یافتن پست: #کجا

رضا
رضا
صوفياجون خاله کوچولو کجایی ؟ نکنه حسابهات تراز نیست نمیای .
دیدگاه · 1393/06/11 - 23:18 ·
6
bamdad
bamdad
یاد آن روز بخیر

هیچ کس با دل من کار نداشت

و دلم همدمی جز در و دیوار نداشت

یاد آن روز بخیر

کسی از راز دل آگاه نبود

شاهد بی کسیم جز شب و جز ماه نبود

یاد آن روز بخیر

من و دل هر دو به راهی بودیم

راه می پیمودیم

منزلی می رفتیم

بعد می آسودیم

بی خبر از همه جا و همه کس

گرم پیمودن راه

راه را می فرسودیم

یاد آن روز بخیر

که جهان من عبارت بود از

کوچه ای تنگ و قشنگ

به درازای امید

کوچه ای که همه سویش جاری

نهر های خورشید

که در آن می پیچید

بوی گل از همه رنگ

یاد آن روز بخیر

دشمنی ها همه در بازی بود

بهترین دوست من

دشمنم بود که در بازی بود

یاد آن روز بخیر

من به فریاد بلند

به همه می گفتم

آتش عشق بسی جانسوز است

به سراغش نروید

که گرفتار شوید

شب طوفانی عشق

از کجا چون روز است

یاد آن روز بخیر

عشق مجانی بود

و فراوانی بود

و بسی آنی بود

با نگاهی می شد

یک سبد عشق خرید

بعد با چشم به هم برزدنی

سوز هر عشقی را

می شد از سینه زدود

چه گذرگاه عجیبی است زمان

وه چه شوری دارد

یادی از آن دوران

گرچه از آن دوران

سالها می گذرد

خاطراتش اما

خاطراتی است جوان

{-35-}
bamdad
bamdad
گاهی باید نبخشید کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید، تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد! گاهی نباید صبر کرد باید رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندي رفتن را بلد بوده اي! گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام میدهی باید منت گذاشت تا آنرا کم اهمیت ندانند! گاهی باید بد بود برای کسی که فرق خوب بودنت را نمی داند! و گاهی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد! آدمها همیشه نمی مانند یکجا در را باز میکنند و برای همیشه می روند...

:(
دیدگاه · 1393/06/7 - 21:31 ·
5
bamdad
bamdad
دوباره چشم وا کردم به این کابوس بیداری
دوباره صورتک ها و تفاوت های تکراری

هجوم آدم و آهن تو این تکرار بی پایان
نمیدونن کجا میرن نمیدونن که چی میخوان

دارم سرگیجه میگیرم از این دنیای آشفته
تو عکس هایی که میگیرم جهان برعکس میوفته

مسیر آرزوهامو دارم گم میکنم کم کم
دارم سرگیجه میگیرم میون این همه آدم


زبون قصه خاموشه چراغ رابطه تاریک
چه شیرنن همه از دور چقدر تلخن از نزدیک

دلم میخواست می رفتم یه جایی دور از آدمها
دلم میخواست می رفتم نمیدونم کجا اما...............

{-15-}
bamdad
bamdad
الو؟ مردی که آبستن
از آب و آتش و بستر
کجای جمله وا ماندی
که خون ماسیده بر دفتر؟

الو؟ هی زیر و بم میشه
صدات خش‌دار و آرومه
غم من چی؟ صداش خوبه؟
ببینم اشک مفـهومه؟

چرا ساکت شدی مُردی؟
صدات تا بـووووووق آزاده
شبیه نعش اون مردی
که پشت گوشی افتاده

نفس‌هاتو نمی‌شناسم
صدات شطرنجی و تاره
مث یه مـرد جن دیده
صدات هول و ولا داره

الو؟ چی خیسه؟ چی لیزه؟
چرا از حرف افتادی؟
می‌گی لیزه زمین خیسه
نگاه کن رو چی وایستادی؟

نگاه کن اون منم مُردم
نگاه کن زیر پاهاتم
یه کم از من رو کفشاته
که هر جا باشی باهاتم ...
.
.
.

ازم از تو دل دیوار

توچشمام زل زده خیره

حالا تو دود می رقصه
داره آتیش میگیره
صدامو میشنوی یا نه
من مالیده رو دیوار
دارم دق میکنم اینور
پدر سگ گوشی رو بردار

:)
دیدگاه · 1393/05/31 - 22:16 ·
2
حامد@ پسر تنها
258BE5AB-0484-4219-9493-23D4B0CD8A47_w974_n_s_s.jpg حامد@ پسر تنها
مهم نیس کجا رندگی میکنی مهم اینه که هر جا هستی دادشته باشی {-57-}
دیدگاه · 1393/05/28 - 12:51 ·
6
هـــــستی جـــون
هـــــستی جـــون
چندان هم دور نیستی ؛ فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای !
آری ، “نمیدانم” کجایی ؟
دیدگاه · 1393/05/21 - 20:13 ·
5
هـــــستی جـــون
هـــــستی جـــون
نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضیاییم
دیدگاه · 1393/05/21 - 20:13 ·
3
bamdad
bamdad
عجب زمانه ای شده...!

گذشت هم درگذشت!

بابااب دادهم افسانه شد...باباراهم ایزوگام کردند!

کجایی سعدی؟؟؟بنی ادم ابزاریکدیگرند............

:(
دیدگاه · 1393/05/20 - 21:33 ·
9
mostafa AZ
mostafa AZ
دوس دخدرم پیام داده عشقم کجابودی جواب ندادی
میگم : wc
میگه: وااای چه تفاهمی نفس
بعد میگه: ۲داشتی یا ۱
میگم: ۲
میگه :واااای دیگه باید منو بگیری خیلی تفاهم داریم
عاغا شوهر کمه ،سر ریـــ ـ ـ ـ دنم شده میخواد خودشو قالب کنه ..
البته خدارو شكر نداريم..
... ادامه
bamdad
bamdad
بهترین لحظه ها

روزها

سالها را

باتمام جوانی

روی این پله های بلند وقدیمی

زیرپامیگذارم بین بیداری وخواب

روبه روی تو درلحظه ای بیکران مینشینم

راستی بازهم میتوانم

باردیگرازاین پله ها خسته بالا بیایم

تاتورا لحظه ای بی تعارف

روی آن صندلی های چوبی

باهمان خنده ی بیتکلف ببینم؟

بهترین لحظه ها

لحظه هایی که در حلقه کوچک ما

قصه ازهرکه وهرکجای زمین وزمان بود

قصه عاشقان بود..

{-35-}
دیدگاه · 1393/05/17 - 21:32 ·
8
حمید
1392273678.jpg حمید
گفتم مادر گفت: جانم,.. گفتم درد دارم,.. گفت: بجانم ,.. گفتم خسته ام ,..گفت: پریشانم,.. گفتم گرسنه ام ,.. گفت : بخور از سهمِ نانم,.. گفتم کجا بخوابم ,.. گفت: روی چشمانم,.. اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم, همیشه از درد گفتم و از رنج. مادر دوستت دارم
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/17 - 16:40 ·
9
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بیاین اسم فامیل بازی کنیم{-7-}
setareh 22
1407412688248050_thumb.jpg setareh 22
بعضی وقت ها که .. ازت ناراحت میشم یا عصبانی .. بهت میگم برو به زندگیت برس همه بدنم میلرزه نکنه بری .. و وقتی که بهم میگی : زنــــــــــدگی من تـــــویی کجا برم ؟؟ پیش زندگیمم انگار دنیــــــا رو بهم دادند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/15 - 11:52 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
داداشم پیش فریدون قدیمی کلاس بازیگری میره :)
2 دیدگاه · 1393/05/13 - 12:55 توسط Mobile ·
10
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
نبووووووود ؟؟ {-139-} رفتیمااااااا {-163-}
4 دیدگاه · 1393/05/13 - 12:37 توسط Mobile ·
11
رضا
رضا
کم کم دارم نسبت به سایت ناامید میشم اینجوری ادامه دارن فایده نداره .
bamdad
bamdad
فکر کردم همه‌مان در داستانی عجیب زندگی می‌کنیم. با وجود این اکثر آدمها معتقدند که این دنیا کاملا طبیعی است و یکسره دنبال چیزهایی هستند که غیرطبیعی باشد، مثل فرشته و آدم فضایی؛ تنها به این دلیل که نمی توانند ببینند دنیا خودش یک معمای بزرگ است. احساس می‌کردم با بقیه فرق دارم. فکر می‌کردم دنیا خودش یک رویای عجیب است. ...به نظر من این موضوع هم خودش معمای بزرگی است که آدمها صبح تا شب این طرف و آن طرف می‌دوند و فعالیت می‌کنند. بدون اینکه فکر کنند از کجا آمده‌اند. چگونه می‌شود چشم بر زندگی روی این کره خاکی بست و آن را کاملا طبیعی دانست؟
... یاستین گوردر ...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﮐُﻨﺪﯼ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺑﻞ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺭﻭ ﻣﺎﯼ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ

ﺑﻌﺪ 5 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ : ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﺠﺎ رو ﮐﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ !؟
{-7-}{-7-}
صوفياجون
46ad41626e01.jpg صوفياجون

{-41-}{-35-}{-35-}
که شوق بال و پر دارد

ولی از بس که پُر شور است

دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من

که در یک گوشه ی خانه

میان شستن و پختن

درون آشپزخانه

سرود عشق می خواند

نگاهش ساده و تنهاست

صدایش خسته و محزون

امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من

که می گوید پشیمان است

چرا دل را به او بسته

کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید

گریزانم از این خانه

ولی از خود چنین پرسد

چه کس موهای طفلم را

پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است

زنی نوزاد غم دارد

زنی می گرید و گوید

به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی

لباس تور می بافد

زنی در کنج تاریکی

نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر

زنی مانوس با زندان

تمام سهم او اینست:

نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من

که می میرد ز یک تحقیر

ولی آواز می خواند

که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد

زنی با اشک می خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را

زنی درد نهانش را

ز مردم می کند مخفی

که یک باره نگویندش

چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من

که شعرش بوی غم دارد

ولی می خندد و گوید

که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من

که هر شب کودکانش را

به شعر و قصه می خواند

اگر چه درد جانکاهی

درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن

که او شمعی ست در خانه

اگر بیرون رود از در

چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک

کنار سفره ی خالی

که ای طفلم بخواب امشب

بخواب آری

و من تکرار خواهم کرد

سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من

که رنگ دامنش زرد است

شب و روزش شده گریه

که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من

که نای رفتنش رفته

قدم هایش همه خسته

دلش در زیر پاهایش

زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من

که با شیطان نفس خود

هزاران بار جنگیده

و چون فاتح شده آخر

به بدنامی بد کاران

تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند

زنی خاموش می ماند

زنی حتی شبانگاهان

میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است

به دستش تاول درد است

ز بس که رنج و غم دارد

فراموشش شده دیگر

جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است

زنی نزدیکی مرگ است

سراغش را که می گیرد؟

نمی دانم، نمی دانم...



شاعر : - از مجموعه شعر شبانه{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
bamdad
bamdad
تو به من خندیدی

و نگاهم کردی

من به تنها شدنم پی بردم،

فکر رفتن در سر،

قصد ماندن در دل،

به ندای دلت آهسته بگو:

«من کجا را دارم؟...»

سپس آهسته برو،

من پرستار دلت می مانم...

:(
دیدگاه · 1393/05/10 - 11:30 ·
4
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ