یافتن پست: #چایی

رضا
رضا
خسته شدم .
رضا
رضا
2 ساعته اومدم یکی یه چایی نیاورد :(
Reza Babaei
Reza Babaei
ما یه بار گازمون قطع بود
مجبور شدیم سماور رو عصبانی کنیم که جوش بیاره، بعد چایی خوردیم!
ما اینــیم دیگه{-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
9f8ddd1f99da994899b5633efef45367.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Mohammad
ya abolfazl 1.jpg Mohammad


خدا رو شکر محرمت رو دیدم دوباره آقاجون

نمردم و دیدم که چشمهام بارون میباره آقاجون

دربه در کوچه نشین دوباره مهمون توه

تموم قصه همینه دلم پریشون توه

ابر نگاهم میباره به هوای حرمت

روزی چشمم دوباره می رسه از کرمت

دلم مثل برگ گلی که خشک و بیرنگه آقام

فقط میخوام گریه کنم دلم برات تنگه آقام

وای غریب آقام

وقتی میام خونه ی تو اسمم رو از یاد میبرم

حس می کنم نگام می کنی وقتی میسوزه جگرم

رسیده اون شبهایی که به نوکرات سر میزنی

کاشکی یه بار جلوه کنی شبی که نزدیک منی

منم که عمری اسیرم اسیر کرب و بلا

مرده و حرفش می میرم میون سینه زنا

آب حیاته به خدا چایی روضه های تو

مرحله ی آخر عشق سینه زدن برای تو

وای غریب آقام

گذاشتی منت به سرم اجازه دادی که بیام

بذار بمونم تا ابد عالم رو بی تو نمی خام

آتش سینم میرسه به دریای چشم ترم

کار من رو یک سره کن یک ساله که منتظرم

محرم تو تموم دلیل بودنمه

فشار بغض گلومه زخمی که رو تنمه

دوباره انگار که یکی میون این قلب منه

روضه ی عباس میخونه دلم رو آتش میزنه

وای یل کربلا

مداح :
... ادامه
[فایل]
ParNiyA
4247.jpg ParNiyA
بفـــــرمایــــید شـــــــــکلات
ıllı YAŁĐA ıllı
f339f6b022d36793aac000e9aba18190.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
1393983_593374750755870_1427474815_n.jpg صوفياجون
{-23-}{-185-}{-197-}
خودم رنگارنگ خیلی دوست دارم
ساقه طلایی هم دوست دارم با چایی میچسبه{-197-}{-197-}
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
وای چقد دیدگاه ، خسته شدم{-3-}
amir hossein
amir hossein
ما یه بار گازمون قطع بود

مجبور شدیم سماور رو عصبانی کنیم که جوش بیاره ، بعد چایی خوردیم !
amir hossein
amir hossein
میگن تو بهشت نیم ساعت که درس خوندی مامانت میاد با یه لیوان چایی و یه کیک شکلاتی میگه عزیزم خسته شدی دیگه بسه برو فیسبوکت رو چک کن!!!
دیدگاه · 1392/07/12 - 20:27 ·
6
amir hossein
amir hossein
یه بار بابام گفت برو چایی بریز،
منم گفتم شما نزدیکتری به آشپزخونه شما برو بریز بیار بخوریم!
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری،
تو برو بریز بیار بخوریم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/8 - 22:21 ·
9
iman
iman
دوس دخترم داش چایی میخورد ...
قند دم دستش نبود ...
.

.

.
هی منو یه ماچ میکرد یه قلوپ چایی میخورد ...
منو یه ماچ میکرد یه قلوپ چایی میخورد...
در این حد من شیرینم حالا هی شما باور نکنید :))
iman
iman
شب همگی خوش تا دیداری دیگر بدرود{-107-}{-83-}
MahnaZ
MahnaZ
یارو تا دیروز توی خونه شون نمیزاشتن چایی بخوره،
که یه وقت شب سیل نیاد
حالا به ما که رسیده میگه : قهوه ، فقط تلخ باشه پیلیززز{-15-}
parastou
parastou
یه بار بابام گفت برو چایی بریز-sigar-
منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم ![NW-55]
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست {-15-}گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم{-38-}{-33-}
دیدگاه · 1392/06/24 - 21:26 ·
5
iman
iman
دختر بودن یعنی “خوب به سلامتی لیسانس هم که گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم”
::
دختر بودن یعنی “کجا داری میری؟”
::
دختر بودن یعنی ” دخترو رو چه به رانندگی ؟ ”
::
دختر بودن یعنی ” تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم “
::
دختر بودن یعنی ” شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده ۱۲ میلیون ؟”
::
دختربودن یعنی ” برو تو ، دم در وای نستا”
::
دختر بودن یعنی همونی باشی که مادر و خاله وعمه ت هستن
::
دختر بودن یعنی ” به به خانوم خوشگل….هزار ماشالاااااا”
::
دختر بودن یعنی “کی بود بهت زنگ زد؟! با کی حرف میزدی؟”
::
دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت
::
دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس کشیدن…
::
دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی …
::
دختر بودن یعنی “ببخشید میشه جزوه تونو ببینم ؟”
::
دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول کنی پاشی چایی بریزی
::
دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن
::
دختر بودن یعنی لباست ۴ متر و نیم پارچه ببره که آقایون به گناه نیفتن
::
دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری که تو عقدنامه نوشته باشه
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 17:20 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
یکی از سوالایی که وقتی ازم پرسیده میشه سعی میکنم نشنوم و صحنه رو با آرامش ترک کنم :آب کتری جوش اومده؟

عواقب بعدی ناجوری داره!
قوری رو باید بشوری ...
چای رو دم کنی ...
صبر کنی رنگ بده ...
یه سینی چایی بریزی ...
اوووووووووووه مسیر زندگی آدم عوض میشه
... ادامه
MahnaZ
Avazak_ir-Love10306.jpg MahnaZ
ﺩﯾﮕﻪ #ﺩﻟﻢ ﻧﻪ #ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻧﻪ#ﺁﻏﻮﺵ ﻧﻪ #ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ
ﻧﻪ ﺣﺘﯽ
#ﺁﯾـــــــــــﻨﺪﻩ ....
#ﺩﻟﻢ ......
.
.
.
.
#ﺑﭽـــــــﮕﯿﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ !
#ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــﯽ #ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ !
#ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ#ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــﻞ #ﺻﻮﺭﺗﻢ
#ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ !
100# ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﺳﺮﺳﺮﻩ ﯼ ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﻡ
ﺑﺎﺯﻡ #ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻢ !
#ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ #ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ !
#ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ #ﭘﻔﮏ ﻭ #ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ !
ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼ #ﻣﺴﺨﺮﻩ
ﺍﻧﻘﺪ #ﺑــــﺨﻨﺪﻡ #ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ #ﺍﺗﺎﻕ !
#ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ ﺯﯾﺮ #ﻣﯿﺰ #ﮐﻼﺳﺎ !
#ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ #ﻗﻠﮏ
#ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ #ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻨﻢ ...
#ﻣﻮﺭﭼﻪﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﻢ !
#ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ #ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ #ﻣــﺎﺩﺭﻡ #ﺍﺷﮑﻤﻮ
ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻪ
#ﻧﻪ #ﭘﯿﺮﻫﻦ_ﺗﻨﻢ !
#ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ #ﺷﺒﺎ ﺗﻮ #ﺧﻮﺍﺏ #ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ
ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ #ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ !
1000# ﺗﻮﻣﻦ ﺗﻮ #ﺟﯿﺒﻢ ﺑﺎﺷﻪ
ﺍﻣﺎ #ﺩﻟﻢ_ﺧــــﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ !
ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ #ﺩﺭﺧﺘﺎ #ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻡ
#ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ ﺑﻌﻀﻲ ﺭﻭﺯﺍ
ﻓﻘﻂ ﻣﻨﺘﻈﺮ " #ﺁﻧﺸﺮﻟﻲ " ﺑﺎﺷﻢ !
ﻭﻟﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺻﺐ ﺗﻮ #ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﻤﻮﻧﻢ !
.
.
.
#ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ #ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
#ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ #ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻢ !

#ﺩﻧﯿﺎﯼ #ﺁﺩﻡ_ﺑﺰﺭﮔﺎ #ﺧﯿـــــــﻠﯽ #ﺳﺮﺩ ﻭ #ﺗﻨﻬﺎﺱ....
iman
iman
پوستِ برنزه ات
سرخی ِ لبهایت..
پک زدن به سیگارت
را دوست دارم..
کنارم بنشین
فقط به قد ِ
نوشیدن ِ چایی
شیرین ـی
با طعم ِ لـــبـهـــــایت.
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/27 - 00:36 ·
6
رضا
رضا
اینگونه نباشد ما بیاییم و شما نباشید شب که برگشتیم انتظار داریم سرعت حرکت نوشته ها در صفحه نمایش زنده مثل سرعت نور باشد باشه ؟ {-7-}
Morteza
Morteza
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/24 - 12:05 ·
6
نگار
نگار
یارو تا دیروز توی خونه شون نمیزاشتن چایی بخوره که یه وقت شب سیل نیاد حالا به ما که رسیده میگه : قهوه ، فقط تلخ باشه پیلیززز …{-64-}
دیدگاه · 1392/05/22 - 00:49 ·
9
Mohammad
LXvvRJeakD.jpg Mohammad
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
الکی به مامانم گفتم من از فیس بوک پول در میارم،الان دو روزه سر هر 3 ساعت برام چایی و کیک میاره می گه خسته نباشی
دیدگاه · 1392/05/21 - 15:19 ·
2
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ