶- پول رو میگیرن.
۲۷- برمیگردن به ماشین.
۲۸- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.
۲۹- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.
۳۰- استارت میزنن.
۳۱- پنجاه متر میرن جلو.
۳۲- ماشین رو نگه میدارن.
۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانک.
۳۴- از ماشین پیاده میشن.
۳۵- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذار برای آدم)
۳۶- سوار ماشین میشن.
۳۷- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.
۳۸- آرایششون رو توی آینه چک میکنن.
۳۹- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.
۴۰- مندازن توی خیابون اشتباه.
۴۱- برمیگردن.
۴۲- میندازن توی خیابون درست.
۴۳- پنج کیلومتر میرن جلو.
۴۴- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا انقدر یواش میره

{-105-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
زن به شوهرش : از دست اين مامانت خسته شدم ، بهم توهين كرد ... شوهر : مامانم كه 3 ماهه مسافرته ، چطور توهين كرده؟! زن : پستچي نامه آورد ... منم خوندم ، خوندم ، خوندم ، تهش نوشته بود ، فضول خانم ، اگه سيرخونديش ، بده پسرم بخونه{-13-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مورد دااااشتیم.... . . پسره واسه صندلی مترو خودشو زده ب حاملگی... کصاااااااافففط{-15-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
الان پسرا اونقدر دیر ازدواج میکنن که مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری . . . . . . . . دیده مادرزنش قبلا دوست دخترش بوده!!!{-7-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دختره میخاد بره بـــیرون ... مــامـــانش : بـــرو مراقب خـــودت بـــ اش بــابـــاش : شـــب زود بــرگرد دوس پـــسرش : تو .. مــیخوری بـ ــری بـــیرون بـــشین ســـر جـــات تـــا ســـگ نـــشدم{-15-}
bamdad
bamdad
داستان باغبان و چیدن سیب(از زبان سیب)

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود…دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
” او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! ”پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
” مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! ”سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت

{-35-}
bamdad
bamdad
ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍ :
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮ : ﺗﻮ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻋﺸﻖ ﻣﻨﻮ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ،ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻧﺰﻥ،ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ :ﺁﺭﻩ ﻟﯿﺎﻗﺘﺖ ﻫﻤﻮﻥ gf ﻗﺒﻠﯿﺖ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺧﻼﻕ ﮔﻨﺪﺕ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺖ ﮐﻨﺎﺭ،ﺑﺎﯼ .
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﮕﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ؟؟ﺑﺎﯼ .
ﭘﺴﺮ : ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ؟ﭼﮑﺎﺭﮐﺮﺩﯼ؟ !!!ﺑﺎﯼ .
ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﺭﻩ ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﮕﻪ؟ ﺑﺎﯼ .
ﭘﺴﺮ :ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮔﻠﻢ،ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ :ﭼﺮﺍ ﻋﺸﻘﻢ،ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺳﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﭘﺲ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻌﻼ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻦ، ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺑﺎﺷﻪ،ﺑﺒﺨﺶ،ﺑﻮﺱ،ﺏﺍﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﺪﺍﺕ،ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ،ﺑﺎﯼ،
ﺷﻤﺎﻡ ﺑﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ،ﺑﺮﻭ ﺑﯿﻨﻢ، ﺑﺎﯼ !!!!!!!!!!!!!
ﯾﻌﻨﯽ ﯼ ﻣﺸﺖ ﺭﻭﺍﻧﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺗﺸﮑﯿﻞ
ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﺎﻱ

{-126-}
رضا
رضا
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ