دگر خواهد
که از دلم کاهد
نه انیکه هی بیافزاید
و من را او
{-35-}{-35-}
دلم دیگر نیست
به راست میگویم
تو کن خسته
خودش ،میدونم
{-35-}{-35-}
باعث شد
به یادش سرکردم
اگر او این چنین باشد
به من که بر گردم
{-35-}{-35-}
به دیگران من را
میکند هر دم
اگر مردی کرد
به من چه؟ چون که من مَردَم؟؟!
{-35-}{-35-}
مگر از من چه دیدی تو
که اینگونه ؟
به غیر از من
که آگاهی و میدانی
{-35-}{-35-}
اگر من آنچنان بودم
با نمیخواندم
در این بحبوحه ی
به پای تو نمیماندم
{-35-}{-35-}
چه با من کرده ای انگار؟؟!
خودت هم خوب بیاندیش
به غیر از و
و شکهای از
{-35-}{-35-}
ولی من بودم
همینگونه که تو هستی
همینجوری برای من
تو بودی کل این
{-35-}{-35-}
به پایان امد این دفتر
من اینجا بستم
نه من نه
فقط شدم ، ام...
شاعر:{-35-}{-35-}بامداد{-35-}{-35-}
{-35-}{-35-}
9 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/12/05 - 22:11 در شعر و داستان
پیوست عکس:
1384277658775430.png.jpg
1384277658775430.png.jpg · 200x267px, 33KB
دیدگاه
bamdad

سلام همشهری
ممنونم ازت
شرمنده ام کردی دوباره
قبلأ اینو نذاشته بودی؟

1392/12/5 - 22:14
sofiya

نه این آخرین شعری بود که تو دفترم نوشتهم ولی دیگه فرصت نشد بزارم سایت .
خواهش میکنم. {-165-}{-165-}

1392/12/5 - 22:15
bamdad

به هر حال ممنونم
اینو خیلی دوست دارم
مخصوصأ اینجاش:
به جرم دیگران من را
شماتت میکند هر دم
اگر مردی خیانت کرد
به من چه چونکه من مردم؟!!!!!!
یادش بخیر همشهری چقدر زود گذشت!!!!!
هیییییییییییییییییییییییییییییییییی
{-61-}
بازم ازت ممنونم...
{-35-}

1392/12/5 - 22:18
sofiya

{-145-}

1392/12/5 - 22:18
bamdad

{-109-}
امشب زیاد حالم خوب نیست همشهری دارم معین گوش میدم
یکمم اون تأثیر داره...
:(

1392/12/5 - 22:20
sofiya

{-145-} نگووووووووووووووووووووووووووو{-118-}{-118-}

1392/12/5 - 22:22
bamdad

هیییییییییییییییییییی
دلم گرفته
میخوام برم بخوابم...

1392/12/5 - 22:23
sofiya

{-69-}{-69-}

1392/12/5 - 22:32
bamdad

{-99-}

1392/12/5 - 22:33