#گلایه_های #دل #خسته
#دلم #یار دگر خواهد
که از
#درد دلم کاهد
نه انیکه هی بیافزاید
و من را او
#بیازارد
دلم دیگر
#هوایی نیست
به
#قلبم راست میگویم
تو
#باور کن
#دل خسته
خودش
#میخواست،میدونم
#همیشه باعث
#غم شد
به یادش
#عمر سرکردم
اگر او این چنین باشد
به
#والله من که بر گردم
به
#جرم دیگران من را
#شماتت میکند هر دم
اگر مردی
#خیانت کرد
به من چه؟ چون که من مَردَم؟؟!
مگر از من چه دیدی تو
که اینگونه
#هراسانی؟
به غیر از
#درد #عشق من
که آگاهی و میدانی
اگر من آنچنان بودم
#غزل با
#غم نمیخواندم
در این بحبوحه ی
#عالم
به پای تو نمیماندم
چه با من کرده ای انگار؟؟!
خودت هم خوب بیاندیش
به غیر از
#غصه و
#غمها
و شکهای
#پُر از
#تشویش
ولی من
#عاشقت بودم
همینگونه که تو هستی
همینجوری برای من
تو بودی کل این
#هستی
به پایان امد این دفتر
من اینجا
#دفترم بستم
نه
#مستم من نه
#دیوونه
فقط
#تنها شدم ،
#خسته ام...
شاعر:
بامداد
#همشهری_من
9 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/12/05 - 22:11 در
شعر و داستان
سلام همشهری
1392/12/5 - 22:14ممنونم ازت
شرمنده ام کردی دوباره
قبلأ اینو نذاشته بودی؟
نه این آخرین شعری بود که تو دفترم نوشتهم ولی دیگه فرصت نشد بزارم سایت .
1392/12/5 - 22:15خواهش میکنم.
به هر حال ممنونم
1392/12/5 - 22:18اینو خیلی دوست دارم
مخصوصأ اینجاش:
به جرم دیگران من را
شماتت میکند هر دم
اگر مردی خیانت کرد
به من چه چونکه من مردم؟!!!!!!
یادش بخیر همشهری چقدر زود گذشت!!!!!
هیییییییییییییییییییییییییییییییییی
بازم ازت ممنونم...
1392/12/5 - 22:20امشب زیاد حالم خوب نیست همشهری دارم معین گوش میدم
یکمم اون تأثیر داره...
نگووووووووووووووووووووووووووو
1392/12/5 - 22:22هیییییییییییییییییییی
1392/12/5 - 22:23دلم گرفته
میخوام برم بخوابم...