یافتن پست: #Reza

bamdad
64548_604.jpg bamdad
رضا
پورشه 8 سیلندر 2012 پانامرا توربو که قراره با هم بریم بخریمش

*نکته ی مهم: آرزو بر جوانان عیب نیست{-7-}
Mohammad
Mohammad
رضا
غیبتت داره زیاد میشه :d MONA هم نیست تو لیست حضور و غیاب اسمت رو وارد کنه :d
76820431114643156580.jpg
3
مرجان بانو :)
screenshot_2015-01-10_1002.png مرجان بانو :)
رونوشت مستقیم به:
bamdad
Mohammad
رضا
{-15-}خدایا منو ببخش{-15-}{-15-}

موقت
bamdad
عکس-بچه-بامزه.jpg bamdad
رضا ببینش
:)
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
تبسم را نه می توانيم بخريم،
نه می توانيم قرض كنيم
فقط مى توانيم هديه بدهيم
میســــپارمت به لبخند ها...
گرچه گاهى خودم ميهمان بغض هاى بى دليلم!
در مسير باد بمان
تا بوى مهربانيت تسخير كند اين شهر پر از بيهودگى را...
لبخندبزن دوست من
تنوردلت گرم
{-41-}
bamdad
bamdad
رضا
صوفياجون
به یه رشتیه میگن بزرگترین آرزوت چیه؟
میگه:
می آرزو اّنه که ایته شرکت بزنم و اونه اسمه بنم "گاز بزه خوج" و بعدش شرکت اپله اآمره رقابت بکنم...

{-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
IMG-20150107-WA0017.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
✔♥Дℓɨ♥✔
10527289_10202729294828587_8851345344982710172_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
من به اين مَعروفم كه عاشق ميشم
تو كه ميدونستي چرا پيشم...


#‎TextoGraphy‬ collecton
by @rezateimoury
bamdad
bamdad
راستی رضا
دیدی بالاخره منم یکی رو به سایت دعوت کردم:!

{-90-}
{-65-}
bamdad
bamdad
رضا
روزی روزگاری که window فقط به معنی یه دریچه تو دیوار بود

application روی کاغذ نوشته میشد.

دورانی که keyboard نوعی پیانو بود و mouse فقط یک حیوان.

سالها پیش به هنگامی که file وسیله مهمی در ادارات بود

hard drive یک سفر غیر راحت جاده ای.

وقتی که cut با چاقو انجام میشد و paste توسط چسب.

زمانه ای که web خانه عنکبوت بود virus فقط سرماخوردگی. موقعی که apple و blackberry فقط میوه به حساب میومدن...

اون زمان ما وقت بسیار زیادی برای بودن با خانواده داشتیم....!

:(
bamdad
bamdad
رضا
توی اینترنت اکسپلورر یه تب رو که میبندی . . .

نیم ساعت فکر می کنه . . .

بعد تب بغلیش با آرنج میزنه بهش میگه :

با توئه‌ها اسگل . . .

{-7-}
bamdad
bamdad
از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم . . . اتو کردم
غذامو پختم . . . ظرفامو شستم . . . شیشه هارو تمیز کردم زیر بچه رو هم عوض کردم!
اونی که کاراش مونده باید بترسه . . . !!!

{-7-}

رونوشت برای Mohammad
{-1-}{-1-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
من دیشب تا ساعت 10بیمارستان بودم, واسه چند لحظه فهمیدم اگه نفس بره و خدا نخاد بر نمی گرده..... با اینکه نوار قلب, فشار خون واسه یه دختر 25 ساله کاملا نرمال بود... الان بهترم... ولی میگن استرس شدید باعث شده ب قلبم فشار بیاد... خلاصه اگه بدی دیدین که حتما بوده یا شاید کسی رو ناراحت کردم حلال کنین, دوست تون دارم.مرجان
... ادامه
32 دیدگاه · 1393/10/15 - 07:59 توسط Mobile ·
6
صوفياجون
صوفياجون
{-29-}{-29-}
فکر کن الان تو یک کافی دنج تنها کنار پنجره نشستی و باران میاد
بین نوشیدنی های زیر کدومو سفارش میدی؟
۱-قهوه تلخ
۲-قهوه شیرین
۳-نسکافه
۴-کاپوچینو
۵-چای ساده با قند
۶-چای با کیک
۷-چای با بیسکوییت
۸-چای میوه ای
۹-آب طعم دار
انتخاب هرکدوم از موارد بالا روحیه شمارو نشون میده.
انتخاب کن
مرجان بانو :)
IMG-20150101-WA0005.jpg مرجان بانو :)
ایشون محمدرضا پسر برادرمن هست
48 دیدگاه · 1393/10/13 - 22:18 توسط Mobile ·
5
bamdad
bamdad
حامد دراگون
حامد دراگون
رضا . : امروز روزمدیر هست تقدیم به مدیر گروپ از طرف خودم
هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد
, . - . - , _ ,
) ` - . .> ' `(
/ `
|
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-12-22_donbaler_1419257010422018_orig.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
رضا داری میری این خانم نازم با خودت ببر {-137-}
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-12-22-16-08-04-1.png ıllı YAŁĐA ıllı
اینم رونمایی از خوشگل رضا {-64-}
bamdad
bamdad
رضا
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﻨﯽ
.

.

.

ﺑﺮﺍﺵ notification ﻣﯿﺮﻓﺖ

:(
bamdad
bamdad
رضا
از فرهنگستان ادب فارسی درخواست داریم



“حریم خصوصی” رو به “طویله” تغییر نام بده
{-7-}
Mohammad
73158_829.jpg Mohammad
پیکرش رو با دو شهید دیگه تحویل بنیاد شهید دادند
شهدا رو گذاشتند توی سردخانه
نگهبان سردخانه تعریف می کرد:
یکی از شهدا آمد به خوابم و گفت: جنازه ی من رو فعلا به خانواده ام تحویل ندید
از خواب بیدار شدم
هر چه فکر کردم که کدام یک از این شهدا بود ، نفهمیدم
گفتم ولش کن ، خواب بود دیگه
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل خانواده ها بدیم
اما شب باز خواب اون شهید رو دیدم
باز هم تاکید کرد که جنازه اش رو فعلاً تحویل ندیم
اینبار فوراً اسمش رو پرسیدم
گفت: امیر ناصر سلیمانی
از خواب پریدم
رفتم سراغ پیکر پاک شهدا
دیدم روی پیکر یکی شان نوشته : شهید امیر ناصر سلیمانی
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ که می خواستیم جنازه ش رو تحویل بدیم ، خانواده اش در تدارک مراسم
ازدواج پسرشون بودند
شهید نخواسته با اومدنش مراسم برادرش به هم بخوره!
(شهدا چقدرمهربون بودن خدایشان رحمت کند)
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
timthumb.php.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
ıllı YAŁĐA ıllı
1410536780442761.png ıllı YAŁĐA ıllı
این یکی دیگه دختر س رضا {-168-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ