Noosha صوفياجون arezoo
به غسالخانه نبرید مرا…
من از مرده شورها میترسم،
آنها عاشق من نیستند که نوازشم کنند
میترسم کبود کنند تمام بدنم را…
بگویید او خودش بیاید…
بگویید خودش کفنم کند…
رو به قبله نه،رو به آغوشش…
بگویید ببندد چشمهایم را، و لبانم…
نه نه نگذارید ببوسد لبانم را…
شنیده ام شگون ندارد…
بگویید بجای اذان و دعا،نامش را آنقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا ..!
بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود…
برود و برنگردد…
آخر وقتی هست دل مردن ندارم…
همین… تمام شدند حرفهایم…
اگر نیامد،فقط…فقط به او بگویید همین خیابان ها و پنجره ها قاتل جانم شدند…
بگویید او بی تقصیر است فقط کمی ، کمی نیامد…
خداوندا امضا کن…
به یکتایی ات قسم،کم آورده ام…
بازکن نامه را،استعفاى من است از زمینت…
مبارک خودت باشد
اینجا کسی مرا دوست ندارد…
مرسی ندا جون...
1393/02/2 - 17:08ای بابا !!
1393/02/2 - 18:30اینجا همه مخاطب خاص دارن !!!
ترانه و سامان
بامداد و نوشا
امید و یکتا
...
حالا که اینجور شد:
من و خورزوخان
کی گفته منو نوشا با هم هستیم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
1393/02/2 - 18:41نوشا واسه مخاطب من نوشته اینو چون میشناسدش
تکذیب میکنم ، منو نوشا فقط دو تا دوست هستیم...
همین
مخاطب من یکی دیگست که اصلأ تو این سایت نیست...
خواهشأ با این حرفا ذهن کاربرا رو منحرف نکنید
1393/02/2 - 18:48خواهش میکنم
من و ندا یا همون نوشا فقط دو تا دوست هستیم
بامداد جان بی خیال حرف مردم دوست خوبم...
1393/02/3 - 13:21این کیوان و حرفاشو جدی نگیـــــــــــــر...
کلا عادت داره از همه چی سر در بیاره و گیر بده...