مشخصات

موارد دیگر
0$D->usr->favs) ) { ?>
samyar (آفلاين)
194 پست
3 ديدگاه
294 امتياز
عاشق
1371-03-28
m - مجرد
اسلام
اصفهان
دکترا و بالاتر
وزن: 60 - قد: 178
نرفته ام
نمی کشم

دنبال‌کنندگان

(35 کاربر)

آخرین بازدید کنندگان

حس من


samyar
samyar
بـــا این که تمـــــــام قصه را میدانی

باز آیه ی یأس پیش من می خوانی


بــــــا آن همه تــــرفند دلم را بردی

تا بشکنی و دو بــــاره بر گــــردانی؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:15 ·
2
samyar
samyar
نمیدونی چه کاری با دلم کردی
نمیدونی چه غمگینم نفهمیدی
نمیشناسی منو از من چقدر دوری
تو این روزا چه بی رحمانه مغروری
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:14 ·
3
samyar
samyar
ﺷﺒﻲ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﻗﺪ ﻧﮑﺸﻴﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭﻟﻲ
ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﭙﺮﻳﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:14 ·
3
samyar
samyar
ﺩﻟﻲ ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺮﻱ ﻧﺎﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻏﺮﻝ
ﺑﺎ ﺳﺮﻭﺩ ﺁﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:14 ·
2
samyar
samyar
جان رفته ولی زخم وفایت نرود
تاثیر طلسم چشم هایت نرود
فرشی ز دل شکسته انداخته ام
آهسته بیا ، شیشه به پایت نرود
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:13 ·
2
samyar
samyar
ﺁﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﺮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
یک ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﻩ ﺣﺴﺎﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻧﻪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ
ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:13 ·
3
samyar
samyar
دلم دلگیره این روزا
تنم دلتنگ موندن نیست
دیگه دلواپس روزو
به تاریکی رسوندن نیست
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:13 ·
2
samyar
samyar
بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم
بیا دوباره در این باره اشتباه کنیم
من و توایم که تنها گناهمان عشق است
عجب گناه قشنگی ، بیا گناه کنیم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:13 ·
2
samyar
samyar
نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که داغ سینه ی من را درخت کاج نداشت
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:13 ·
2
samyar
samyar
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ ، قلب بیقرارم مال تو !
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:13 ·
2
samyar
samyar
به دنبال کدام پایان خلاف جاده ایستادی ؟
چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم ؟
کجای جاده بد بودم ، کجای قصه بد کردم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:12 ·
1
samyar
samyar
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:12 ·
1
samyar
samyar
بدون عشق نشان از جهان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمرِ تو هم ای جوان نخواهد ماند
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:12 ·
1
samyar
samyar
اگه یکی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:12 ·
1
samyar
samyar
او رفت و انتظارش باقیست
پشت قدمش عبور اشکم جاریست
ای کاش بداند که پس از او عمری
در خلوت من همیشه جایش خالیست
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:11 ·
2
samyar
samyar
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:11 ·
2
samyar
samyar
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر به ، به که دوصد دل برما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:10 ·
2
samyar
samyar
ای کاش که من پیر شوم در بغلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:10 ·
2
samyar
samyar
از پشت شیشه، تصویر این شهر، دلگیر همیشه




شهر غریب، دلهای غمگین، هوای بی تو، هوای سنگین



خونه ی بی تو، مثل یه زندون، حیف من و تو، حیف عشقمون



خونه ی بی تـــــــو مثل یه زندون حیف من و تو حیف عشقمون




حیف تو بود، حیف تو بود، ای گل من



عشق اگه بود، عشق تو بود، ای گل من



حیف تو بود، حیف تو بود، ای قلب من



...آخر جاده عاشقی تنها شدم



گفتی خداحافظ .. گفتم خداحافظ



گفتی پشیمون، گفتم که هرگز



نفس بریده، دستای لرزون



اشک توی چشمام، حیف نگفتم بمون



غم یه عــاشـــق .. غم کمی نیست، چه فایده از اشـــک وقتی، وقتی کسی نیست



درد یه عاشق، درد کمی نیست، چه فایده از اشک، وقتی، وقتی کسی نیست



حیف تو بود، حیف تو بود، ای گل من، عشق اگه بود، عشق تو بود ای گل من



حیف تو بود، حیف تو بود، بر باد بری، مثل یه قصه ی کهنه شده از یاد بری



گفتی خداحافظ .. گفتم خداحافظ
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:10 ·
2
samyar
samyar
ای کاش احساسم هویدا بود




، در بستر قلبم نمی آسود


یا در سیاهی دو چشمانم




، خاموش نمیگشت و نمی آلود
... ادامه
samyar
samyar
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ...
ﻫﺮ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ
ﯾﮏ ﺳﺒﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭘﺲ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﻖ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﻣﺤﺒﺖ , ﺻﺒﻮﺭﯼ , ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ
ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ
ﺯﯾﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﯿﺜﺎﻕ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:07 ·
3
samyar
samyar
تو را نگاه می کنم

خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!

بیدار شو

با قلب و سر رنگین خود

بد شگونی شب را بگیر

تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود

زورق ها در آب های کم عمقند...

خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!

جهان این گونه آغاز می شود:

موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند

(تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی

وخواب را فرا می خوانی)

بیدار شو تا از پی ات روان شوم

تنم بی تاب تعقیب توست!

می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم

از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب

می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم!
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:06 ·
2
samyar
samyar
دلکَم
میدانَم؛توام مثل من
از بودن هاشان
از عادت دادن هاشان
از نبود همیشگی شان
از تکرار این تابع خسته شده ای
به احترام تن زخم دیده ات؛
معادله را عوض می کنَم
بگذار بیایند و بروند
غصه نخورعادت را خط زده ام
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:06 ·
3
samyar
samyar
من گمان كردم رفتنت ممكن نیست


رفتنت ممكن شد...
باورش ممكن نیست



ساعت از نیمه شب گذشته...

و من به این می اندیشم...

اگر عشق کاری که با من کرد با تو می کرد...

چند روز دوام می اوردی؟؟؟

1

اهـل پنهـان کـاری نیستـم اعتـرافـ میکـنم :

زمـانـی دل ِ یکـی را سوزانـدم حـالـا یکـی ...

یکـی ...

یکـی ،
دلـم را میـسوزانـند
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:06 ·
3
samyar
samyar
جوابم نکن مردم از ناامیدی
شاید عاشقم شی خدا رو چه دیدی
خیال کن جواب منو دادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی میدی
همینجوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمیخام بجز تو
ولی ازتو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی قرارم منه صاف وساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
عزیزم چقدر تلخه کام من از تو
نذار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از اینکه بمیرم
بخابم بیا پیش از اینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
بخوابم بیا پیش از اینکه بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه اروم بگیرم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:06 ·
3
صفحات: 2 3 4 5 6