یافتن پست: #کف

ıllı YAŁĐA ıllı
74839_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ِ زیبا {-57-}
مائده
2270484018180278545.jpg مائده
مرا سفر به کجا می بـرد ؟
کجا نشان قـدم نا تـمـام خواهــد مانـد
و بند کفش به انگشتـــــ های نـرم فراغتــــــ
گشـوده خواهـد شــد ؟
کجاست جـای رسیـدن ، و پــهــن کردن یکــــــ فـرش
و نشستن و گوش دادن
به صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور ؟
و در کدام بـهـار درنگ خواهد کرد
و سطح پر از برگ ســبـــز خواهد شد؟
شرابــــــ باید خورد
و در یک سایـه راه باید رفتـــــــ ،
هـــمــیــن ....
دیدگاه · 1393/04/25 - 02:16 ·
5
مائده
مائده
می دهم که درختی باشم
در زیر تازیانه ی توفان و آذرخش
با پویه ی شکفتن و گفتن
تا رام صخره ای
در ناز و در نوازش باران
خاموش از برای شنفتن....

"محمد رضا شفیعی کدکنی"
... ادامه
bamdad
bamdad
تلفن زنگ می زند


و می دانم تو پشت خط نیستی...


چه کسی باور می کرد ندیدنت ، رنگ سال به خود بگیرد


و من که هفت روز هفته ،ساعت ها می ایستادم کنار کیوسک تلفن


تا دقیقه ای عبورت را تماشا کنم ،


تاب خواهم آورد دوری چند ساله از تو را ؟


در غیاب تو کوهی از کتاب را ورق زدم ،


نیچه را چنان دوره کردم که به برادر تنی من بدل شد


در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم ،


به تماشاى کشورهای جهان رفتم ،



"lمرد" زندگی شدم



اما هنوز جای تو در تک تک دقیقه ها خالی ست ،


شعرها برای زیبا شدن به تکه ای از تو محتاجند


و نوشتن پلی ست که مرا به تو می رساند...


چه کسی باور می کرد در نبود تو تقویم ها ورق بخورند


و من هر سال شمع های تولدم را فوت کنم


بی آن که صدای کف زدنت در گوشم بپیچد ؟


دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست


که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند


و آن قدر در خلأ غیبتت مرده ام


که هیچ زنگ تلفنی از جا نمی پراندم !

{-118-}
دیدگاه · 1393/04/23 - 19:16 ·
3
iman
iman
واسم مهمون اومد

وقتی در رو بازکردم دختره قدش حدود یک و هشتاد نود بود ٬

وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد !!!

اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه .....

نگرانم کم کم محو بشه ...
... ادامه
bamdad
HM-2013340329191602841382856989.7582.jpg bamdad
چه دوستی پاکی دارند کفشــها...

یکی گـــم شود...

دیگری محکوم به آوارگیـــست...
دیدگاه · 1393/04/18 - 21:27 ·
4
رضا
14-6-24-1381413.jpg رضا
متین (میراثدار مجنون)
ph001j.jpg متین (میراثدار مجنون)
آسمون مونده بباره یا نباره به کدوم صدا از زمین دل بسپاره به

صدای بچه ای که واسه باریدن بارون بیقراره یا صدای بچه ای که با

کفش پاره میگه میشه خدا امروزم باز بارون نباره .
... ادامه
zoolal
zoolal
ده مرد و یک زن به طنابی آویزان بودند.
طناب تحمل وزن یازده نفر را نداشت.
باید یکنفر طناب را رها می کرد
وگرنه همه سقوط می کردند.
زن گفت من در تمام عمر همیشه عادت داشتم
که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم
و در مقابل چیزی مطالبه نکنم.
من طناب را رها می کنم
چون به فداکاری عادت دارم.
در این لحظه مردان سخت به هیجان آمدند
و شروع به کف زدن کردند
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 19:51 ·
3
soheil
soheil
Noosha
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
حامد@ پسر تنها
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید

گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی

سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم

بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت

سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت

اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

چاره اینست و ندارم به از این رای دگر

که دهم جای دگر دل به دل‌آرای دگر

چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر

بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر

بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود

من بر این هستم و البته چنین خواهدبود

پیش او یار نو و یار کهن هر دو یکی‌ست

حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی‌ست

قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دویکی‌ست

نغمهٔ بلبل و غوغای زغن هر دو یکی‌ست
soheil
soheil
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ:
ﺩﺧﺘﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﻥ,
ﭘﺴﺮﺕ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡﻧﺪﺍﺭﻩ,
ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ;
ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﻟﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ
ﻣﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺑﯽ ﺟﻧﺲ ﺑﯿﺎﺭﻩ!!!؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/12 - 18:17 ·
9
صوفياجون
صوفياجون
اشتب: مخفف اشتباه
افتض: مخفف افتضاح
افقی شدن: مردن
اوت: پرت
با اتیکت: باشخصیت
باتری قلمی: لاغر مردنی
باحال: بامعرفت با مرام
با دنده سنگین رفتن: عجله نداشتن آرام و با طمانینه راه رفتن
بچه راکفلر: بچه پولدار
بچه مثبت: آدم سر به راه!
بچه پاستوریزه: بسیار تمیز و مرتب
بروبچ: مخفف برو بچه ها
پسی: پسر
دخی: دختر
بیلبورد: نهایت تابلو شدن
پاچه خوار: چاپلوسی!
پارازیت: اختلال مزاحمت
تگری شکوفه: حالت تهوع بالا آوردن
پایه: اهلش هست همراهی میکند
اینو گذاشتم که اگه فردا بچه هاتون باهاتون صحبت کردند حداقل متوجه بشید چی دارن میگن والاااا{-7-}{-7-}{-18-}
setareh 22
rmkWoMQsKT.jpg setareh 22
ﺩﻟﻢ ...... . .. . . ﺑﭽـــــــﮕﯿﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ! ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ ! ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻧﻘﺪ ﺑــــﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﺚ ﺑﭽﮕﯿﺎ ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﺪ ﮐﻨﻪ ... ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻼﺳﺎ ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﮏ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻨﻢ ... ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﮑﺸﻢ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣــﺎﺩﺭﻡ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻪ ﻧﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻨﻢ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ! 1000 ﺗﻮﻣﻦ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﺧــــﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺘﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻡ ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ بعضي روزا فقط منتظر "آنشرلي"باشم ! ﻭﻟﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺻﺐ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﻤﻮﻧﻢ ! ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻪ نماز ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ ﺑﺮﻡ ﺟﻠﻮﺵ ﺍﻧــــــﻘﺪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻓـــــﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ ... . . . ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻢ!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/10 - 12:35 ·
5
setareh 22
setareh 22
فرق زمین خوردن دختر و پسر:
دوفففففففسک (زمین خوردن یه دختر به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک
پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین!!

حالا واسه پسرا ...

زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلقققققق "صدای پس گردنی";<img src=" title=";;)" />
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ...
رضا
220px-Caro.png رضا
zoolal
zoolal
از شاملوی عزیز،
بعد از یک فنجان قهوه
به هوایی سرد برمی گردم
در پی رویاهایم …
در پی تو …
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ، نگاهت را می خواهد و شهد شیرین کلامت
خسته ام
دوباره باورم میکنی؟
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ
من تو ، غروب ، و لبخندهای تلخ
تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد
می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
- —– – —– – —— – —– – —– -

گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنی
حالم به هم می خورد از طنزهای تلخ
گفتم هوا چه گرم و سر حرف باز شد
گفتی هزار لعنت بر این هوای تلخ
عادت کرده ام به طعم قهوه
به آد مهای پشت پنجره کافه
دست هایی که می روند
آدم هایی که نمی مانند
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی
می روی
یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود…
حالا فهمیده ام که چرا قهوه و کیک را با هم می خورم
قهوه می نوشم برای زندگی تلخم و همراهش کیک برای شیرینی لحظاتی که با تو بودم
اما باز تلخی قهوه بر شیرینی کیک پیروز می شود
لحظات با تو بودن کوتاه بود… خیلی کوتاه…
ولی زندگی تلخم خیلی بلند است … خیلی…
لعنت بر قهوه تلخ سرد شده ام
تو
پاییز
قهوه
اکنون کنارم هست
پاییز
قهوه
اما تو…
روی صندلی همیشگی می نشینم و سفارش میدم : دو فنجون قهوه
هنوز هم با این که نیستی ولی برات سفارش میدم…
خودت نیستی خیالت که هست…
یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
بنوش … تا از دهان نیفتاده … بنوش …
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …
امشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این جا
هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
در ته فنجان قهوه ام کفش های توست
فقط نمی دانم می آیی یا می روی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:19 ·
6
رضا
335bc34c7a69c6bc79e5660faef350ba_226_187.jpg رضا
دیدگاه · 1393/04/5 - 23:50 در وبگردی ·
6
zoolal
zoolal
قلبم بوی کافور میدهد
شب به شب درآن مرده شورها
آرزویی را غسل میدهند وکفن میکنن
دیدگاه · 1393/04/5 - 17:18 ·
7
رضا
14-6-13-21123water_challenge_02.jpg رضا
✔♥Дℓɨ♥✔
1bfa8f74-1bbe-478f-bd76-3267160d85d6.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
که به کفتار چشمک بزنه!!!
لیاقت نداره سایهء “ ” رو سرش باشه… {-167-}
1 دیدگاه · 1393/04/3 - 20:18 در Lawless ·
9
bamdad
bamdad
سلاااام دوستان
خوبین؟
چه خبرا؟
همین الان از سر کار رسیدم خونه
یه روز کاری سخت و خسته کننده
:(
sam
sam
تشکر ﺁﻗﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﯼ ﺑﺎﺯﻡ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯿﻢ
ﻋﻘﺎﺏ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ !!
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺁﻗﺎﯼ ﭘﻮﻻﺩﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﭘﺎ ﺩﻭ ﭘﺎ
ﺯﺩﯼ ﻗﻨﺪ ﺗﻮ
ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺁﺏ ﺷﺪ !!
ﻣﺮﺳﯽ ﺳﯿﺪ ﺟﻼﻝ ﮐﻪ ﻣﺜﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺟﻠﻮ ﭼﻬﺎﺭ
ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰ
ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯼ !!
ﻣﺮﺳﯽ ﺁﻗﺎﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﯾﺒﻞ
ﻣﯿﺰﺩﯼ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺣﺎﻝ
ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ !!
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺁﻧﺪﻭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﻼﯼ ﻗﺸﻨﮕﺖ ﻣﺜﻪ ﺷﯿﺮ
ﺗﻮ ﺩﻝ
ﺣﺮﯾﻒ ﻣﯿﺮﻓﺘﯽ !!
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺁﻗﺎﯼ ﻗﻮﭼﺎﻥ ﻧﮋﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺜﻪ ﯾﻪ
ﯾﻮﺯﭘﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﺯﻣﯿﻦ
ﺩﻭﯾﺪﯼ !!
ﻣﺮﺳﯽ ﺁﻗﺎ ﺍﺷﮑﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻌﺼﺒﻮ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻧﺖ
ﮐﻪ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺣﺴﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ !!!
ﻣﺮﺳﯽ ﮐﯿﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ
ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯿﻢ !!
ﺑﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺗﻮﻥ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﮐﻒ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ .....
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ
ﺍﯾﺮﺍﻥ
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
آیا از علاقه مند شدن دوست دختر خود به علیرضا حقیقی رنج می برید؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
..
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
..
.
.
.ما کفش تن تاک را به شما پیشنهاد می کنیم
چنان با کفش بکوبید تو دهنش صدا آب هویج بده {-7-}{-7-}{-18-}
...
20111102163025_16.gif ...
کفشهای میرزانوروزباهنرمندی علی نصیریان واستادمحمدعلی کشاورز..
عاشقشم..بارهادیدمش ولی سیرنمیشم ازدیدنش
دیدگاه · 1393/03/31 - 16:01 ·
2
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ