یافتن پست: #کجا

Mohammad
Mohammad
اگه سراغم را گرفتند
بگویید : رفته
..
.
.
اگه پرسیدند کجا .
بگین رفته بشاشه الان میاد.
همش که نباید قضیه عشقی باشه.{-7-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
این جناح بازی ها
تو نمیدونم خیلی داره اعصاب منو بهم میزنه
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﻣﻮرد داﺷﺘﯿﻢ دﺧﺘﺮﻩ رﻓﺘﻪ اﻣﺘﺤﺎن راﻧﻨﺪﮔﯽ

ازش ﺳﻮال ﮐﺮدن ﮔﺎز ﮐﺠﺎﺳﺖ

!!!!ﮔﻔﺘﻪ ﮐﻨﺎر ﯾﺨﭽﺎل

ﻣﯿﮕﻦ ﺳﺮﻫﻨﮓ آﻣﻮزﺷﮕﺎﻩ ﺧﻮدﺷﻮ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﮔﺮوﻫﮏ داﻋﺶ دادﻩ{-11-}
دیدگاه · 1393/10/20 - 13:51 ·
1
bamdad
index.jpeg bamdad
:(
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
تبسم را نه می توانيم بخريم،
نه می توانيم قرض كنيم
فقط مى توانيم هديه بدهيم
میســــپارمت به لبخند ها...
گرچه گاهى خودم ميهمان بغض هاى بى دليلم!
در مسير باد بمان
تا بوى مهربانيت تسخير كند اين شهر پر از بيهودگى را...
لبخندبزن دوست من
تنوردلت گرم
{-41-}
Mohammad
3_f5l75kxe3k05f8bthqcz.jpg Mohammad
کجاست واسطه ارتباط بین زمین و آسمان
آیا واقعاً من "او را" چشم در راهم؟؟؟؟
bamdad
bamdad
ب دوست دخترم زنگ زدم میگم کجایى؟
میگ صف نون سنگک.
گوشى,رو قطع کردم بهش sms دادم عزیزم ما ب هم نمیخوریم فاصله طبقاتیمون زیاده . . .
والاااااا . . .
پس فردا ازم املت میخاد از کجا بیارم . . .

{-18-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
من دیشب تا ساعت 10بیمارستان بودم, واسه چند لحظه فهمیدم اگه نفس بره و خدا نخاد بر نمی گرده..... با اینکه نوار قلب, فشار خون واسه یه دختر 25 ساله کاملا نرمال بود... الان بهترم... ولی میگن استرس شدید باعث شده ب قلبم فشار بیاد... خلاصه اگه بدی دیدین که حتما بوده یا شاید کسی رو ناراحت کردم حلال کنین, دوست تون دارم.مرجان
... ادامه
32 دیدگاه · 1393/10/15 - 07:59 توسط Mobile ·
6
رضا
رضا
اونهایی که دنبال خودشون هستن منتظر باشند اعلام شده تا پایان سال یک محموله بزرگ به ایران میرسه پر از نیمه های گمشده {-7-}
مرجان بانو :)
IMG-20150101-WA0005.jpg مرجان بانو :)
ایشون محمدرضا پسر برادرمن هست
48 دیدگاه · 1393/10/13 - 22:18 توسط Mobile ·
5
صوفياجون
صوفياجون
آدمایی که زیاد میخوابن نیستن انگیزه ای واسه بیدار بودن ندارن وگرنه شما بگو فردا ساعت ۵صب بریم تايلند هر كي بيدار نشه خره ! {-7-}{-7-}
bamdad
bamdad
تو قول داده بودی
اگر آينه از خوابِ اتفاق بترسد
بسا بعد از شکستنِ دريا
خاطراتِ روزگارِ گريه و گهواره را به ياد آوری!
به ياد می‌آوری
اما سکوت
سرآغازِ رستگاریِ تمار روياهاست.


حالا مزارت کجاست کبوتر کوچک بی‌آسمانِ ما ...!؟

:(
دیدگاه · 1393/10/11 - 20:26 ·
5
Majid
3123.jpg Majid
zahra
zahra
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/10 - 09:53 ·
3
omid khomar
omid khomar
مورد داشتیم....
دختره رفته امتحان رانندگی بده
افسر پرسیده آینه کجاست؟
دختره گفته تو کیفمه !!!!
....بدمش!!!!
دلیل مرگ افسر هنوز معلوم نشده جان تو!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/9 - 21:22 ·
zahra
zahra
وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن

خاموش باش

قرنها نالیدن به کجا انجامید


تو محکومی به زندگی کردن

تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی!
دکتر شریعتی
... ادامه
zahra
zahra
دنبال یه شعر یا یه مطلب تازه بودم که رنجم رو دردم رو عشقم رو به تصویر بکشم چیزی که یه کم آرومم کنه چیزیکه حرف دلم باشه توی ادبیات ما پره از این اشعار انگار هرکسی یکبار زهر عشق رو چشیده و به دنبال اون زهر بیوفایی و اینکه کسی قلبش رو لگد کنه انگار من تنها نیستم اما این بازهم دردی از من درمان نمیکنه بغض به سختی گلوی من رو میفشاره چشمهام داره میباره اما بغضم خالی نمیشه قلبم انگار زیر لگدهای تو به خاک و خون کشیده شده چه درد عجیبی چه درد وحشتناکی در قلبم احساس میکنم. منکه بچه نیستم منکه سالها زیستمو احساسم رو به هیچکس ارزانی نداشتم و تو وتو وتو ای کاش هیچگاه تو رو نمیدیدم ای کاش هرگز ملکه ای نبودم که تو سرسپهدار فدائیان من باشی ای کاش هنوز همون سرسخت با اراده دیروز بودم که قلبم فقط در تسخیر آرزوهای بلندم بود. من و عشق و درد بیوفایی و رسوایی؟ اینها کی و کجا کنار هم جمع شدند که حالا دارند ذره ذره وجود من رو نابود میکنند. ای خدا قلب آزاد من کو؟ ای خدا زهرای تو چه شد؟ ای خدا التیام من تو بودی درد من تو و درمان من تو بودی پس چطور به این رنج مبتلا شدم؟ خدایا این از حد طاقت من فراتررفته تو بگو چه کنم.
متین (میراثدار مجنون)
رضا
رضا
یه زمانی نمیدونم شلوغی داشت.
zahra
zahra
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
شاعر: فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:12 ·
2
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
میدونی بن بست زندگی کجاست؟
جایی که
نه حق خواستن داری
نه توانایی فراموش کردن.
دیدگاه · 1393/10/1 - 18:25 ·
5
bamdad
kelas-khandeh.mihanblog.com .jpg bamdad
مجری: بچه ها اگه گفتین امشب چه شبیه؟
پسرعمه: شب مراد است امشب!
کلاه قرمزی: امشب شب بخور بخوره!
مجری: تو شب یلدا که فقط خوراکی نمیخورن،باید فال هم بگیریم
فامیل: آقای مجری آینده ما که معلومه،قطعاٌ بدبخت تر از اینی که هستیم میشیم! این که دیگه فال نمیخواد!
مجری: میدونین امشب طولانی ترین شب ساله؟
کلاه قرمزی: طولانی ترین شب سال اون شبیه که فرداش میخوان از طرف مدرسه ببرنتون اردو! هرچی میگذره صبح نمیشه!
مجری: راستی گفتی مدرسه،شماها تکلیف فرداتون رو انجام دادین؟
پسرعمه: ای بابا هرچی خورده بودیم پرید!


یلدا مبارک
:)
bamdad
bamdad
از تو بگذشتمو بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان با دگران وای به حال دگران

میروم تا که به صاحب نظری بازرسم

محرم ما نبوَد دیده ی کوته نظران

دل چون آینه ی اهل صفا میشکنند

که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه ی شوریده سران

گل این باغ به جز حسرت باغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیدادگران بخت من آموخت تُرا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبتِ کارِ جهانِ گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

“شهریار”

{-35-}
bamdad
bamdad
دلم که تنگ مي شود
هوس ميکنم بيايم دم خانه ات و داد بزنم :کجايي خــــــــــــــــدا
{-118-}
bamdad
bamdad
استاد انگلیسی از دختره پرسید دیروز کجا بودین سر کلاس تشریف نیاوردین خانم؟

دختره گفت:
i was in open leg party!

بعدا معلوم شد منظورش مهمونی پاگشا بوده!!

من که تغییر رشته دادم...چندنفرخودکشی کردن استادمونم الان عربی درس میده!!!!!!

{-16-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
از امروز دیگه به تمام پیشنهادای فکر میکنم!{-101-}

گور بابای اونی که رفته، خیلی شیک و میریم استقبال اونی که قراره بیاد!{-189-}

دارم معیارام هم می نویسم{-287-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ