یافتن پست: #پنجره

bamdad
bamdad
یک فصل باران دلتنگی

یک پنجره دیدار یخ زده

یک آفتاب شب زده.............

چه ترکیبی!

چقدر روزگارم یک دست و صاف است......................
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 17:10 ·
4
bamdad
bamdad
همه شب از پنجره اتاق درختان را تماشا می کنم...رقص لاله عباسی ها در باد؛نور کم سوی چراغ ها و راهروهای خالی؛خالی از حضورت .و قدم هایت....کاش بودی،تا دلم اینقدر تنها نبود.
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 17:04 ·
5
bamdad
bamdad
Noosha صوفياجون arezoo
به غسالخانه نبرید مرا…
من از مرده شورها میترسم،
آنها عاشق من نیستند که نوازشم کنند
میترسم کبود کنند تمام بدنم را…
بگویید او خودش بیاید…
بگویید خودش کفنم کند…
رو به قبله نه،رو به آغوشش…
بگویید ببندد چشمهایم را، و لبانم…
نه نه نگذارید ببوسد لبانم را…
شنیده ام شگون ندارد…
بگویید بجای اذان و دعا،نامش را آنقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا ..!
بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود…
برود و برنگردد…
آخر وقتی هست دل مردن ندارم…
همین… تمام شدند حرفهایم…
اگر نیامد،فقط…فقط به او بگویید همین خیابان ها و پنجره ها قاتل جانم شدند…
بگویید او بی تقصیر است فقط کمی ، کمی نیامد…
خداوندا امضا کن…
به یکتایی ات قسم،کم آورده ام…
بازکن نامه را،استعفاى من است از زمینت…
مبارک خودت باشد
اینجا کسی مرا دوست ندارد…
bamdad
bamdad
گاهی واقعا خیال می کنم،

روی دست خدا مانده ام!

خسته اش کرده ام!

راهی نیست...

باید چمدانم را ببندم،

راه بیفتم... بروم...

و می روم..

اما به درگاه نرسیده از خودم می پرسم:

کجا... ؟!

کجا را دارم؟! کجا بروم؟!


دلواپسِ غربتِ من نباش

در این دیار

پنجره ها

عادتِ دیرینه‌‌ای دارند

به باران

و باران به خیسی خیابان

و خیابان‌ها به آدم‌هایِ تنها

آدم‌هایی‌ که در تاریکی‌ شب می‌‌دوند

تا زودتر به خانه‌های سردشان برسند

آدم‌هایی‌ که دردِ بیکسی خود را فراموش می‌‌کنند

و به عزیزشان می‌‌نویسند

دلواپسِ غربتِ من نباش

اینجا بعد از تو

پنجره

و باران

نزدیکترین‌ها هستند به من

و خیابان

خیابان ... هنوز هم راهیِ است برای رسیدن
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/21 - 23:59 ·
8
bamdad
bamdad
پنجره های عالم را خواهم شکست گر بدانم غروب را با دلگیری به تماشا نشسته ای...
دیدگاه · 1392/12/21 - 22:20 ·
6
bamdad
bamdad
امروز را به باد سپردم

امشب کنار پنجره بیدار مانده ام

دانم که "بامداد"

امروز دیگری را با خود می آورد

تا من دوباره

آن را بسپارمش به باد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/20 - 14:42 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
0.344669001392083558_taknaz.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
bamdad
bamdad
دلتنگي...


و اينك باران

بر لبهء پنجرهء احساسم مي نشيند

و چشمانم را نوازش مي دهد

تا شايد از لحظه هاي دلتنگي عبور كنم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/20 - 10:46 ·
4
bamdad
bamdad
صبر کن سهراب! آری…



تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!



اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین



جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا



نیست… صبر کن سهراب!



قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/17 - 20:00 ·
8
bamdad
bamdad
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود، با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد، اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده می‌شد، او می‌ایستاد، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.

زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همین‌طور بین راه می‌ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ به نظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!

یادمان باشد هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی، خدا کنارمان است؛ پس لبخند را فراموش نکنیم!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/16 - 12:24 ·
6
bamdad
bamdad
هر دم

به هر هوس

می آیی ُ

سنگ ِ بی اعتنایی می زنی

به پنجره ی احساس ِ دل؛

و می شکنی

بغض ِکال ِ تنهایی را

مقصر تو نیستی !

دیوار دل کوتاه است...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/14 - 22:04 ·
6
شهرزاد
شهرزاد
تو خوابیده ای
آرام
و من پشت پلک تو
آنقدر می بارم
تا پنجره را باز کنی
دستهات را زی بگیری
و بخندی

عباس معروفی
دیدگاه · 1392/12/14 - 10:43 ·
7
...
Havaye Khoone text Moein متن آهنگ هوای خونه از معین.jpg ...
هوای خونه ازدوریت﷼
داره هرلحظه میگیره
بیابرگردبامن باش
همین الانشم دیره
کناره پنجره هرروز
میشینم تاتوبرگردی
ببین باطعم آغوشت
منوعاشقترم کردی
یه جوری عاشقت هستم
که بی توساده میمیرم
هنوزم باخودم میگم:
""یه روزدستاتومیگیرم""
هنوزم ازتب دستات
لبالب غرق آتیشم
هنوزم باورم میشه
که من باتویکی میشم
یه حسی میگه اینجایی
چقدرشیرینه احساسم
تونزدیکی به دستامو
نوازشهاتومیشناسم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/13 - 16:02 ·
5
...
33love.rzb.ir-01.jpg ...
یه پنجره...##
دیدگاه · 1392/12/12 - 23:00 ·
7
bamdad
bamdad
دل شکسته ای کنار پنجره سیگار میکشید



خسته بود



انقدر که یادش رفت بعد از اخرین پک سیگار



سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/12 - 22:48 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
معجزه‌ها با باد رفته‌اند
و چشمانی که چشم مرا گرفت
همیشه در حاشیه‌ی آینه جا ماند
و پشت پنجره چقدر نیامد
آنکه قرار بود
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد
چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
دیدگاه · 1392/12/11 - 22:41 ·
7
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
مهربانی باغ سبزی است که از روزنه پنجره ها باید دید
مهربانم مگذار لحظه ای روزنه پنجره ها بسته شود
دیدگاه · 1392/12/11 - 22:36 ·
3
bamdad
bamdad
خدایا آن زمان کــــــــــــــــه


پنجره ای برای تماشا و


حنجره ای برای صدا زدن ندارم ،


امیدم به توستـــــــــــــ


پس بی آنکه نامـــــــــم را بپرسی


و دفترهای دیــــــــروزم را ورق بزنی ،


نگاهــــــــــــــــم کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/10 - 21:00 ·
6
bamdad
bamdad
با تو هستم با تویی که زل زدی تو مانیتور دنبال چی میگردی؟

بیخیال.

از فکر بیا بیرون. لبخند بزن. ناراحت نباش بخند. جییییغ بزن.

برو لب پنجره داد بزن. تو خودت نریز.

هر کی بهت بد کرد مطمئن باش ! زمین گرده.

هر کی دوست نداشت لیاقت نداشته!

الکی حرص نخور. تو خوب باش میون این همه بدی.

تو. من. هممون. شاید همین فردا. شاید..! نباشیم. نباشم.

پــــــــــــــــــــــــــــــس بخند!
... ادامه
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ