یافتن پست: #چهل

mostafa AZ
mostafa AZ
ای کسانی که دم از رفاقت میزنید . . لااقل هر ۳۹ روز یکبار احوالی از دوست خود بگیرید که اگر مرده بود به چهلمش برسید
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
32poa9rbbpcwzm9cjy5.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ســـوم
هفتــــم
چهلـــم
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر
بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟
دیدگاه · 1392/10/1 - 23:35 ·
9
MahnaZ
6jr1782qhhxatq3x80p3.gif MahnaZ
دنیا و شد
و شهر ؛
میدانی ؛ آخر را به خاک و خون کشیده بودند ...
، نه ؛ از آن واقعه گذشت.
بر
mostafa AZ
mostafa AZ
ﺷﺎﺭﮊ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ . . . . . . . . . . . . . ﺁﺩﺭﺱ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺬﺭﯼ ﻣﯿﺪﻥُ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ... ﭘﻨﭻ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ : ﻗﯿﻤﻪ... ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ : ﺁﺵ... ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ : ﺷﻠﻪ ﺯﺭﺩ ﯾﺎ ﭼﺎﯾﯽ: |
... ادامه
...
(9).jpg ...
.
صوفياجون
صوفياجون
MahnaZ
آجییییییییییییییی کوووووووووجاییییییییییییییییییییییی دلم تنگولید واست خیلییییییییییی {-109-}{-109-}{-109-}
زود تند سریع خودتوووو برسون {-133-}{-133-} {-153-}{-153-}
{-153-} {-190-}
Noosha
6fdfb312bf484afa0669653d7ebd13be-425 Noosha
شهر
اتوبانی که از ساختمان چهل طبقه گذشته{-41-}
Morteza
DSC00219.jpg Morteza
دیروز سفری کوتاه به دانشگاه سابقم داشتم.. دانشگاهی که برای من حکم بهترین ها رادارد.. هیچ گاه یادم نمی رود زمانی که پایم به آنجا باز شد برای انتقالی و بازگشت به هر دری می زدم به هیچ قیمتی نمی خواستم بمانم.. همه اش گله از خدا که چرا چنین شد.. حالا می فهمم که چرا می گویند اگر خدا نامطلوبی را سر راهت قرار داد بدان به صلاح توست.. این جمله برای من مصداق دارد..
چندماهی گذشت و عادت کردیم.. جای پایمان حسابی سفت شد..
دوستان بودند و زندگی شیرین خوابگاهی.. اما اگر بخواهم از حال دلم بگویم آنچنان روبراه نبود.. گویی چیزی کم داشت که در پی اش به هر دری می زد.. نمی دانم اسمش را چه بگذارم..
به قول حافظ سخن عشق نه آن است که آید به زبان...
چند ترم گذشت.. کسانی را دیدم که خوب تر از هر خوبی بودند.. دلشان مثل آینه صاف و زلال بود.. نگاهشان آدم را آرام می کرد.. حرف هایشان چون مرهمی زخم را درمان می کرد.. آنها خدا را جوری می دیدند که با نگاه من فرق داشت.. از زندگی چیزی می خواستند که من نمی خواستم.. به یقین آنها بندگان مخلص خدا بودند.. و کسانی که زندگیم را رنگ و بویی دیگر دادند.. گمشده من همان بود که از آنها آموختم... و آرام آرام همه چیز عوض شد... دیگر خوشی های گذشته برایم بی معنی شدند... هرچند نگاه های اطرافیان عوض شد اما من این "شدن" را دوست داشتم..
و دوستی من با شهدا از آنجا آغاز شد... وهمین آشنایی سرآغاز زندگی دوباره من شد..
دیروز که در دانشگاه قدم می زدم لحظه لحظه ی آن روزها برایم زنده شد.. دلم حسابی تنگ شد.. برای همه چیز.. یادم آمد اعتکاف سال پیش را.. مراسم هایی که در مسجد برگزار می شد و با دوستان می رفتیم.. مراسم چهلم شهید رحیمی و..
سری هم به دوستان شهیدم زدم.. سه شهید گمنام..سه دوست..سه همراه.. سه عزیز.. کسانی که لحظه های دلتنگی ام را همدم بودند.. شنواتر از هر کسی به حرف هایم گوش می دادند و در آن شهر غریب برایم برادری می کردند.. خدا می داند که چقدر دلم برایشان تنگ شده بود...
گاهی یک لحظه یک تصویر یک نگاه یک حال و یک تلنگر زندگیت را زیر و رو می کند...
و چه خوب می شود اگر آن تلنگر راهت را به سمت نور و آرامش عوض کند...
... ادامه
Noosha
11.jpg Noosha
بین {-41-}

دریاچه نِئور دریاچه‌ای ما بین شهر اردبیل و شهر خلخال در مرز بین استان گیلان و استان اردبیل است. این دریاچه در ۴۸ کیلومتری جنوب شرقی اردبیل به‌طرف خلخال در یکی از دره‌های کوهستان باغیرو و در ارتفاع ۲۵۰۰ متری از سطح دریا با مساحتی بالغ بر ۲۱۰ هکتار و عمق متوسط ۵ متر است.
پس از طی چهل کیلومتر از شهر اردبیل به سمت شهر خلخال به ده بودالالو می‌رسیم. سپس می‌بایست جاده‌ای به طول سیزده کیلومتر را به سمت بالای کوه طی کرده تا به دریاچه رسید. این دریاچه دارای نوعی ماهی به نام قزل‌آلای رنگین کمان می‌باشد. جاده کوهستانی برای رسیدن به این دریاچه آسفالت بوده، ولی جاده دور دریاچه خاکی می‌باشد. متأسفانه نزدیک به دو سال است که ماهی در دریاچه وجود ندارد.

ماهی‌های دریاچه نئور هر سال پیش از زمستان صید و جمع‌آوری می‌شوند زیرا در اثر یخ زدن دریاچه این ماهی‌ها نمی‌توانند در زمستان زنده بمانند و پس از زمستان دوباره ماهی‌های کوچک پرورشی در نئور رها می‌شوند. با بهره‌گیری از آب این دریاچه، تعدادی استخر پرورش ماهی نیز در پیرامون اردبیل درست شده‌ است.
Morteza
Morteza
چقد طول ميکشه تا اين فقر تموم شه بابا ؟

* چهل روز پسرم

* يعني بعد چهل روز پولدار ميشيم بابا ؟

* نه پسرم نه بهش عادت مي کنيم ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/2 - 14:44 ·
6
Morteza
images (3).jpg Morteza
صدای پای محرم به گوش می آید
بگیر دست مرا به حق ماه عزات
بیا و روی مرا بر زمین مزن ارباب
مرا چهل شب دیگر رسان به کرب بلا
صلی الله علیک یا سید الشهدا
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/18 - 20:49 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
ماهی-موشه-3.jpg ıllı YAŁĐA ıllı

مسیر منتهی به این آبشار از روستای آهندان میگذرد,
به گونه ای که بعد از روستای چهل ستون
ومقبره ی امام زاده سیدابراهیم وروستای نارنج لنگه
و طی کردن بخشی ازمسیربا پای پیاده به این محل دیدنی خواهید رسید.
از معنی دقیق این اسم اطلاع زیادی در دست نیست
ولی بزرگان وریش سفیدان روستا اعتقاد دارند
که این نام به معنای رودخانه ایست که
ماهی ندارد یا ماهی نمی تواند در آن باشد.
... ادامه
amir hossein
amir hossein
شامپو خریدم چهل هزار تومن ریختمش تو ظرف داروگر که بقیه استفاده نکنن!
فرداش رفتم حموم دیدم خالیه!!
داد زدم کی اینو زده به سرش؟
بابام زد تو سرم گفت :آخه گدا، سگ اینو میزنه سرش!!
شامپوت خوراک ماشین شستن بود برو ببین چه برقی میزنه
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/12 - 20:51 ·
6
Mostafa
Mostafa
در لوس آنجلس آمریكا، آرایشگری زندگی می‌كرد كه سالها بچه‌دار نمی‌شد. او نذر كرد كه اگر

بچه‌دار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او

بچه‌دار شد! روز اول یك شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان كار، هنگامیكه

قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست

مغازه‌اش را باز كند، یك جعبه بزرگ شیرینی و یك كارت تبریك و تشكر از طرف قناد دم در بود.

روز دوم یك گل فروش هلندی به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند،

آرایشگرماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز كند، یك

دسته گل بزرگ و یك كارت تبریك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یك مهندس

ایرانی به او مراجعه كرد. در پایان آرایشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس

بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌ای روبروشد؟

فكركنید.


.

.

.

.

چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف كشیده بودند و غر می‌زدند كه پس این مردك چرا مغازه‌اش را باز نمی‌كنه!
... ادامه
صوفياجون
1uy03stpxxlbrfjdlmlh.jpg صوفياجون
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
طرف با اسم مهساجووون اومده تو یه گروه

میگه من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟

سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت !

مشکلش که حل شد گفت : بچه ها … دمتون گرم !

اسمِ من عباسه ، نوکرتونم که مشکلمو حل کردین

اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد
... ادامه
صوفياجون
0.728327001379013835_parsnaz_ir.jpg صوفياجون

فکر می کنید این پیرمرد دیوانه است؟
مرد گرجستانی برای نزدیک تر بودن بیشتر به خدا در بالای صخره ای چهل متری و در منطقه ای متروکه در میان جنگل به زندگی خود ادامه می دهد.

این مرد تنها دو روز در ماه را آنهم برای خرید مایحتاج زندگی از نردبانی بر روی این صخره پایین می آید و به شهری در نزدیکی این محل می رود.{-16-}{-9-}{-28-}{-8-}
دیدگاه · 1392/06/22 - 00:25 ·
8
مائده
woman3.jpg مائده
شهر من اینجا نیست !
اینجا…
آدم که نه!
آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!
و جالب تر !
اینجا هر کسی
هفتاد رنگ بازی میکند
تا میزبان سیاهی دیگری باشد!

شهر من اینجا نیست!
اینجا…
همه قار قار چهلمین کلاغ را
دوست می دارند!
و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!

شهر من اینجا نیست!
اینجا…
سبدهاشان پر است از
تخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند!

من به دنبال دیارم هستم,
شهر من اینجا نیست…شهر من گم شده است...
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/17 - 16:02 ·
7
♥هـــُدا♥
e0d971e0-41ed-46e4-867d-96feba70adeb.jpg ♥هـــُدا♥
... ادامه
iman
iman
میگن تو جهنم چهل تا دختر میارن می چینن جلوت بعد تو باید به تک تکشون یاد بدی چطوری پارک دوبل بزنن !
من رفتم توبه کنم ! mail
دیدگاه · 1392/05/24 - 11:45 ·
4
iman
iman
دختر خانوومي كه مانتو ميپووشی جلوشم باز ميزاری كه ساپورت ميپووشی تا نافت ميكشی بالا . . .
خواستم از اين تريبون بهت بگم :
من مريض جنسی نيستم
چشم هيز و هرزه هم نيستم
مريض تويی كه اينطوری ميای بيرن و قصدت همينه كه همه نگات كنن ربطی هم نداره كه اينجا ايرانه و از اين حرفا هر جا دنيا هم كه اينطوری بری مَرداش نگات ميكنن شمام که از خدا خواسته شب بری پیش رفقات یک کلاق چهل کلاغ کنی بگی چقد شاخی

پس ديگه گه نخور پسرا چشم نا پاكن و از اين حرفا

یا اینکه نگاه نکنن به من چه من پوشش و ارایشم برا دل خودمه

یا چرا جای اینکه بگین خواهر حجابت چرا نمیگین برادرم نگاهت

از صراحتم اصنم عذر نمیخام.
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/23 - 14:34 ·
5
صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ