قدیم ندیما

گروه عمومی · 30 کاربر · 840 پست
Mohammad
pif-paf01.jpg Mohammad
آگهی حشره کش پیف پاف
Mostafa
Mostafa
@Joliyaaa عضو گروه شد. 1392/07/5 - 21:30
صوفياجون
dt2uo2he3vo7ccu5768o.jpg صوفياجون
... ادامه
صوفياجون
5dr1uagq27u6ftzot1y.jpg صوفياجون
... ادامه
صوفياجون
l0s3ktoy9n1idpmr4a4a.jpg صوفياجون
... ادامه
صوفياجون
6wtrj2dhhtaflbts46qv.jpg صوفياجون
... ادامه
صوفياجون
428wmhotzay3uqlxoflr.jpg صوفياجون
... ادامه
صوفياجون
1uy03stpxxlbrfjdlmlh.jpg صوفياجون
... ادامه
صوفياجون
o96lcb1ty6wq1hnqgsi0.jpg صوفياجون
... ادامه
@noosha عضو گروه شد. 1392/06/31 - 00:29
Mohammad
masoud-asadolahi.jpg Mohammad
مسعود اسدالهی

مسعود اسدالهی: بیک چهره ای جدا از کلاه مخملی های فیلم فارسی آن روزگار بود
مجتبی نظری: مسعود اسدالهی گفت: بیک چهره ای جدا از کلاه مخملی های فیلم فارسی آن روزگار بود که با قیصر آمدند تا به مرز ابتذال رسیدند. بیک ایمانوردی قبل از اینکه در بیشتر نقش ها کلاهی هم سر او بگذارند با ساموئل خاچکیان (کارگردان معروف) به سینما آمد که آنوقت ها با سبک ویژه ای که داشت از نور و زاویه و شناخت تصویر در سینما، جای ویژه ای در سینمای ایران را به خودش اختصاص داده بود.
از طرفی دیگر بیک ایمانوردی در اوج فیلم های بروس لی توانست با تجربه ای که در کشتی کج داشت در فیلم ها یی از آن دست، خودش را نشان بدهد. در سال های بعد از آن با الهام از شکل و قیافه پیتر فالک (هنرپیشه آمریکایی ستوان کلمبو) با آن بارانی و کلاه و صدای او که منوچهر اسماعیلی دوبلور خوب سینما جای او حرف می زد، توانست تمشاگرانش را به سالن های سینما بکشاند. و اما من با او کار نکردم ولی لحظاتی با او زندگی کرده بودم. قرار بود بعد از فیلم «همسفر» فیلمی که جدا از همه این نقش های تکراری را با تهیه کنندگی خودش بسازیم که متأسفانه نشد. من به اروپا رفتم که سریالی در آنجا بسازم و بعد هم که انقلاب شد و همه چیز به هم ریخت و او هم مثل خیلی ها تن به مهاجرت یا خود تبعیدی داد و به این طرف دنیا آمد.
... ادامه
Mohammad
faranak-mirghahari.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری: روزنامه های ایتالیا لقب مرد هزار چهره را به بیک دادند
علی رجبی: فرانک میرقهاری گفت: اولین فیلمی که در کنار زنده یاد رضا بیک ایمانوردی کار کردم، «نخاله قهرمان» به نویسندگی حسین مدنی بود. از نظر فعالیتش نیاز به تعریف ندارد. در فیلم «صندلی الکتریکی» قرار بود من با او همبازی شوم ولی منحل شد. در تمامی روزنامه های ایتالیا لقب هنرمند معروف و مرد هزار چهره ی سینما را به ایشان دادند.
حدود 14 فیلم با او همکاری داشتم، کار با بیک بسیار راحت و خوب بود و در فیلم هایش بدلکاری هم می کرد و نیازی به بدلکار نداشت. بعد از مهاجرت به امریکا حاضر به بازی کردن در نقش های دوم و سوم نشد و روزی که خبر بیماری اش پخش شد، با او صحبت کردم. بسیار ناراحتم که سینمای ایران یکی از بزرگترین هنرمندان خود را از دست داد.
... ادامه
Mohammad
Mohammad
سیمین غفاری: سر فیلم برداری و صحنه بسیار خوب و مهربان بود
مجتبی نظری: سیمین غفاری گفت: زنده یاد بیک ایمانوردی از نظر من معرکه و آدم بسیار خوبی بود. سر فیلم برداری و صحنه بسیار خوب و مهربان بود و با همه کارگرها به زمین می نشست.
مثلا سفارش غذا برای ما چلو و کباب و برای کارگرها چلو خورشت می دادند، مخالفت می کرد و می گفت: همه باید یک غذا بخوریم. خاطره ای که در فیلم حریص با بیک ایمانوردی دارم، او نقش دو برادر دوقلو را در این فیلم بازی می کند. نقش یکی از این برادر ها بدجنس و دیگری برادر خوب بود و من برادر بدجنس را در دره پرتاب می کنم و می میرد. وقتی من به سقوطش در دره نگاه می کنم یک باره به پشت سرم نگاه کرده و آن برادر خوب را می بینم که از ترس غش می کنم و با خود می گویم: من که این را کشتم پس چرا زنده است... (اتفاق در فیلم) ولی بعد این صحنه هر جا که ما همدیگر را می دیدیم خنده مان می گرفت. روحش شاد و خدا غرق در رحمتش کند.
Mohammad
behrooz-behnejad.jpg Mohammad
بهروز به نژاد

بهروز به نژاد: رضا 120
مجتبی نظری: بهروز به نژاد گفت: دلیل اینکه عنوان این مطلب را «رضا 120» گذاشتم این است که بیک ایمانوردی، یادش بخیر، با شیرینی خاصی که داشت، می گفت: «به من بگین رضا 120» (منظور دستمزد 120 هزار تومانی او بود برای هر فیلم). یک بار گفتم خُب اگر تهیه کننده ای رقم بیشتری برات پیشنهاد کنه چی؟! گفت: «بازم بگین رضا 120». طنز خاص خودش را داشت و آدم جالبی بود.
دوستی ما همزمان با همکاری فیلم «واسطه ها» به کارگردانی حسن محمدزاده پایه گرفت و خاطراتی زیبا برایم مانده در رابطه دوستی با بیک. زمانی که با ما کارش را شروع کرد، از هفت روز هفته، دو تا سه روزش را در سه فیلم مختلف کار می کرد!! و یک روزِ آزادش را هر تهیه کننده ای زرنگتر بود از آن خود می کرد. گاهی تهیه کننده ها یک راست (برای صرفه جویی در وقت!) به صحنه فیلمبرداری دیگری می رفتند که بیک مشغول کار بود، لباس نقش خودشان را تنش می کردند و او را با خود می بردند.
با این توضیح می خواهم بگویم، همکاری اش در فیلمی که کارگردانش به تازگی از آمریکا آمده بود و دو رل مقابلش تئاتری بودند (فرزانه تائیدی و من) کار آسانی نبود. کارگردان برای تغییر ظاهر بیک سبیلی برایش گذاشت که بیشتر شبیه چارلز برانسون می شد و بین خودمان کارگردان هم بدش نمی آمد. فیلمبرداری بسیار طول کشید (بیش از یک سال و چند ماه)، به خاطر مشکلات مالی تهیه کننده، بیک ایمانوردی سمت تهیه کنندگی را هم به عهده گرفت. چند باری شب ها با هم بیرون رفتیم، خالی از تنوع نبود، مستی و شادی!
قسمتی از منزلش شبیه باشگاه های ورزشی بود و بسیاری از وسائل مدرن برای خودش و فرزندانش تهیه کرده بود. و البته یکی دو تا موتور سیکلت گردن کلفت! نحوه زندگی او در خارج از ایران نشان از شخصیت محکم او داشت. یادش را گرامی می دارم. از این فرصت استفاده می کنم و یادی از دو دوست و همکارم ایرج قادری و ایرن می کنم و همینطور بوتیمار. روحشان شاد. خاطرشان همیشه زنده است.
... ادامه
Mohammad
farzaneh-taeidi.jpg Mohammad
فرزانه تاییدی و رضا بیک ایمانوردی

فرزانه تاییدی: بیک هنرپیشه سینمای تجاری و مردم پسند ایران بود
مجتبی نظری: فرزانه تاییدی گفت: نوشتن درباره همکاران هنری، و بخصوص آنان که در میان ما نیستند لازم است، با تفکری سالم باشد و منصفانه، که معتقدم بسیار به محتوای صادقانه ی نوشته کمک می کند.
و اما درباره ی زنده یاد بیک ایمانوردی: او هنرپیشه سینمای تجاری و مردم پسند ایران بود و طرفداران بسیاری داشت. بازیگر خوبی بود. اغلب رل هایی که به او می دادند، شخصیت ساده لوح و مهربان بود که بخصوص برای جوانان و حتی بچه ها جذاب بود و همین موضوع فروش فیلم هایش را تضمین می کرد. نقش های جدی در کارنامه او زیاد نیست، ولی در فیلم «واسطه ها»، تنها همکاری من با او بود، کاراکتری جدی را بازی می کرد. در این فیلم سعی می کرد بر خلاف بقیه ی کارهایش دیالوگ ها را حفظ کند، برایش کار بسیار سختی بود! با این حال در این همکاری بسیار صادقانه پا به پای من و بهروز به نژاد - که به هرحال در اصل بازیگر تئاتر بودیم - کار کرد، و به نظر من نتیجه ی کارش هم خوب بود.
در اینجا از آقای حسن محمدزاده کارگردان فیلم هم یاد می کنم که قدر هنرمندان جدی را می دانست و با صبوری کار را به اتمام رساند و اینکه چقدر فیلم موفق بود بحثی جداگانه است. در اینجا دلم می خواهد از عبدالله بوتیمار که در این فیلم با ما بود یاد کنم. روح او و رضا بیک ایمانوردی شاد.
... ادامه
Mohammad
manoochehr-vosoogh.jpg Mohammad
منوچهر وثوق و رضا بیک ایمانوردی

منوچهر وثوق: بیک به تنهایی کارهای خطرناک را در فیلم ها انجام می داد
علی رجبی: منوچهر وثوق گفت: من در حدود پنج فیلم در اوج جوانی ام با زنده یاد رضا بیک ایمانوردی کار کردم. فیلم ها به نام های «پابرهنه ها»، «تکخال»، «الکی خوش»، «زیبای پرور» و «آخرین لحظه» نام داشت. او یکی از دوستان صمیمی من بود. بیک به تنهایی کارهای خطرناک و سخت را در فیلم ها انجام می داد. سعی بسیاری در کمک و راهنمایی به من می کرد.
آن زمان در فیلم ها مد بود که هنرپیشه جوان فیلم باید آواز بخواند یا برقصد که برای من بسیار سخت و مشکل بود، یادم هست در فیلم «تکخال» او من را در این سکانس ها کمک می کرد و با اینکه سنش بیشتر از من بود، به من میدان می داد و کمک می کرد.
اوایل انقلاب هنگامی که سینما ها تعطیل شد، در تئاترهای لاله زار کار می کردم، ایشان با زنده یاد عبدالله بوتیمار جمعه ها به دیدن من می آمدند و با هم ناهار می خوردیم. یک روز جمعه وقتی با من خداحافظی می کرد، دیدم خیلی محکم و جوری دیگر من را بوسید و خداحافظی کرد که بعد از چند روز فهمیدم از ایران خارج و به ترکیه رفت، و بعد به آلمان و در نهایت بعد از چند سال به آمریکا سفر کرد. با بیک تماس تلفنی داشتم و قرار شد هم دیگر را در لندن ببینیم که متاسفانه اجل مهلت نداد.
زنده یاد بیک تمامی نقش ها را از قبیل کمدی و جدی بازی کرد و در هر دو از نظر من عالی بود. در فیلم هایی که منوچهر اسماعیلی جای او صحبت می کرد، بسیار شیرین و دیدنی ظاهر می شد که موفق هم بود. در نهایت حدود 140 فیلم بازی کرد. روزی که بیک فوت کردند بسیار متاثر شدم، آن روز قسمت هایی از فیلم هایش که در مورد زندگی شخصی او بود را دیدم که با آن سن هنوز ورزش می کرد و متاسفانه خیلی زود از بین ما رفت روحش شاد...
... ادامه
Mohammad
jamileh.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و جمیله

جمیله: ملت ایران رضا بیک ایمانوردی را فراموش نمی کنند
علی رجبی: جمیله گفت: بیک ایمانوردی یکی از بهترین دوستان من و هنرپیشه ای بسیار توانا و منظم بود. او آدمی بی ریا، ساده و دوست خوبی برای همه بود. وقتی گروهی از قبیل مدیر تهیه، کارگردان، فیلمبردار و دیگر عوامل می فهمیدند که قرار است با او کار کنند بسیار خوشحال می شدند. گفتنی است: سر صحنه های فیلمبرداری با همه دوست بود. او تنهاترین کسی بود که اکشن را به ایران اَورده و بدلکاری را در سینمای اَن موقع مد کرد و اکثریت کسانی که با او کار می کردند، شاگردانش بودند. در عین بی ریایی و سادگی که داشت فرقی برایش نمی کرد با کدام هنرپیشه زن که معروف باشد یا نباشد، کار کند و در مورد این موضوع ناراحت نمی شد.
بسیار متاسفم که زود از میان ما رفت و به این زودی ها موقع رفتن او نبود که این اتفاق افتاد و همه دوستدارانش عزادار گشتند و روزی که فوت کرد من اصلا باور نکردم و تا چند روز در شوک بودم، برای اینکه چندی قبل از فوتش با هم بودیم و از سانفرانسیسکو به لس انجلس آمد و در منزل من همدیگر را ملاقات کردیم و قرار گذاشت که دوباره بیاید و از قدیم و خاطرات خوب صحبت کنیم که متاسفانه نشد. برای من این واقعه بسیار سخت بود، او را مثل برادرم دوست داشتم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. می دانم ملت ایران رضا بیک ایمانوردی را فراموش نمی کنند چون فیلم هایی را به یادگار گذاشته که در ذهن تک تک مردم می ماند، پدر و مادرها برای بچه های خود شخصیت چنین افرادی را توضیح می دهند و متاسفم که تک تک این هنرمندان نازنین را از دست می دهیم و این افراد عمری را با مردم بودند و باورش برای مردم و هنرمندان سخت هست.
... ادامه
Mohammad
behrooz-vosooghi.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و بهروز وثوقی

بهروز وثوقی: بیک انسان شوخ و دوست خوبی بود
مجتبی نظری: بهروز وثوقی گفت: از نظر من زنده یاد رضا بیک ایمانوردی یک انسان، شوخ و دوست بسیار خوبی بود. البته به خاطر اینکه 3 فیلم با بیک کار کردم زیاد به هم نزدیک نبودیم. فیلم «لیلی مجنون»، «یک مرد و یک شهر» و «دور دنیا با جیب خالی» را با هم بازی کردیم. خاطره ای که از بیک در «فیلم لیلی و مجنون» دارم این بود که با بیک به تلفن خانه رفتیم تا با خانواده هایمان تماس بگیریم. آقایی که مسئول تلفن خانه بود ما را نمی شناخت و صف طولانی برای تلفن بود. (البته مردم ما را می شناختند). بیک رفت و به آن مسئول گفت: من بیک ایمانوردی هستم و مسئول گفت: خوب هر کسی می خواهی باش و بیک ادامه داد: ایشون هم بهروز وثوقی است، و مسئول همچنین گفت: ایشون هم هر کی می خواد باشه. بیک گفت: چون ما در بیابان فیلم برداری می کنیم، کار ما را زود تر راه بیانداز و مردم هم اعتراض نمی کنند.
مسئول در جواب بیک گفت: مردم مهم نیستند، مهم من هستم. بیک گفت: من هر چیزی می گویم تو جوابی می دهی و خلاصه با مسئول دست به یقه شد. یک پاسبان هم که برای تماس آنجا نشسته بود به طرفداری از بیک ایمانوردی به مسئول اعتراض کرد و آخر هم تلفن نکرده بیرون آمدیم.
بیک ایمانوردی همچنان که خارج می شد، گفت: ما بیخودی معروف شدیم و ادامه داد: ما هنوز از اسممان نمی توانیم استفاده کنیم. این خاطره بود که در این فیلم داشتم. روحش شاد و یادش گرامی باد.
... ادامه
Mohammad
naser-malekmotiei.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و ناصر ملک مطیعی

ناصر ملک مطیعی: بیک مردی آزاده بود
فرامرز امینی: ناصر ملک مطیعی گفت: تاسف و تاثر فروان دارم برای همکار و رفیق نازنینم بیک ایمانوردی، یاد و خاطره او را گرامی می دارم، برای من که در فصل های پایانی زندگی هستم، یاد از دوستان و جای خالی آنها بسیار سخت و ناگوار است. حقیقت آن است که از بودن خودم و نبودن آنها روزگار خوشی ندارم اما امید شوق به زندگی، لطف و محبت بی پایان مردم زندگی را شیرین می کند و به آدمی جرات می دهد که حق شناس و سپاس گذار مردمی باشم که ما و خوبان از دست رفته را فراموش نکرده اند. جوانان برومند امروز با بزرگواری به پیران غایب صحنه احترام می گذارند و در فرصت های مناسب ادای احترام. آفرین بر آنها.
بیک مردی آزاده بود، درویشی یه لاقبا با یک دنیا صفا، در غربتی طولانی و اَزار دهنده زندگی کرد بدون اَن که شکایتی داشته باشد و صدایی از او به گوش برسد، سختی ها را با اراده ای وصف ناپذیر تحمل کرد و به اَرامی و دور از دیار، به سفری ابدی رفت، سلام و هزاران درود بر او باد...
باید ز تو اَموخت حزین رشک محبت
لبریز فغان بودی و فریاد نکردی
... ادامه
Mohammad
bakhtiar.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی پسرش بختیار
بختیار بیک ایمانوردی (فرزند رضا بیک ایمانوردی): پدرم کارش را بسیار زیاد دوست داشت

Mohammad
poori-banaei.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و پوری بنایی


پوری بنایی: بیک یک انسان والا، باسواد و با فرهنگ بود
مجتبی نظری: پوری بنایی گفت: فقط می توانم درباره بیک بگویم بر خلاف صحبت هایی که درباره اش می کردند، ایشان یک انسان والا، باسواد و با فرهنگ بود. من برای «دور دنیا با جیب خالی» که با بیک و بهروز بودم، او زبان همه ما بود. انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، ترکی، اسپانیایی و تمام زبان ها را صحبت می کرد.
تقریبا حدود 16 سال پیش که به آمریکا رفته بودم، ایشان را دیدم که راننده کامیون های ترانزیت بود. دو پسرش که یکی خلبان و دیگری مهندس الکترونیک هستند، می گفتند، او برای ما نه تنها پدر بلکه یک معلم و دوست خوب بوده است. همیشه خاطره خوب و خوش از ایشان داشتم و خدا رحمتش کند.
... ادامه
Mohammad
fardin01.jpg Mohammad
زنده یاد محمدعلی فردین
Mohammad
emad-ram01.jpg Mohammad
زنده یاد عماد رام
Mohammad
akbar-rostamzadeh2.jpg Mohammad
خاطرات مرد آپاراتچی از روزهای دور سینما: فروش تخمه رکورد « » را زد

صفحات: 15 16 17 18 19