هر چه می خواهد دل تنگت بگو ...

کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

دلتنگی

گروه عمومی · 42 کاربر · 235 پست
abbasali
M%2C2-001.jpg abbasali
دلا خو کن به تنهایی{-40-}
دیدگاه · 1390/09/1 - 23:01 در دلتنگی ·
1
abbasali
if-it-is-important-to-you-you-will-find-a-way-if-not-youll-find-an-excuse-178870-334-500.jpg abbasali
عکس رو ببینید
abbasali
in_the_vortex_of_passion___afremov_by_leonidafremov-d4fmu0g.jpg abbasali
به دريايي در اوفتادم که پايانش نمي‌بينم به دردي مبتلا گشتم که درمانش نمي‌بينم در اين دريا يکي در است و ما مشتاق در او ولي کس کو که در جويد که جويانش نمي‌بينم چه جويم بيش ازين گنجي که سر آن نمي‌دانم چه پويم بيش ازين راهي که پايانش نمي‌بينم درين ره کوي مه رويي است خلقي در طلب پويان وليک اين کوي چون يابم که پيشانش نمي‌بينم به خون جان من جانان ندانم دست آلايد که او بس فارغ است از ما سر آنش نمي‌بينم دلا بيزار شو از جان اگر جانان همي خواهي که هر کو شمع جان جويد غم جانش نمي‌بينم برو عطار بيرون آي با جانان به جان بازي که هر کو جان درو بازد پشيمانش نمي‌بينم عطار نیشابوری
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/1 - 22:59 در دلتنگی ·
1
abbasali
1314473511867061_orig.jpg abbasali
چشمانـــــم را دیگـــر باز نمی کنم<br> دیدن این همه جایِ خالی ِ" تـــ ـ ـ ــو"<br> عاقبتـــــــ مــــرا ... <br>یا می کشد <br>یا کـــــور می کنـــد...
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/1 - 22:58 در دلتنگی ·
1
abbasali
abbasali
دو دستم ساقه سبز دعايت گـل اشـکم نثـار خاک پايـت دلم در شاخه ياد تو پيچيـد چو نيلوفر شکفتـم در هوايت به يادت داغ بـر دل مـی نشانـم زديده خون به دامن می فشانم چو نــی گر نالم از سوز جـدايـي نيستان را به آتش می کشانم به يادت ای چـراغ روشـن مـن ز داغ دل بسوزد دامـن مـن ز بس در دل گل يادت شکوفاست گرفتـه بـوی گـل پيــراهن مـن همه شب خواب بينم خواب ديدار دلـی دارم دلـی بـی تـاب ديدار تو خورشيدی و من شبنم چه سازم نه تـاب دوری و نه تاب ديــدار سـری داريـم و سـودای غـم تـو پـری داريـم و پــروای غم تـو غمت از هر چه شادی دلگشاتـر دلـی داريـم و دريــای غم تـو قیصر
... ادامه
abbasali
abbasali
با من صنما دل یك دله كن * گر سر ننهم آنگه گله كن<br> مجنون شده ام از بهر خدا * زان زلف خوشت یك سلسله كن <br>سی پاره بكف در چله شدی * سی پاره منم ترك چله كن <br>مجهول مرو با غول مرو * زنهار سفر با قافله كن <br>ای مطرب دل زان نغمه خوش * این مغز مرا پر مشغله كن<br> ای زهره و مه زان شعله رو * دو چشم مرا دو مشعله كن<br> ای موسی جان شبان شده ای * بر طور برو ترك گله كن <br>نعلین زد و پا بیرون كن و رو * در دست طوی پا آبله كن <br>تكیه گه تو حق شد نه عصا * انداز عصا وان را یله كن <br>فرعون هوا چون شد حیوان * در گردن او رو زنگله كن
... ادامه
abbasali
1320765536DJBc6mc.jpg abbasali
ی کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد...که امشب با ناله ای
بغض آلود، بر دیار این دل خسته اشک میریزد....
abbasali
tumblr_lq7trup5L51qkgih5o1_1280_large.jpg abbasali
ای کاش می شد بعضی وقت ها در مقابل بعضی آدم ها در جواب بعضی حرف هاشون فقط گفت: بـــــرو بـــــابــــــا
abbasali
abbasali
چی شد که سیگاری شدی؟ + یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم. – چی شد که ترک کردی؟ + یه شب بارون میومد… دیگه تنها نبودم. - چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟ ... + یه شب بارون میومد… دوباره تنها شدم. – چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن؟ + یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم… تو خیابون دیدمش… اون تنها نبود
... ادامه
abbasali
abbasali
درد خواندن که اخم ندارد ... لبخندی بزن به این بی کس ِ آشفته دل که مشق هر شب اش<br> شکایتی ست از نبود ِ تو ...
abbasali
abbasali
من از خدا خواستم که پليدي هاي مرا بزدايد <br>خدا گفت : نه آنها براي اين در تو نيستند که من آنها را بزدايم .بلکه آنها براي اين در تو هستند که تو در برابرشان پايداري کني<br> من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد <br>خدا گفت : نه روح تو کامل است . بدن تو موقتي است<br> من از خدا خواستم به من شکيبائي دهد <br>خدا گفت : نه شکيبائي بر اثر سختي ها به دست مي آيد. شکيبائي دادني نيست بلکه به دست آوردني است<br> من از خدا خواستم تا به من خوشبختي دهد <br>خدا گفت : نه من به تو برکت مي دهم خوشبختي به خودت بستگي دارد <br>من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد <br>خدا گفت : نه درد و رنج تو را از اين جهان دور کرده و به من نزديک تر مي سازد <br>من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد<br> خدا گفت : نه تو خودت بايد رشد کني ولي من تو را مي پيرايم تا ميوه دهي من از خدا خواستم به من چيزهائي دهد تا از زندگي خوشم بيايد خدا گفت : نه من به تو زندگي مي بخشم تا تو از همۀ آن چيزها لذت ببري من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا ديگران را همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتي.منبع:
... ادامه
[لینک]
abbasali
elahi2[1].jpg abbasali
?
abbasali
abbasali
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم<br> و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم<br> اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی<br> اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی<br> اگر زخمی چشیدی گاه از زبان من<br> اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من <br><strong>حلالم کن!!!</strong>
... ادامه
Seddigheh
Seddigheh
حماقت که شاخ و دم ندارد...!<br><br>حماقت یعنی من؛<br>اینقدر میروم تا که تو دلتنگ شوی...<br>خبری از دلتنگی تو نمی شود،<br><br>برمیگردم چون،<br>دلتنگت می شوم...!<br><br>.
... ادامه
Seddigheh
Seddigheh
خاطرم نیست تو از بارانی، یا که از نسل نسیم.<br>هرچه هستی، گذرا نیست هوایت، بویت...<br>فقط آهسته بگو، با دلم می مانی...!<br><br>.
Seddigheh
Seddigheh
گو تمام " تـــو " ، مال من است...<br>دلم می خواهد حسادت کنم، به خودم...!<br><br>.
Seddigheh
Seddigheh
فریادها مرده اند، سکوت جاریست<br>سکوت حاکم سرزمین بی کسی است.<br>میگویند خدا تنهاست، ما که خدا نیستیم...<br>پس چرا تنهاییم...؟!<br><br>(دکتر شریعتی)
... ادامه
Seddigheh
Seddigheh
وقت هایی هست،<br>که جز به بودنت،<br>دلم رضایت نمی دهد...<br><br>حالا "تو" ، من از کجا بیاورم...؟!
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
به شانه‌ام زدی<br> که تنهایی‌ام را تکانده باشی<br> به چه دل خوش کرده‌ای!؟<br> تکاندن برف از شانه‌های ادم برفی!؟ …
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
دلم که تنگ ميشود<br> دست به دامان پنجره ها مي شوم <br>دلم که تنگ مي شود <br>بوي خاک باران خورده به دادم مي رسد<br> خاک باران خورده <br>برگهاي خيس <br>خداي مهربان <br>تنهايي که فشار مي آورد <br>همه نيست مي شوند !
... ادامه
دیدگاه · 1390/07/9 - 13:25 در دلتنگی ·
1
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
شاید از مد افتاده باشد<br><br> شاید دیگر اندازه ام نباشد<br><br> اما همچنان عطر خاطره میدهد<br><br> پیراهنی که تو روی شانه هایش اشک ریخته ای...
... ادامه
دیدگاه · 1390/07/8 - 17:30 در دلتنگی ·
1
a.ž.ה.a.$
185662_114594478616996_112907972118980_109343_1042621_n.jpg a.ž.ה.a.$
اشکهایم که سرازیر میشوند<br><br> دیری نمی پاید <br><br>که قندیل می بندند... <br><br>عجیب سرد است هوای نبودنت!
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
بزن بارون خيس و ترم کن. بزن بارون بزن تو پر پرم کن. بزن بارون که غمگين دل من. بزن بارون که ننگين شب من. بزن بارون و با خود ببر درداي اين د.ل تا نباشم هر دم در پي همراز اين دل. بزن بارون دلم ماتم گرفته. بزن بارون که زندگيم رنگ غم گرفته. ببار بارون به دلهاي غبار گرفته. ببار بارون که غم دلمو تنها گرفته!!!!!!!!!!!!!!!<br>{-83-}
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
تو بارانی و من بارانپرستم،تو دریایی و من موج تو هستم،اگر روزی بپرسی باز گویم تو من هستی و من نقش تو هستم...{-84-}
محمود داداشی نیاکی
1_molaye-man.jpg محمود داداشی نیاکی
سلام به دوستان. این جمعه هم گذشت و عاشقان به ندبه نشستند ولی باز یار سفر کرده نیامد....<br>((اللهم عجل لولیک الفرج))<br><br>{-83-}
صفحات: 6 7 8 9 10