یافتن پست: #کاغذ

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی “تـعطیــل است” و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
... ادامه
nafas
nafas
یه وقتایی آدم جوری دلش میشکنه که مجبوره خودش دست به کار بشه و دلشو چسب بزنه.
<img src=(" title=":((" />خدایا دله هیچکس اینجوری ریز ریز نشه دله کاغذ که نیست:(
دیدگاه · 1392/10/27 - 10:15 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
حیف نون تو عروسی میبینه همه موبایل دارند یک کاغذ لوله میکنه می بنده به کمرش یکی بهش میگه : این چیه؟ نگاه میکنه میگه : وای دوبباره واسم فکس اومد !!!{-18-}
دیدگاه · 1392/10/25 - 22:56 ·
6
...
...
این بارمینویسمت...
تورامیان اصطحکاک مدادوکاغذگیر
خواهم انداخت.
شاید
اینگونه بشود
توراتجربه کرد{-60-}
دیدگاه · 1392/10/23 - 14:13 ·
1
bamdad
bamdad
امشبــــ جور دیگری استــــ

می خواهمــــ حرفـــ هایمــ را بر کاغذ بیاورمــ

آنقدر به خودمــ گفته امــ که دیگر گوشــ هایمــ پرشده استـــ از جملاتـــ تکراری

باد که برایمــ کاری نکرد......

کاشــ کاغذ گلایه ها را به گوشتـــ برساند

آن قدر درد و غم دارد حرفــ هایم،

که تن کاغذ همــ از لمســ کردنشــ خیســ می شود!!
... ادامه
...
...
مدتهابودکه میخواستم رازی راکه درسینه دارم رابتوبگویم...ولی نتوانستم؛
داشتم هنگامی که ازکنارم میگذشتی
این رازرادرچشمان عاشقم بخوانی
ولی
تو
بابی اعتنایی میگذشتی
تااینکه امروزقلم برداشتم
تا
از
بی مهریت بنویسم
وقتی که
قلم را
ازروی کاغذبرداشتم
دیدم
نوشته ام:
""دوستت دارم""
{-41-}
دیدگاه · 1392/10/17 - 17:55 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
Morteza-Pashaei-Boghz.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
kkkk.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
...
...
کاغذسفیدراهرچقدرهم تمیزوزیباباشدکسی قاب نمیگیرد..برای ماندگاری درذهن هابایدحرفی برای گفتن داشت..
دیدگاه · 1392/10/14 - 21:42 ·
6
bamdad
bamdad
پــُــــر اَز اَشـــڪـــَـــــــم اَمـّــــا...

ســــَـــرخـــوشــــــآنــﮧ می خنـــــدَم

چـِـقــَـــدر سـَـخــتـــــــﮧ

اِحســـــآسِ خـَــفِگـــی ڪــــَـــردَטּ پُشتــــِـــ ایــن

"نِقـــآبـــِــــ "لَعـنَـتـــی...
... ادامه
bamdad
bamdad
دستــــــــــم


به تو که نمی رسد،

فقط حریف واژه ها می شوم !

گــــــــاهـــــی،

هوس مـــی کنم،

تمام کاغذهای سفید روی میز را،

از نام تو پرکنم …

تنگـــاتنـــگ هـــم،

بی هیچ فاصله ای !!

از بــــــس،

که خالــی ام از تو …

از بـــــــس،

که تو را کـم دارم …
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/11 - 17:00 ·
6
Morteza
timthumb.jpg Morteza
آقا چیزی نمونده که برسن الانه که قیچیمون کنن چقد مهمات داریم؟ مهمات؟.. هیچی. اِ خب پس چیکار کنیم؟ هیچی ، فقط اینقد وقت داریم که بنویسیم یکی یکی بگین من خودم مینویسم یه قلم و کاغذ بدین : “بسم الله الرحمن الرحیم” بنویس حاجی جون ، بنویس اینو : همه جا قرمزته. بیخود قرمز قرمز نکن فقط همین.. فقط آبی داداش. همه حساب کتابمو بسپرین به حاج رضا خودش میدونه چیکار کنه… مواظب مادر و آقاجون باشین بگین : حلالم کنه اینشالله که نرگس هم خوشبخت میشه تو نمیخوای چیزی بگی؟ آخه مال من یکم خصوصیه. هـــا ، این عاشقه حاجی.. این خصوصیه ، یعنی عاشقه بابا … بیا خودت بنویس پشتش بنویس “بسم الله الرحمن الرحیم” این نامه رو لیلا فقط بخونه این نامه رو لیلا فقط بخونه فقط میخوام که حالمو بدونه کلاغا اطراف منو گرفتن ، از دور مزرعه هنوز نرفتن لیــــلا ، دارن نقل و نبات میپاشن تا عشق و خون دوباره همصدا شن لیلا چقد دلم برات تنگ شده ، نیستی ببینی که سرت جنگ شده نیستی ولی همیشه همصدایی لیلای من دریای من ، کجایی این نامه رو تنها باید بخونه ببخش اگه پاره و غرق خونه این نامه ی آخرمه عزیزم ، تولد دخترمه عزیزم براش یه هدیه ی کوچیک خریدم دلم میخواست الان اونو میدیدم لیلا به دخترم بگو که باباش رفتش که اون راحت بخوابه چشماش رفتش که اون یه وقت دلش نلرزه نپــره از خواب خوشش یه لحظه لیـــــــلا… لیـــــــلا… اگه یه روز این نامه رو بخونی دلم میخواد از ته دل بدونی الان دیگه به آرزو رسیدم ، باور نمی کنی خدا رو دیدم
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
پسره از پدرش پرسیده:بابا! اگه یه نفر که خیلی دوستش داری یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟

پدر جواب داد: باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!

پرسید: اگه روم نشه بهش بگم چی؟...

جواب داد: خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش.

صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که روش نوشته بود بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!
پدر اشک در چشمانش جمع شد و روی کاغذ نوشت گه خوریش به تو نیومده .

و آن را روی میز گذاشت و رفت
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/3 - 15:53 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
پسر پرسید:بابا! اگه یه نفر که خیلی دوستش داری یه کار بدی بکنه، من چی کار باید بکنم؟

پدر جواب داد: باید بهش بگی این کار خوبی نیست. این کارو نکن!

پرسید: اگه روم نشه بهش بگم چی؟

جواب داد: خب روی یه تیکه کاغذ بنویس بذار توی جیبش.

صبح که مرد برای رفتن به اداره آماده میشد، در جیب کتش کاغذی پیدا کرد که روش نوشته بود بابا سلام. سیگار کشیدن کار خوبی نیست. لطفاً این کار رو نکن!
... ادامه
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
اونایی که از من بدشون میاد نظرشونو روی کاغذ بنویسن
بندازن سطل آشغال چون برام مهم نیس
من واسه اونا که دوستم دارن زندگی میکنم ٬ بعله!!!
دیدگاه · 1392/09/14 - 21:10 ·
3
Noosha
e83591e766363de912210e19f652eb92-425 Noosha
یک گردشگر آلمانی كه با اعضای خانواده‌اش به ایران سفر كرده، در شهر کرج مورد دستبرد قرار گرفت و سرگردان شد.

هنگامی که «كریستین ایوان» جمعه شب گذشته ون مرسدس بنز خود را در خیابان آتش‌نشانی شهرک بنفشه پارک کرده بود، سارقان دوربین، پول، كارت اعتباری، مدارک خودرو، گذرنامه‌ها و سایر مداركی كه در آلمان دارای اهمیت است را با خود بردند.

ایوان که كه در شهر فرانكفورت مهندس‌عمران است، به روزنامه ایران گفته: «دوربین مداربسته یک ساختمان از سارقان تصویر گرفته و ویدئوی آن را در اختیار داریم، اما با این حال نیروی انتظامی گفت که نمی‌تواند برای شناسایی و بازداشت سارقان کمکی کند. ما هم فقط دو هفته دیگر فرصت داریم و بعد از آن باید به كشورمان بازگردیم».

این گردشگر با تاکید بر این که از ادامه برنامه خود برای سفر به کشورهای همسایه ایران بازمانده و آنها را لغو کرده، اظهار داشت: «من پول، دوربین و چیزهایی كه سارقان برده‌اند را نمی‌خواهم. اصلا آنها را به دزدها هدیه می‌دهم، اما فقط می‌خواهم مداركم را پس بدهند تا از دردسر رها شوم و آرامش به خانواده‌ام بازگردد. من از مردم کرج درخواست کمک دارم تا سارقان را شناسایی کنند».

كریستین ایوان با کنار هم گذاشتن چند برگه کاغذ و چسباندن آن پشت شیشه ون خود، تصمیم دارد تا سارقان را به پس آوردن مدارک تشویق کند. او روی این اطلاعیه کاغذی نوشته: «مدارک ما گم شده. یابنده مژدگانی خوبی دریافت خواهد کرد. ما فقط می‌خواهیم به خانه برویم.»


واقعا چی میشه گفت؟!!!
متاسفم...{-60-}
دیدگاه · 1392/09/13 - 09:38 ·
7
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ