تصمیم گرفتم آنقدر کمیاب شوم شاید دلی برایم تنگ شود ، ولی افسوس فراموش شدم.

زندگی باید کرد گاه باید ترسید از غضبهای پدر گاه باید بو سید پشت دست مادر زندگی باید کرد زنگی باید کرد به امید باران

چگونه است که رود جریان خود را از بلندای زمین قرض می گیرد... اما تو بلندای غرورت را به چشمانم وام نمی دهی... آیا سپرده دلم نزد تو کافی نیست؟؟!

سلام به تمام دوستان خوبم من هم اومدما عضو گروه شدم هر دل نوشته داشتم این جا میزارم به نا م خط خطیهای من(پسر تنها)

زندگی باید کرد گاه با خنده گلگاه با یک دل خون گاه باید گم شد در پس خاطره ها گاه باید خندید با نوای بارانگاه باید دل دادبه نگاه تر صبحگاه باید رقصید با نصیم دم صبحگاه باید ترسید از غضبهای پدر گاه گاه باید بوسید پشت دست مادر زندگی شایدهمین هاباشد شایدم خنده گنجشک به باران باشد

جواب خدا را خودت باید بدهی! عطر دستانت را جا گذاشتی بر دستانم.. این چه روزه ای شد که با هر نفس مست و از خود بی خود می شوم...!

روزه سکوت میگیرم و تا افطار صدای تو، نمی شکنمش! روزه میگیرم لبهایت را، لذت افطارش، یعنی بهشت...

ساقـی غـم مـن بلند آوازه شده است سرمستی مـن برون ز اندازه شده است با مـوی سپید سـر خوشم کـز می تو پيرانه سرم بهار دل تازه شده است

تنها بنایی که هرچه بیشتر بلرزه ، محکمتر میشه ، دله !

سلام من با افتخار عضو گروهتون شدم

بعد از اين با بي كسي خود مي كنم، هر چه در دل داشتم رو مي كنم. نيستم از مردم خنجر به دست، بت پرستم بت پرستم بت پرست.

چندانكه به كوي سلمه تارست و پود، چندانكه درخت ميوه دارست و مرود. چندانكه ستاره است بر چرخ كبود، از ما بر دوست سلامست و درود.

خدایا پشت حصار تکرار خطاهایم بنویس جوانی...

من خدا را دارم . سفری میباید سفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محض ساز با من گفت هر کجا ترسیدی از سفر لرزیدی تو بگو از ته دل من خدا را دارم...

مشنو از نی نی نوای بی نواست، بشنو از دل، دل حریم کبریاست